پیکر مطهر شهید مدافع حرم، علی اصغر شیردل بعد از گذشت یک سال از سوریه بازگشته است. مراسم وداع با این شهید در معراج شهدا برپاست. شیفتگان دفاع از حرم گرد پیکر او جمع شده ‌اند. پیکری که بعد از گذشت یک سال از شهادتش هنوز لبخند می‌زند.

روایت وداع با پیکر تفحص شده شهید مدافع حرمی که هنوز لبخند می‌زند+تصاویر

به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم، بعد از ظهر یک روز گرم بهاری است. مراسم وداع با شهید مدافع حرم این بار یک سال بعد از شهادت در معراج شهدای مرکز برپاست. چیدمان حسینیه شهدا در معراج تغییر کرده است. این بار جمعیت وداع کننده با فضای بزرگتری رو برو هستند. دوستان، بستگان، همسایگان و خانواده شهید علی اصغر شیردل حضور دارند. به غیر از این‌ها مردمی که از مراسم وداع با پیکر مطلع شده‌اند برای شرکت در این جمع راهی مراسم شده‌اند. در میان جمع چهره یک نفر از خانواده شهید برای همه اشناست. همسر شهید که در کنار امیر علی تنها فرزند شهید گوشه‌ای نشسته است. چهره هدی کمالیان بعد از پخش مستند ملازمان حرم، از آسمان و حضور خانواده شهدای مدافع حرم در برنامه خندوانه، حالا برای همه آشناست. همسری که در مدت یک سال بعد از شهادت شوهرش، تلاش زیادی برای معرفی این دلیر مرد مدافع حرم کرده است تا به عقیده خود دِین خود را به عنوان همسر شهید به مقاومت ادا کند. او محکم و قاطع از شجاعت همسرش می‌گوید: «  شاید هر کسی لیاقت همسر من را پیدا نکند. این شهدای مدافع حرم به لطف خدا با خونشان ریشه اعش و اسرائیل را قطع می‌کنند و زمینه ساز ظهور امام زمان(عج) خواهند شد.»

او از ظهر در حسینیه معراج قدم می‌زده است و علاقه دارد که تا شب همینجا بماند. معتقد است حتی اگر نتواند کنار تابوت بنشیند اما نزدیک ترین محل به همسر شهیدش همینجاست و روح او این اطراف حضور دارد. چهره‌های آشنای دیگری همچون خانواده شهید مدافع حرم عبدالله باقری در حسینیه دیده می‌شود. زینب پنج ساله شهید باقری که چندی پیش درد و دل‌های شفاهی‌اش با بهترین بابای دنیا خبرساز شده بود به همراه خواهرش محدثه برای عرض تبریک و تسلیت و تسلی دادن جلو می‌روند و با مادر امیرعلی احوالپرسی می‌کنند.

پیکر مطهر شهید مدافع حرم، علی اصغر شیردل، بعد از گذشت یکسال از شهادتش به میهن اسلامی بازگشت. شهید علی اصغر شیردل یکی از پاسداران رشید انقلاب بود که برای کمک به مردم مظلوم سوریه و دفاع از حریم اسلام زندگی آرام خود را رها کرد و داوطلبانه عازم سوریه شد. او در 3 خرداد 57 و در بحبوحه پیروزی انقلاب به دنیا آمد و همیشه می‌گفت تولد من با آزادسازی خرمشهر یکی شده است. او فارغ التحصیل کارشناسی مهندسی سخت افزار کامپیوتر بود. شیردل از نیروهای مخلص و تحصیلکردۀ نظام بود که در بین خانواده و دوستان به حسن رفتار و اخلاق شهرت داشت. او در سال 1384 با هدی کمالیان ازدواج کرد و در سال 1388 خدا فرزندی به آن‌ها عنایت کرد که اسم او را امیرعلی گذاشتند. امیرعلی تنها فرزند آن‌‌ها حالا 6 ساله است. شهید علی اصغر شیردل 30 اردیبهشت سال 94 در سن 37 سالگی در سوریه به شهادت رسید ولی پیکرش همانجا ماند و در شمار شهدای مفقود الجسد جای گرفت. حالا بعد از یکسال پیکر مطهر این شهید مدافع حرم به وطن بازگشته است و اینک در معراج شهدا برای دیدار با دوستدارانش حضور پیدا کرده است.

تابوت او در خلوت برای وداع مادر و همسر و فرزند روی زمین گذاشته می‌شود. اما زیاد طولی نمی‌کشد که مجبور می‌شوند تابوت را به میان جمیعت منتقل کنند. چون جمعیت طاقت نمی‌آورند و اصرار دارند تا در جوار این شهید اشک بریزند.

