اوضاع کنونی در بحرین چگونه است؟
اوضاع کماکان مانند سابق است، یعنی اصرار و ایستادگی و پافشاری مردم بر خواستهها و حقوق مشروع و عادلانه خود وجود دارد و مردم هزینه زیادی در این راه پرداختهاند، از جمله شهدا و اسرا و مجروحان و مهاجرین و بیکاران و... اما به یاری خداوند مردم تا تحقق درخواستهای عادلانه خود ایستادگی و پافشاری خواهند کرد که مختصر این درخواستها آن است که مردم حقی در تحقق خط مشی خود داشته و از طریق مجلس صلاحیتدار شریکی واقعی در مدیریت امور کشور باشند، دولت منتخب مردم بوده و نشان از اراده مردم داشته باشد، همچنین ثروت ملی بر اساس عدالت بین مردم تقسیم شود و فرقی میان آنان گذاشته نشود، با آنان بر اساس حقوق شهروندی یکسان برخورد شود، مسأله تابعیت و اعطای تابعیت بحرینی به اتباع آسیای شرقی حل شود چرا که بیماری خطرناکی است که به کشور ضربه زده و هویت آن را نابود میکند و...
از سوی دیگر سرسختی شدیدی از سوی حکومت برای پاسخ نگفتن به این خواستهها و بکارگیری قدرت برای سرکوب در مواجهه با خواستههای مردم وجود دارد که این ایستادگی مردم منجر به سرسختی حکومت شده و ما نیز تا این لحظه در دایرهای بسته ماندهایم و هیچ افق واضح و راهحل راضیکنندهای وجود ندارد.
دولت بحرین برگزاری انتخابات پارلمانی را نشانه دموکراسی در این کشور میداند، شما آنرا چگونه ارزیابی میکنید؟
انتخابات پارلمانی در حقیقت انتخاباتی صوری بود و به هیچ وجه گویای دیدگاه مردم نیست، به همین دلیل مردم تصمیمی روشن برای تحریم انتخابات گرفتند که علما هم این موضع را تأیید کردند و تقریباً بیش از 90درصد معترضان انتخابات را تحریم کردند که منجر شد انتخاباتی بیهوده و ضعیف برگزار شود و گویای اراده مردم نباشد.
در واقع نه تنها گامی در راهحل مشکلات نبود بلکه خود گامی در تثبیت مشکلات و پیچیده کردن اوضاع بود، ملت با تحریم انتخابات نظر خود مبنی بر ادامه انقلابش را بیان داشت و حکومت هم از طریق اصرار بر این انتخابات صوری دشمنی خود را نشان داد.
نقش آیتالله شیخ عیسی قاسم در انقلاب بحرین را چگونه میبینید؟
آیتالله شیخ عیسی قاسم حفظهالله شخصیت علمی و دینی و عالمی بزرگ هستند که نقش بسیاری در تاریخ بحرین داشتهاند. به گمانم از دهه60 و 70 میلادی نقشی پررنگ داشتهاند و به شکل کلی نقش شخصیت برجستهای از عالمان دین در بحرین را ایفا کردهاند. ایشان از ابتدا با موضعگیری درخصوص انقلاب 14فوریه 2011 در خط مقدم رهبری مردم نقشی برجستهتر یافتند. در صفوف مردم و در کنار آنان و در کنار خواستههای آنان ایستادند و تبدیل به اولین شخصیت هدایتگر جنبش شدند، شاید ایشان خود را رهبر مردم نخواند، اما بطور عملی خواستار مصلحت مردم است و از حقوق آنان دفاع میکند و به خواستههای آنان چنگ زده و همیشه سعی دارد اگر خطایی در مسیر مردم دیدند آن را تصحیح کنند.
ایشان رهبر عملی انقلاب این مردم هستند، رابطهای عاطفی و دوجانبه و صادق میان طرفین وجود دارد، به گونهای که از سویی ایشان به مصالح مردم میاندیشند و از تمام حقوق آنان با صدق و اخلاص دفاع میکنند و از سویی دیگر هم مردم همین عشق و وفا را به ایشان دارند، به این ترتیب حقیقتی کنونی در بحرین وجود دارد که آن وحدتی زیبا بین گروههای معترض و رهبری آنان حضرت آیتالله شیخ عیسی قاسم وجود دارد. به همین دلیل حکومت سعی دارد تا به هر نحوی بین این رهبری و گروهها فاصله بیندازد، سر را از بدن جدا کند، با لشکرکشی و سرکوب و امثال آن که انشاءالله نخواهد توانست. مردم آگاه و پایبند به رهنمودهای آیتالله شیخ عیسی قاسم خواهند ماند و از ایشان دفاع خواهند کرد و شکی نیست که آیتالله شیخ عیسی قاسم در صفوف مردم و مدافع حقوق و مصالح مشروع آنان میماند.
آیا انقلاب بحرین انقلابی مذهبی و شیعی است؟
انقلاب بحرین انقلابی مردمی و دارای ویژگی خاصی است. نکته مهم اینکه تا این لحظه هیچ شعاری مبنی بر مذهبی بودن یا مذهبی خاص برافراشته نشده بلکه تمام خواسته مردم آن است که حکومتی روی کار بیاید که به شهروند احترام گذاشته و حقوق شهروندی اساس و اصول این حکومت باشد، حکومت قانون، حکومت دموکراسی، حکومتی عادل باشد که به حقوق انسان احترام گذاشته و به قوانین حقوق بشر و... پایبند باشد و همچنین مردم، منبع و ریشه حکومتها باشند. پس این خواستهها به قومی خاص، شیعه یا سنی ربطی ندارد، شیعهها نیز همیشه در انتفاضه خود بر برادری اسلامی تأکید میکردهاند و شعار آشنا و جاویدشان این است: «شیعه و سنی با هم برادرند، این وطن را نمیفروشیم»، پس همیشه بر وحدت و برادری تأکید داشتهاند و هیچ منطق مذهبگرایی از گروههای معترض صادر نشده و این اتهام، اتهامی دروغین و مغرضانه است که حکومت برای موجه نشان دادن سرکوب خود، سعی بر جدایی برادران اهل سنتمان از برادران شیعه دارد، حتی حکومت تصاویری از انتفاضه و انقلاب بحرین نشان میدهد گویی که آن انقلابی مذهبی است ولی در حقیقت انقلابی مردمی و ملی بوده که مصلحت وطن برای آن مهم است هیچ ارتباطی با خارج ندارد، به هیچ وجه رهنمودهای خود را از خارج نمیگیرد بلکه تصمیمات آن از درون مصالح مردم و کشور برخاسته است. پس انقلابی مردمی، ملی و صلحآمیز بوده، از خداوند منان خواستار پیروزی و گشایش این مردم و همه ملتهای عالم اسلامی و عربی هستیم.
آرزو میکنیم که کشورهای خود را در حالتی از احترام به حقوق انسان و نهادهایی که برای مردم است ببینید، مردم مرجع تصمیمگیری بوده و دولتها و سازمانها بر اساس دموکراسی باشند نه استبدادی و خودرأی، آرزومندیم که تمام ملتهای عربی و اسلامی در عزت و کرامت به سر برده و دولتها و سازمانها بر اساس شهروندی و حقوق انسانی و قانون و نه بر اساس شخص یا خانواده یا حزبی معین بنا شوند چرا که مردم ریشه حکومتها و نظامهای سیاسی در هر کشوری هستند، خواه مسلمان باشد خواه غیر مسلمان.
نظر شما