به گزارش قدس آنلاین، امیدآفرینی و انگیزه بخشی باور مهدویت و اعتقاد به ظهور منجی ای که می آید و داد مظلومان را ستانده و عدالت را شاه بیت سبک زندگی انسان در جهان می کند، برای آنها که فقط در پی اغراض و اهداف این دنیایی خویش اند به قدری گران تمام می شود که می کوشند به هر وسیله ای با آن دشمنی کرده، تخریب، تضعیف و تحریفش کنند غافل از آنکه پیروزی حق بر باطل، سنت الهی است. وهابیت از جمله این گروه های معارض با مهدویت است، از این رو و به مناسبت فرا رسیدن نیمه شعبان، سالروز ولادت باسعادت امام مهدی (عج) با حجت الاسلام محمدمحسن مروجی طبسی، کارشناس و پژوهشگر فِرَق اسلامی و مدیر گروه فرق شیعی دانشگاه ادیان و مذاهب درباره چرایی و ابعاد دشمنی های وهابیت با مهدویت به گفت و گو پرداخته ایم که مشروح آن به حضورتان عرضه می شود:
با توجه به آنکه مهدویت و اعتقاد به ظهور منجی در آخرالزمان باور همه مذاهب اسلامی حتی فراتر از آن ادیان و مکاتب دیگر است، پس چرا وهابیت که ادعای اسلام ناب دارد با این باور غنی و عمیق سر دشمنی دارد؟!
با توجه به آنکه اهل سنت در طول تاریخ حکومت و قدرت را در اختیار داشته اند، هیچ گاه نیاز به قدرت خاص را احساس نکرده اند و همیشه مردم را تشویق به تبعیت از حکام چه ظالم و چه غیرظالم کرده اند و بعد از بعثت این رویه به مدت بیش از هزار سال وجود داشته و به نوعی روحیه رخوت را در آنها ایجاد کرده است، از این رو، حتی فقه اهل سنت و باقی مسائلشان، فرمایشی و نمادین است و مردم و علمای آنها معمولا مصرف کننده بوده و انگیزه ای برای حرکت آفرینی نداشته اند از این رو، می بینیم در اهل سنت مسئله انتظار و مهدویت اهمیت نداشته تا اینکه انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید آنهم بر اساس آموزه ای که شیعه را در این بیش از هزار سال زنده نگاه داشته بود، یعنی به موازات اهل سنت، شیعه در اقلیت و محدودیت بود و در عین قرار داشتن زیر این فشار، با اعتقاد به مهدویت و امید به آن، ادامه حیات داده است!
به عبارت بهتر، انقلاب اسلامی بر اساس آموزه انتظار و مهدویت شکل گرفت و شعاع آن به قدری گسترده شد که نه فقط شیعه بلکه اهل سنت و فراتر از آن همه مظلومان جهان را امیدوار کرد؛ حرکت انقلاب اسلامی ایران یک واکنش و اعتراض بود به وضعیت حکام اسلامی یعنی کسانی همچون محمدرضاشاه در ایران و دیگر حکام کشورهای اسلامی که شیوه استعمارگران را دنبال می کردند و حساسیتی نسبت به نوامیس، سرمایه و عِرض مسلمین نشان نمی دادند. لذا، این حرکت بر اساس موعودباوری و مهدویت گفت منجی ای خواهد آمد که همه را نجات می دهد و این انقلاب مقدمه ای است برای ظهور نهایی او؛ که این مسئله استعمار و صهیونیسم را دچار دلهره کرد.
علاوه بر این، یکی از عوامل درونی جهان اسلام که در تلاش بوده و است تا جلوی حرکت انقلاب اسلامی را سد کند وهابیت است که در حقیقت جیره خوار و عمله استکبار محسوب می شود.
بنابر این، وهابیت به دلیل حرکت آفرینیِ اندیشه مهدویت با آن مقابله می کند چون این باور، همه مظلومان جهان از هر مکتب و آیینی را با خود همراه کرده است و این انقلاب به عنوان ملجاء مظلومان و محرومان، به قطبی شده تبدیل که در برابر استکبار و استبداد ایستاده است.
از این رو، دشمنی های وهابیت با مهدویت ریشه در عقده حقارت این فرقه جعلی در مقابل انقلاب اسلامی ایران دارد؛ چراکه یک کشور شیعی و به تعبیر آنها عجم، حکام به ظاهر اسلامی را مدیریت می کند و این برای آنها گران تمام شده که ایران با اقتدار و صلابت جهان اسلام را اداره می کند؛ برای همین حرکت سیدحسن نصرالله و حزب الله لبنان علی رغم شیعی بودن!، بسیار مورد اقبال اعراب قرار گرفته است تا جایی که معتقدند سیدحسن مقابل عجم، سر عرب را بالا برده است!
البته علاوه بر این عقده حقارت، وهابیت چون جیره خوار استعمار است بالذات با مهدویت در تضاد و دشمنی قرار دارد.
وهابیت برای این دشمنی و تخریب و ضربه زدن به مهدویت، به چه شیوه هایی متوسل می شود؟
وهابیون در محیط های مجازی و شبکه های ماهواره ای روی چند نکته اساسی دست می گذارند: نخست ولادت حضرت حجت (عج) و می گویند ایشان هنوز به دنیا نیامده اند (البته اینکه حضرت مهدی (عج) در آخرالزمان ظهور می کنند مورد تایید همه فرق اسلامی است). یعنی اجماع شیعیان و گروهی از اهل سنت معتقدند که امام عصر (عج) متولد شده اما از نظرها غایب اند، اما وهابیت در این میان مسئله مهدویت را از بیخ و بُن انکار می کند و این باور را به تمسخر می گیرد.
