قدس آنلاین/ مریم احمدی شیروان: تردیدی نیست که زن‌ها همیشه در کنار همسرانشان از دیرباز تاکنون کار کرده‌و سختی‌ها را پشت سر گذاشته‌اند، اما این در کنار هم بودن، امروزه شکل دیگری پیدا کرده است. زن‌ها دیگر در کنار مردها کار نمی‌کنند، بلکه آن‌ها می‌خواهند خودشان مثل مردها باشند. بسیاری از زن‌ها از انجام کارهای ظریف زنانه فاصله گرفته‌اند و بیشتر دوست دارند تجربه کارهای مردانه داشته باشند. مثلاً ترجیح می‌دهند انواع مدیریت، آن هم با شیوه‌ای مردانه را در پیش بگیرند تا اینکه یک کار ظریف زنانه انجام دهند.

  نقش‌‌های وارونه حیات عاطفی زنان را تباه می کند

 شماری از زن‌ها حتی دوست دارند از لباس‌های مردانه استفاده کنند. آن‌ها حتی لباس‌هایی که در منزل استفاده می‌کنند، مردانه است. اگر تا دیروز، زن بودن ارزش زیادی داشت، امروز عده ای از زن‌ها از زن بودن خود فاصله گرفته‌اند. امروز عباراتی مثل: «ما خودمان مرد هستیم» یا «فلانی مثل یک مرد کار می‌کند»، بسیار شنیده می‌شود. کار به آنجا رسیده که وقتی زنی می‌گوید، خانه‌دار است، دیگران به چشم حقارت به او نگاه می‌کنند و این زنانگی را به تمسخر می‌گیرند. حنجره‌های ظریف زنانه دیگر وجود ندارد. این عده از زن‌ها دوست دارند با صداهایی مردانه حرف بزنند. از کنار برخی زن‌ها که رد می‌شوی، عطر تند مردانه مشامت را آزار می‌دهد.در لباس‌فروشی‌ها بیشترین لباسی که زن‌ها می‌خرند، پیراهن یقه‌مردانه است. براستی چرا زن‌ها در جایگاه خودشان باقی نمانده‌اند و ترجیح می‌دهند تجربه‌های مردانه داشته باشند؟ دکتر حمید قربانی، روان‌شناس و عضو انجمن روان‌شناسی ایران توضیحاتی جالب در این باره به ما می‌دهد که از نظر می‌گذرانید.

 بعضی از زنان به استفاده از لباس‌های مردانه، عطر مردانه و کلاً تجربه نقش مرد تمایل دارند. بازتاب این حس فقط به ظاهر خلاصه می‌شود؟
خیر، غیر از موارد آشکاری که اشاره کردید، نشانه‌های بارز دیگری از بر هم خوردن این خصوصیات زنانه می‌تواند وجود داشته باشد. به عنوان نمونه مواردی را خدمت شما و خوانندگان عرض می‌کنم. از این نشانه‌ها می‌تواند کار کردن بیش از اندازه و پنهان کردن نیازهای زنانه برای حل مشکلات خانه و خانواده شان باشد.
این گونه زنان دایم با خود درگیر هستند و روحیات زنانه خود را پس می‌زنند. آن‌ها دوست دارند به جای ظریف و زنانه رفتار کردن، در قالب رفتارهای مردانه، خشک، خشن و نفوذ ناپذیر شوند و همین طور می‌خواهند به جای وابستگی به شوهرشان، استقلال داشتن را تجربه کنند.
آن‌ها تا جایی در این نداشتن تعادل و افراط گویی پیش می‌روند که حمایت مردها را به باد تمسخر می‌گیرند.در صورتی که این حمایت‌ها حامی و حمایتگر همیشگی آن هاست. مورد دیگر تمایل شدید آنان به زنانه رفتار کردن مرد و کاهش خشونت در اوست. چون آن‌ها احساس می‌کنند با این کار امنیت خود را به دست می‌آورند و از این راه خود را راضی و خشنود می‌کنند.

