این بخشی از صحبتهای استاد رهنورد زریاب از بزرگان ادبیات امروز افغانستان بود که در برنامه نشست همدلانه با حضور استاد و با شعرخوانی شاعران کابلی و مهاجر عنوان شد.
در این برنامه که به میزبانی شورای فرهنگی افغانستانیهای مقیم ایران و مؤسسه «در دری» در مشهد برگزار شد، استاد زریاب که خیلیها آمده بودند تا سخنان تأمل برانگیز او را بشنوند، گفت: اگر شما به غرب بروید، نخست با مشکل زبان روبهرو هستید و شاید پس از چند سال زبان را بیاموزید، اما روح زبان را در نمییابید و این برای کسی که میخواهد شاعر و نویسنده شود، مسأله اساسی است و اگر کسی زبان را بیاموزد، ولی روح زبان را درنیابد، نخواهد توانست شعر و داستان بنویسد.
حل شدن در دنیای پیچیده غرب
این چهره سرشناس معاصر افغانستان که خود روزگاری را در غرب زیسته است، در ادامه گفتههای خود افزود: شما در جامعه پیچیده غرب حل میشوید و بی جهت نیست که «فرانسوا لوتر» که بیانیه پسامدرنیته را نوشته است، میگوید: جهان ما پیشرفتهتر نشده، بلکه پیچیده تر شده است.
زریاب ادامه داد: وقتی شما به غرب بروید، ظاهر را در مییابید و همه چیز در ظاهر خوب و دلکش است، اما باطن آن جامعه را در نمییابید؛ چون دریافت باطن جامعه غرب آن قدر دشوار است که حتی مردمان غرب جز عده معدودی از متفکران تراز اول آن را دریافتهاند.
امیدوارم به شاعران برنخورد
زریاب در بخش دیگری از گفتههای خود، با بیان اینکه تاریخ ما تاریخ نفهمیدنها یا غلط فهمیدنهاست، تصریح کرد: «آرامش دوستدار» از فلاسفه معاصر نظریه بسیار جالبی دارد که امیدوارم به شاعران ما برنخورد، او میگوید حوزه فرهنگی تمدنی ما یک حوزه شاعرانه است، نه حوزه اندیشه و تفکر و نتیجه این میشود که ما یک افلاطون و ارسطو نداریم، یک نیچه، یک کانت، یک هگل و حتی یک مارکس نداریم و هر چه داریم شعر و تخیل است، نه تفکر و سایه تخیل آنقدر بر ما سنگین بوده که قدرت تفکر و اندیشه را از ما گرفته است.
به گذشته باشکوه خود میبالیم، اما...
وی گفتههای انتقادی خود را اینگونه ادامه داد: ما به گذشته ادبی باشکوه خود میبالیم و حق هم داریم، اما این پرسش هم مطرح است که آیا آن داشتههای کلاسیک ما پاسخگوی نیازهای امروز ما میتواند باشد؟ آیا مولانا با تمام بزرگی و احترامی که برای او قایلیم، میتواند درباره استعمار پسا صنعتی به ما چیزی بگوید؟ آیا مولانا میتواند درباره قدرتهای مخفی و نامریی امروز جهان به ما چیزی بگوید؟
وی افزود: من بدون مبالغه به شما میگویم که امید من به آن جوانانی است که در ایران درس میخوانند و ما نتیجه زندگی این جوانان در ایران را همین امروز هم در کشور خودمان میبینیم.
زریاب گفتههای خود را اینگونه پایان داد: معمار، نجار و... که از ایران به افغانستان آمده بهترین است، و امروز ما در میان جوانانی که از ایران به کشور برگشته اند، نویسندگان و شاعران و پژوهشگران خوب فراوان داریم.
کار کردن به اندازه یک فرهنگستان
در این برنامه همچنین محمدکاظم کاظمی، شاعر سرشناس با بیان اینکه جای بسیار خوشبختی است که افغانستان استاد رهنورد زریاب را دارد، افزود: ایران فرهنگستان زبان و ادب فارسی را دارد که این فرهنگستان تلاش میکند تا زبان فارسی را به رشد و بالندگی برساند و تا حدودی هم موفق بوده است، اما در افغانستان، این استاد رهنورد زریاب است که به اندازه یک فرهنگستان به رشد و بالندگی زبان فارسی کمک کرده است.
وی با اشاره به خاطره ای از ویراستاری کتابی از استاد زریاب گفت: در طول سالهای زیادی که به ویراستاری کتاب پرداخته ام، کتابی از استاد زریاب را نیز ویراستاری کرده ام و این کتاب تنها کتابی بوده است که هیچ نیازی به ویراستاری نداشته و حتی از آن چیزهایی یاد گرفتم.
نیم قرن تلاش ادبی
همچنین سید ابوطالب مظفری، دیگر شاعر سرشناس نیز با بیان اینکه شاعران و نویسندگان یک کشور سفیران فرهنگ آن کشور هستند که میتوانند نقشی مؤثر دربالندگی و نشر فرهنگ و ادبیات کشور خود باشند، افزود: استاد رهنورد زریاب عصاره نیم قرن تلاش ادبی در عرصه داستان نویسی افغانستان است و نقشی مؤثر در بالندگی ادبیات معاصر افغانستان و فارسی زبانان دارد.
شایان ذکر است، در این برنامه صمیمانه جمعی از شاعران افغانستان و ایران به شعرخوانی پرداختند.
نظر شما