چند سالی به عقب برگردیم؛ چه شد که کارگردانی سریال «دردسر والدین» به شما سپرده شد؟
اجازه دهید اینگونه شروع کنم، سریال دردسر والدین نوشته فریدون فرهودی بود، به تهیهکنندگی بیژن امکانیان. من وقتی به پروژه اضافه شدم فیلمنامه کامل نوشته شده بود، یعنی چند نفری از قبل روی آن کار کرده بودند و یک فیلمنامه تر و تمیز و آماده را به من تحویل دادند و من شروع بکار کردم و حدود یک سال هم مراحل کار طول کشید.
با بیژن امکانیان از کجا آشنا بودید؟
این آشنایی به سالها قبل زمانی که من فیلم سینمایی «سالهای بی قراری» را کارگردانی میکردم برمیگردد که در واقع اولین فیلم من هم هست. در آن فیلم نقش اول آن برعهده بیژن امکانیان بود که ما از همان جا با هم آشنا شدیم. او چون کارم را دیده بود برای ساخت دردسر والدین دعوتم کرد.
گفتید با یک فیلمنامه کامل شروع کردید. اتفاقی که در این سالها تقریباً اصلاً برای هیچ فیلمی نمیافتد.
دقیقاً! آن زمان فیلمبرداری وقتی شروع میشد که فیلمنامه کامل شده باشد. در حقیقت چون سرمایهگذار اصلی ساخت کارها خود تلویزیون بود و خودشان هم ماه به ماه میآمدند و دستمزد عوامل را میدادند همه چیز کاملاً منظم و حساب شده بود، نه مثل این سالها که همه چیز بههم ریخته است. یک نفر به عنوان تهیهکننده همه پول را میگیرد، حالا این آدم با این پولها چه میکند خدا میداند. یک سریال چند قسمتی با یک طرح دو صفحهای شروع میشود و خیلی هم عجله دارند که زود کار را تمام کنند.
آن زمان که این سریال ساخته شد تقریباً در کمتر سریالی حضور 7بازیگر کودک و نوجوان را در یک پلان داشتیم. از چگونگی بازی گرفتن از بچهها بگویید.
مثل هر کار دیگری بازیگران کودک و نوجوان زیادی برای نقشها انتخاب شدند و در نهایت به این 7بازیگر رسیدیم. اینها یک ماه هر روز آفیش میشدند و سر صحنه حاضر میشدند ولی من حتی یک پلان هم از آنها نمیگرفتم. اجازه دادم با هم دوست شوند و حتی با هم بازی کنند. حتی گاهی دعوایشان هم میشد ولی این داستان ادامه داشت. این خیلی روش خوبی بود چون دلم میخواست بجای بازی نقشهایشان را زندگی کنند و خودشان باشند برای این بود که بازیها خیلی خوب در آمده بود.
مهران مدیری را به عنوان یک بازیگر طنزپرداز، بر چه اساسی برای این نقش انتخاب کردید و آیا در موقعیتهای طنز بازی وی کنترل میشد؟
مدیری پیش از این هم نقش جدی بازی کرده بود. فیلم سینمایی «دیدار» به کارگردانی محمدرضا هنرمند. او بازیگر توانایی است و کار کردن با او خیلی آسان است. هر دو بازیگران اصلی کار فوقالعاده بودند. مدیری خیلی دوست داشت به سمت طنز برود و من هم نمیخواستم این اتفاق بیفتد، چون سریال من اصلاً طنز نبود. ما یک علامت و قراری با هم گذاشته بودیم که در یک جایی نمیگذاشتم بازیاش از آن جا فراتر برود. به قول شما بازیاش کاملاً کنترل شده بود. مهران مدیری عادت ندارد که قبل از حضور جلو دوربین نقشش را تمرین کند و معتقد است نقش اینگونه برایش بکرتر است. من هم راحتش گذاشته بودم ولی از او خواستم که ترمزش دست من باشد و او با اشاره من بازیاش را کنترل میکرد.
سریال شما درآن زمان هم نزدیک به 95درصد از مخاطبان را راضی کرده بود. چرا این سریال توانست اینقدر با مخاطبانش ارتباط برقرار کند؟
وقتی فیلمنامه این کار را مطالعه کردم متوجه شدم که این سریال یک کار نئورئالیستی است و قصه آن مایهها و پیامهای جدیدی را در خود دارد. در این کاراز جنگ بین مادرشوهر و خواهرشوهر و مسایل رایج در اغلب آثار آن زمان خبری نبود. گذشته از نو بودن قصه، مفاهیم جدیدی مثل زن سالاری البته از نوع مثبت و قایل شدن حق ابراز احساسات و عواطف برای زنان در جامعه و نکاتی از این قبیل توجهام را به خود جلب کرد و شاید همین مسایل باعث جذب مخاطب شده بود.
همانطور که خودتان هم گفتید در این سریال زنان حضوری پررنگ و تأثیرگذار دارند و در آن زمان این امر یک ویژگی محسوب میشد.
دقیقاً همین است که میگویید. ما در این کار دو کاراکتر کاملاً متفاوت داشتیم. زن و مرد این سریال دقیقاً مقابل هم بودند و هر دو خانواده از دو تیپ متفاوت کنار هم قرار میگرفتند؛ زنی که تنهاست و خود خرج خانهاش را در میآورد و بچههای خوبی تربیت کرده است، در مقابل مرد شلختهای که بچههای نا آرامی دارد. این بود که وقتی اینها زیر یک سقف جمع شدند مشکلات شروع شد. اینها همهاش بخاطر یک فیلمنامه خوب است و این یک حسن محسوب میشود. دراین فیلمنامه هیچ چیز زایدی وجود نداشت و مخاطب براحتی و خیلی زنجیرهوار داستان را پی میگرفت و تا پایان میرفت.
نظر شما