به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم، عبدالله عبداللهی: محمد باقر خرمشاد استاد جامعه شناسی و عضو شورای راهبردی روابط خارجی است. او، عملکرد مسئولان در دوران پس از انقلاب را با هم مقایسه کرده و حرکت اقتصادی کشور را حتی از "فرهنگ" هم کُندتر میداند و میگوید: در حوزه اقتصاد نسبت سایر حوزهها با کندی حرکت مواجهیم و نتوانستهایم دقیقاً به آنچه مدنظر بوده است دست یابیم.
خرمشاد همچنین، اقتصاد مقاومتی را اقتصادی "خودبنیاد" دانسته و از انفعالی خواندن اقتصادمقاومتی انتقاد کرده و میگوید: در اقتصاد مقاومتی هدف این است که با برنامهای منسجم در مقابل فشار اقتصادی غرب که تصور میکند یکی از اهرمهای موفق برای تحت فشار قرار دادن ملت ایران است، مقاومت کنیم، البته مقاومت به مفهوم "انفعالی" نیست.
"بهترین راه نجات اقتصاد مقاومتی است و چارهای جز اجرایش نیست"، این جمله دیگری است که وی در این مصاحبه بیان کرده و در ادامه تاکید میکند: پس از برجام تحولی در اقتصاد آن طور که باید رخ نداده است.
عضو شورای راهبردی روابط خارجی، مهمترین موضوع در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری سال 96 را "اقتصاد" دانسته و شرایط حال حاضر کشور را دارای "رکود تورمی" توصیف کرده و خاطرنشان میکند: ادامه یافتن این رکود تورمی با این کیفیت ممکن است در آینده نه چندان دور اقتصاد ما را دچار چالشهای جدیتری کند و آسیبها و آفتهایی را به دنبال داشته باشد که خارج شدن از آن سختتر از خارج کردن اقتصاد از حالت فعلی باشد.
محمدباقر خرمشاد در ابتدای این گفتوگو با بیان اینکه "با مروری بر کامیابیها و ناکامیهای انقلاب اسلامی پس از گذشت چهار دهه میتوان گفت توفیقات در حوزه سیاست داخلی و خارجی قابل توجه بوده است، به عبارتی در هر دو عرصه مفهومسازی انجام شده است و شاهد پویایی در آن بودهایم. در سایر حوزهها چون فرهنگ و هنر نیز میتوان کامیابیهای قابل قبول و قابل دفاعی را احصا کرد" خاطرنشان کرد: اما در حوزه اقتصاد نسبت سایر حوزهها با کندی حرکت مواجهیم و نتوانستهایم دقیقاً به آنچه مدنظر بوده است دست یابیم. اقتصاد علیرغم گذشت نزدیک به چهار دهه از عمر انقلاب در بخشهایی آسیبپذیر است، در حالی که جمهوری اسلامی ایران به لحاظ گفتمان سازی و نظریهپردازی توانسته در حوزههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، علمی نظامی و امنیتی دستاوردهایی متناسب با بوم و بنیادهای فکریاش داشته باشد، در حوزه اقتصاد این توفیق کمتر حاصل شده است.
وی افزود: به همین علت مقام معظم رهبری طی یک دهه گذشته تلاش کردند به طرق مختلف این مسئله را مطرح کنند تا نخبگان و مسئولان اجرایی با توجه به جهت دهیهایی که در نامگذاری سالهای مختلف انجام شده نقاط ضعف در حوزه اقتصاد را برطرف کنند.
این استاد جامعهشناسی سیاسی خاطرنشان کرد: در این میان، اقتصاد مقاومتی اهمیت مضاعفی پیدا میکند؛ بهویژه در پنج سال اخیر و در جریان پرونده هستهای که غرب از این نقطه ضعف و آسیبپذیری اقتصادی برای تحت فشار قرار دادن انقلاب اسلامی و ضربه زدن به آن استفاده میکند. بنابراین طراحی برنامهای برای اقتصاد به گونهای که بتوان از طریق آن از نقاط ضعف، قوت و از تهدیدها، فرصت ساخت دارای اهمیت ویژه میشود و درست همینجاست که بحث اقتصاد مقاومتی مطرح میشود.
خرمشاد ادامه داد: ممکن است این پرسش مطرح شود که قرار است در برابر چه چیزی "مقاومت" کنیم؟ واژه "جبهه مقاومت" که ناظر بر سیاست خارجی است، مشابه اقتصاد مقاومتی است. جبهه مقاومت نیز مولود انقلاب اسلامی و جبههای است که در مقابل رژیم صهیونیستی و زیادهخواهی غرب مقاومت میکند. میتوان از این مفهوم، نقبی به اقتصاد مقاومتی زد.
*** مقاومت در اقتصاد مقاومتی "انفعال صرف" نیست
وی همچنین با طرح این مسئله که در اقتصاد مقاومتی هدف این است که توسط برنامهای منسجم در مقابل فشار اقتصادی غرب که تصور میکند یکی از اهرمهای موفق برای تحت فشار قرار دادن ملت ایران است، مقاومت کنیم، تاکید کرد: البته مقاومت به مفهوم "انفعالی صرف" نیست. بلکه انقلاب اسلامی باید از این رهگذر ابتکار عمل را به دست گرفته و ذیل اقتصاد مقاومتی بنیادهای فکریاش را سامان دهد و همانگونه که تلاش کرد در عرصه سیاست راهی برای خود باز کند، در حوزه اقتصاد نیز یک مجموعه و منظومه فکری منسجم را طراحی و سازماندهی کرده و از آن بهره بگیرد.