شبهه دومی که مطرح می کنند بحث تمسخر و استهزاء است برای مثال دعای فرج، مسجد سهله و جمکران و به طور کلی هر مولفه مرتبط با عقیده انتظار را زیر سوال می برند و عوام فریبانه عمل می کنند.
یکی از راه های خطرناک آنها ایجاد گروهک های تکفیری همچون القاعده و امروز داعش است، یعنی با تشکیل خلافت اسلامی داعش می کوشند اندیشه ای برابر انقلاب اسلامی بسازند و می گویند این انقلاب نمی تواند ملجاء مظلومان باشد و این ما هستیم که ملجاء و پناه مظلومانیم اما فارغ از مسئله مهدویت؛ این یعنی جایگزین سازی و بدیل سازی و این حرکتی است که تا حدی متاسفانه در میان جوانان اهل سنت تاثیر گذاشته و بعضا جذب این افکار شده اند، و زمان می برد تا اینها ماهیت خود را نشان دهند.
آیا وهابیت در مسیر مهدی ستیزی به راه های دیگر هم نظر دارد؟
یکی از راه های دیگر آنها استفاده از افراد جاهل است، برای مثال برخی جاهلان در داخل کشور حرف هایی می زنند تا جایگاه ولایت فقیه را تضعیف کنند در حالی که اندیشه ولایت فقیه در تشیع اندیشه ای اصیل است و کسی نمی تواند بگوید من شیعه هستم اما آن را قبول ندارم، چراکه ولایت فقیه یعنی نیابت فقیه از جانب امام عصر (عج) و این ولایت فقیه مصداق بارز رضایت و عدم رضایت امام عصر (عج) و زبان گویای ایشان است و با این نگاه موفق خواهیم بود و به سوی جلو گام برمی داریم. اما متاسفانه برخی افراد در برخی جوامع شیعی سخنانی می گویند که این جایگاه را تضعیف کرده و مستمسکی می شود برای وهابیت تا در فضای مجازی به آن استناد کرده و مهدویت را زیر سوال برده و القای اختلاف و ایجاد شبهه کنند.
باید توجه داشت گرچه در عصر غیبت به سر می بریم اما امام معصوم (ع) راه را باز گذاشته است تا در این دوران مردم بی راهنما نمانند و بعد از انقلاب اسلامی امام و رهبری این مهم را در قالب حکومت تعریف کردند؛ در واقع ولایت فقیه همان شکلی است که اهل بیت علیهم السلام درصدد آن بوده اند یعنی پیاده کردن احکام در حکومت البته زمانی مستقیم و توسط امام معصوم (ع) و زمانی توسط نایب ایشان.
این در حالی است که امروز وهابیت برای لوث کردن اندیشه مهدویت روی این مسئله کار می کند.
علاوه بر این، از دیگر شگردهای وهابیت برای زیر سوال بردن مهدویت، طرح ادعاهای دروغین است مثل جریان سیدحسنی یا احمدالحسن و جریان یمانی و یا تطبیق حوادث منطقه و جهان با علائم آخرالزمانی ظهور و اینچنین می خواهند اندیشه مهدویت را بی اهمیت کنند؛ چراکه وقتی در بازار جنس بدل زیاد عرضه شود جنس اصل هم از نظرها می افتد. وقتی دائما ادعای مهدویت عرضه و بعد ابطال شود مردم نسبت به این باور بی اعتماد و بی انگیزه می شوند و این بسیار خطرناک است!
ایجاد گروهک های تکفیری و حمالیت از آنها چقدر در هراس جهانی از آموزه های اسلام به ویژه باورم هدویت و موعود شیعی اثر دارد و اصلا آیا می توان این اقدام آنها را ناشی از این هدف دانست؟
گروهک های تکفیری سخنی از مهدویت نمی گویند و خود را امتداد خلافت بنی عباس و بنی امیه می دانند و درصدد احیای این خلافت اند و تا جایی که رصد شده حرفی از مهدویت و امام زمان (عج) نزده اند اما جنایات آنها با ایجاد رعب و وحشت به چهره اسلام خدشه وارد می کند، شاید خیلی از آنها متوجه این قضیه نباشند اما حامیان و هدایتگرانشان می دانند چرا چنین هزینه ای می کنند و کسانی اند که عالمانه و عامدانه چنین می کنند و هدف و غرض آنها معکوس جلوه دادن انقلاب اسلامی ایرنا است چراکه این انقلاب در دنیا مثل توپ صدا کرد و بر قلوب مردم اثر گذاشت و همین مردم را جذب اسلام کرد. اصلا امام راحل از اسلام ناب سخن گفتند و این اسلام ناب یعنی در قلوب حکومت می کند نه صرفا بر اجسام، برای همین هم وهابیت و حامیانش کوشیدند بدلی برای آن ایجاد کنند تا اسلام با عنوان بن لادن و ابوبکر البغدادی شناخته شود و دیگر جهان پذیرای آن نشود!
این در حالی است که اگر انسان عقل داشته باشد دست به تکفیر نمی زند، این فقدان عقل است که باعث می شود تکفیری ها بدون توجه به بازتاب اعمالشان در منطقه و عرصه بین الملل دست به چنین جنایاتی بزنند.
انتهای خبر/
نظر شما