مردم دور تا دور تابوت شهید را می‌گیرند و طبق رسم همیشه این وداع‌ها، مداحی در میان جمع میکروفون را به دست می‌گیرد و کجاییید ای شهیدان خدایی را می‌خواند. او در چند بیت ابتدایی مرثیه‌هایش می‌گوید: می‌دانید که باید امروز چه بگویید: « این گل پر پر از کجا آمده/از سفر شام بلا آمده» و جمیعت به دنبال او دم می‌گیرد. بعد مداح ذکر مصیبت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را آغاز می‌کند و باز هم طبق معمول روضه علی اکبر امام حسین(ع) گویاترین روضه این جمع است.

پدر با صدای بلند گریه می‌کند و از پسر و خوبی‌هایش یاد می‌کند. اما مادر و همسر او آرام در کنار تابوت شهید شیر دل اشک می‌ریزند. امیر علی با لباس مشکی کنار پدر اشک می‌ریزد و دل اطرافیان را می‌لرزاند که یکی از اعضای خانواده امیر علی شش ساله را در بغل می‌گیرد و او را از جمع بیرون می‌برد. شاید نگران آن است که این کودک بیش از این تاب وداع جانسوز با پیکر پدر را نداشته باشد. مادر در مورد باور کودک خردسالش نسبت به شهادت پدر می‌گوید: « برای یک بچه شش ساله باور این موضوع خیلی سخت است. او نمی‌تواند باور کندو اما من همانطور که در این یک سال به او گفته‌ام از این بعد هم می‌گویم که پدرش یک قهرمان بوده و باید به او افتخار کند. ما به این موضوع باور داریم که هر قطهر اشک این بچه‌ةای مظلوم تیشه‌ای به ریشه داعش است.»

مداح ابیاتی را که این روزها زمزمه شیفتگان دفاع از حرم و خانواده شهدا شده است را می‌خواند و جمعیت هم به همراه او زمزمه می‌کنند و سینه می‌زنند: «این گل را به رسم هدیه، تقدیم نگاهت کردیم/حاشا اینکه از راه تو، حتى لحظه‌ای برگردیم یا زینب(س)...»

در وداع با پیکر مطهر شهید علی اصغر شیردل بر خلاف سایر مراسم‌های وداع در معراج شهدای تهران، تابوت شهید باز نمی‌شود. زیرا یک سال از شهادت شهید شیردل می‌گذرد و پیکر مطهر او در تفحص پیکرهای شهدای مدافع حرم سوریه پیدا شده است. پیکری که به گواه مادر شهید که صبح وداع، آن را زیارت کرده است، گوشت و پوستی ندارد اما همچنان می‌خندد. جمعیت دور تا دور تابوت بسته شده با پرچم سه رنگ ایران و عکس شهید شیر دل که روی آن گذاشته شده است درد و دل می‌کنند.

نوبت به زمزمه اشعار حماسی مدافعان می‌رسد. مدافعانی که هر از چند گاهی همرزمی را در دفاع از حرم مطهر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در سوریه از دست می‌دهند و داغ از دست دادن آن‌ها و جا ماندن خود را در این وداع‌ها التیام می‌بخشند. آن‌ها می‌خوانند: «با ولایت می‌مانیم/شور ما از عاشوراست/ای عاشقان بسم الله/راه قدس از کربلاست» و زمزمه می‌کنند: «تنها نگذارم در میدان ولی را/ آقا و رهبرم سید علی را...»

مداح دیگری که مجلس را دست گرفته است یک جمله می‌گوید که آتش به جان همه می‌زند. او می‌گوید از رفقا و خانواده شهید علی اصغر شیردل که بعد از یک سال شهیدشان را پیدا کرده‌اند می‌خواهم که امروز کنار این تابوت یک دعا بکنند: «دعا کنید رفقای دیگر هم برگردند. شهدای مفقودالاثر زیادی در سوریه داریم که همه چشم انتظار خبری از آن‌ها هستند. دعا کنید نشانی هم از آن‌ها پیدا شود.»

هرچند که مداح بعد از این با ذکر چند دعا مراسم را به پایان می‌رساند. اما جمعیت متفرق نمی‌شوند. همه دوست دارند همچنان کنار شهید بنشینند. شهیدی که تا دیروز نام جاویدالاثر در کنار نام او می‌نشاندند. اما حالا پیکری از او پیدا شده و می‌توانند با خاکسپاری این پیکر، مرهمی بر دل‌های زخم خورده‌شان بگذارند. شهیدی که از این پس برای خانواده‌اش بی نشان نیست. ساعت‌ی طول می‌کشد تا کم کم جمیعیت حسینیه شهدا را ترک کنند. شهید علی اصغر شیردل به زودی روی دستان همین مردم قدرشناس تشییع و تدفین خواهد شد. از این بعد امیرعلی مزاری برای درد و دل‌های کودکانه‌اش با بابا خواهد داشت.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.