 دلیل تغییر رفتار زنان و گرایش آن‌ها به سمت رفتار مردان را چه می‌دانید؟
عوامل متعدد روان‌شناختی در ایجاد رفتارهای مردانه از سوی زنان وجود دارد. یکی از عمده‌ترین عوامل خانواده است، زیرا خانواده اساس و پایه رشد شخصیت را شکل می‌دهد و الگوهای رفتاری بخصوص نقش جنسیتی نیز در خانواده شکل می‌گیرد. برای مثال والدینی که داشتن پسر برای آنان یک ارزش محسوب می‌شود و به طور غیر مستقیم رفتارهای پسرانه از سوی والدین تأیید می‌شود، چنانچه دختری با یک پسر بازی کند، مورد سرزنش قرار نمی‌گیرد، اما اگر پسری بازی دخترانه بکند، از طرف والدین و اطرافیان مورد سرزنش و نکوهش قرار می‌گیرد.
همچنین زمانی که کودک در حال هویت‌یابی با یکی از والدین خود (والد جنس موافق) باشد، چنانچه نتواند با والد موافق خود همانند سازی کند، به دلیل اینکه ممکن است والد موافق ضعیف باشد، به طرف جنس مخالف کشیده می‌شود، حال اگر مخاطب ما دختر باشد و نتواند با مادر همانند سازی کند، به دلیل ضعف شخصیتی و رفتارهای مردانه که از طرف پدر ارایه می‌شود، برای او جذابیت پیدا کرده و به طرف رفتارهای مردانه کشیده می‌شود واز نقش جنسیتی خود فاصله می‌گیرد.
همچنین چنانچه در خانواده داشتن فرزند پسر آرزوی والدین باشد و تمام فرزندان دختر باشند و چنانچه فرزند آخر نیز دختر باشد که سبب می‌شود مادر آرزوی پسر داشتن را داشته باشد، ناخودآگاه دختر را با الگوهای پسرانه بزرگ می‌کند و این چنین دختر از نقش جنسیتی خود دور می‌شود و نقش پسرانه ایفا می‌کند.

 جامعه هم در بروز این حس تأثیرگذار است؟
به طور قطع نمی‌توان نقش جامعه را در این مورد نادیده گرفت. یکی از مهم‌ترین عوامل اجتماعی، آزادی عملی است که جامعه به پسرها می‌دهد و چون دختران می‌بینند پسران براحتی در اجتماع فعالیت دارند، به سوی نقش‌های جنسیتی پسرانه تمایل پیدا می‌کنند و همچنین عواملی همچون نقش هورمون‌ها در ایجاد رفتارهای مردانه از سوی زنان تأثیرگذار است.
زمانی که افراد نتوانند نقش‌های جنسیتی خود را بدرستی ایفا کنند و به رفتارهای جنس مخالف گرایش داشته باشند، به طور قطع در زندگی زناشویی و شخصی آن‌ها نیز تأثیرات نامطلوبی می‌گذارد.

 چرا برخی زن‌ها از زن بودنشان احساس لذت نمی‌کنند؟
این مورد دلایل متعددی دارد، اما به طور خلاصه عرض کنم که قرار گرفتن بین نقش یک زن و مرد، برای یک خانم سبب ایجاد کشمکش‌هایی در وجودش می‌شود. به طور نمونه وقتی مادری در فعالیت‌های اداری و اجتماعی‌اش به درجات بالایی می‌رسد و به همان چیزی که در ذهنش بوده، دست پیدا می‌کند، به جای خوشحال شدن و احساس خوشبختی کردن، دچار احساس گناه در برابر فرزندانش می‌شود. یعنی یک خانم که دو وظیفه بر عهده دارد، وظایف زناشویی و مادری و فرزندی و از طرف دیگر وظایف حرفه‌ای و اداری، در هیچ کدام به رضایت خاطر و خوشبختی نمی‌رسد و کشمکش موجود میان این دو وظیفه معمولاً از فرا افکنی یا نسبت دادن یک کشمکش عمق درونانه عالم واقع خارجی سرچشمه می‌گیرد.

 این تمایل به بودن در نقش یک مرد، بیماری است؟
پرداخت زنان به اموری که بیشتر به مردان تعلق دارد، عموماً با از دست دادن زیباترین صفات زنانه در آن‌ها همراه است. این کار شیره حیات عاطفی آن‌ها را می‌مکد و آن را در مجموع و یا از لحاظ صفات خاص زنانه فقیرانه و ناچیز می‌شمارد، اما در هر صورت این نوع رفتارها بیماری محسوب نمی‌شود، ولی سر در گم شدن در ایفای نقش‌های جنسیتی می‌تواند جزو عوامل زمینه ساز این موضوع باشد. تمام دلایل ذکر شده می‌تواند عامل این باشد که یک زن از جنسیت خود رضایت نداشته باشد. با توجه به اینکه حل این موضوع می‌تواند از خیلی مسایل پیشگیری کند، بنابر این بهترین کار ارجاع به روان‌شناس است.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.