محمد حسین جعفریان

جشنواره کن و آن‌ها که نخل طلا را به مس تبدیل کردند!

جایزه گرفتن «اصغر فرهادی» و «شهاب حسینی» در جشنواره کن شاید یک اتفاق کاملاً هنری به نظر برسد و جای پرداختن به آن در بخش‌های فرهنگ و هنر مطبوعات و رسانه‌ها باشد، اما در همین مدت کوتاه در فضای مجازی و حقیقی آن قدر نسبت به این ماجرا واکنش‌های عجیب و غریب دیده شده که ناگزیر باید یک بخش اجتماعی هم برای بررسی آن گشود.
در اینکه این واقعه در شمار افتخارات این سرزمین و این مردم است به گمانم هیچ کس شک و تردیدی نداشته باشد. تنها در کم و کیف این پیروزی و افتخار است که بلواها آغاز می‌شود. من هم به نوبه خودم از این موفقیت شادم و دو هموطن هنرمندم را تحسین می‌کنم و امیدوارم این روند برای سینمای ما تداوم داشته باشد و به دیگر هنرها نیز تسری پیدا کند.
در این میان اما عده‌ای مثل همیشه زیادی هیجان زده شده‌اند. آن قدر که شادیشان را در توهین و هتک حرمت دیگران جست‌و‌جو می‌کنند. اینکه این دو بزرگوار خوش درخشیده‌اند، دلیل نمی‌شود دیگران منفور باشند. این رویه همواره توسط برخی از هموطنان ما نمود پیدا می‌کند که وقتی فردی، تیمی، فیلمی ایرانی در جایی می‌درخشد، آن را پتک می‌کنند و به بهانه تمجید آن، بر سر دیگران می‌کوبند.
در سمت دیگر هم عده‌ای هستند که همیشه ساز مخالف می‌زنند و از گفتن یک تبریک ساده هم ابا دارند. دقت کنید که در اینجا یک نکته ظریف مغفول نماند. در برابر هر پدیده‌ای مخالفان و موافقانی هستند. همیشه بوده‌اند و پس از این هم خواهند بود. اما تا اینجا روی سخنم با آن دسته از موافقان و مخالفانی است که با نگاه به امواج شبکه‌های اجتماعی برای وقوع پدیده‌ای جشن یا عزا می‌گیرند. یعنی خودشان هم نمی‌دانند براستی چرا این قدر خوشحالند یا ناراحت!
به عبارت ساده‌تر، فقط جوگیر می‌شوند و بس. همیشه این‌هایند که آب را گل آلود می‌کنند و مانع بحث ریشه‌ای و معنادار پیرامون این وقایع می‌شوند. مانع می‌شوند تا مردم سخن خبرگان آن حوزه را در دو سوی مخالف و موافق بدرستی بشنوند و سپس خودشان با عقل سلیمشان و نه هیجانات آنی آن‌ها، تصمیم بگیرند چه حس و حالی داشته باشند!
هنوز چند ساعت از اعلام خبر نگذشته بود که عده‌ای در سایه شادمانی مردم، شروع کردند به فحاشی و کلی حرف و حدیث علیه رسانه ملی که چرا این موضوع به این مهمی را ندیده، چرا حسادت می‌کند، چرا و چرا و چرا و.... اما کمی بعد وقتی صدا و سیما به نوعی بارها رپرتاژ آگهی برای اصغر فرهادی و فیلمش و جایزه شهاب حسینی رفت، نیامدند از رفتار زشت و عجولانه خود عذرخواهی کنند. بدتر از آن فریاد و فضیحتی بود که علیه «بهروز افخمی»، «مسعود فراستی» و برنامه هفت به راه افتاد، زیرا افخمی جشنواره کن را جدی نگرفته و آن را زمین بازی دگر باشان خوانده است. شاید خود من نسبت به مسعود فراستی و نظرات او انتقادات زیادی داشته باشم، اما نمی‌دانم چه تعداد از آن‌ها که رگ‌های گردنشان در این میان به دفاع از جشنواره کن ورم کرد، به اندازه او یا به اندازه افخمی و تیم سازنده هفت از سینما سردرمی‌آورند.
دوستان عزیز! شعار تحمل مخالف تنها برای زبان نیست که شما مخالف چیزی هستید و در اقلیت قرار دارید. یاد بگیرید به صدای مخالف و متفاوت با خویش احترام بگذارید، حتی وقتی که گمان می‌کنید شما در اکثریت هستید. به نظرم این ماجرا و نوع مواجهه با آن درس‌های زیادی برای همه ما داشت.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.