عضو شورای راهبردی روابط خارجی ادامه داد: بنابراین اقتصاد مقاومتی این معنا و مفهوم را پیدا میکند که انقلاب اسلامی پس از گذشت چهار دهه، قصد دارد اقتصاد خود را به گونهای ساماندهی کند که بتواند در مقابل فشار غرب مقاومت کرده و از پویایی لازم برخوردار باشد تا یک اقتصاد خودبنیادی بنا کند. در این صورت تلاش میکند در عین تعامل با جهان، بنیادهای اقتصاد دروننگر خویش را تقویت کند و تعامل با بیرون داشته باشد زیرا اقتصاد را نمیشود ایزوله کرد.
*** "اقتصاد خودبنیاد و مقاومتی" میتواند با بیرون تعامل کند
خرمشاد تاکید کرد: در جهانی که به لحاظ صنعتی، تکنولوژیک و تجاری شبیه به یک روستای کوچک شده و همه نقاط آن توسط وسایل ارتباط جمعی قدرتمند با یکدیگر متصلاند، این اقتصاد میتواند در عین حال که خودبنیاد است و دست بر زانوی خودش گذاشته و بلند میشود با بیرون هم در تعامل باشد.
چرا حرکت در مسیر اقتصادی کند است؟
این استاد دانشگاه در پاسخ به سوالی راجع به چرایی حرکت کند کشور در مسیر اقتصاد مقاومتی، گفت: یکی از علل حرکت کُند در این مسیر این است که ابتدا باید در درون، مجریان امر به این موضوع باور داشته باشند. اکنون کشور گرفتار موضوعی است که حتی اگر ما رها کنیم، غرب رها نمیکند. کما اینکه امروز به قدری در تعامل با غرب صاحب تجربه هستیم که بتوانیم سریعتر به جمعبندیهایی برسیم. ما حتی اگر همه مسائلمان را با غرب حل کنیم، با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی بایستی اقتصاد ایران، اقتصادی خودبنیاد باشد زیرا میخواهد بلوک قدرت مستقلی را شکل دهد.
خرمشاد ادامه داد: در این راستا باور و اعتقاد مجریان به این امر به گونهای که بتوانند اجزای اقتصاد ایران را طوری سامان دهند که درون زایی و بروننگری داشته باشد، به تقویت تولید داخلی بیانجامد و وارد شبکه اقتصاد جهانی شود، امری لازم و ضروری است.
وی تصریح کرد: البته بروز این رخداد منوط به شرایطی است که ظرف اقتصادی کشور به ظرف کوچک نیمه خالی نماند تا بر اساس قانون، ظروف مرتبطِ به اقتصاد با ظرف بزرگ در موقعیت برتر قرار گرفته دنیا، وصل شود و ناگهان ظرف کوچک پاییندست بر اثر فشار اقتصادی بالادست تعادل خودش را از دست دهد و منهدم شود. در این صورت اگر جمهوری اسلامی به لحاظ سیاسی قصد داشت مسیری به جز آنچه را که غرب میگوید طی کند به دلیل فشار در اختیار غرب بودن شریانهای اقتصادیاش در معرض تهدید و فشار جدی و تسلیم قرار نگیرد.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: اقتصاد مقاومتی بخشی از پازل انقلاب اسلامی است که کمک میکند اقتصاد کشور به گونهای متناسب با اجزای دیگر طراحی شود.
*** هژمونی اقتصاد کاپیتالیستی و لیبرالیستی، از موانع اجرای اقتصاد مقاومتی
خرمشاد در ادامه این گفتوگو یکی دیگر از علل کندی تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی را "غلبه و هژمونی اقتصاد کاپیتالیستی و لیبرالیستی در جهان" دانست و افزود: از آنجا که اقتصاد لیبرالیستی توانسته است سلطه خوبی بر اقتصاد جهان پیدا کند میتواند اقتصادهایی را که اندکی همسو و هم مسیر نباشند تحت فشار قرار دهد، این امر باعث شده است کشور تحت فشاری نامتعارف نتواند به اقتصاد مقاومتی سروسامانی دهد و از پارادوکس رنج ببرد.
وی افزود: در این میان اگر گشایشی نیز حاصل شود کشور میل به اجرای اقتصاد مقاومتی پیدا نمیکند و ترجیح میدهد فست فودی عمل کرده و حاضری خور باشد و از جنس آماده بیرون استفاده کند. از سوی دیگر اگر فشار شدید شود باز هم نمیتواند به اقتصاد مقاومتی عمل کند زیرا شرایط جدید، یک موقعیت استثنایی فراهم میآورد که در این شرایط جدید باید اقدامات ویژه انجام داد و مجال و فرصت فراخی برای شکل گیری و طراحی اقتصاد مقاومتی وجود ندارد. در واقع یک عامل بیرونی که همان فشار اقتصاد کاپیتالیستی است باعث شده اقتصاد نتواند سامانی به خود بدهد.
عضو شورای راهبردی روابط خارجی خاطرنشان کرد: شاید به همین علت است که مقام معظم رهبری با توجه به شناختی که از گذشته دارند و عرصههای درگیری با غرب را تجربه کردهاند، تلاش کردند اقتصاد مقاومتی را نهادینه کنند، بهویژه زمانی که مشاهده کردند آنگونه که باید به اهداف اقتصاد مقاومتی دست نیافتهایم سال جدید را تحت عنوان «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» نامگذاری کردند. به لحاظ تئوریک بر روی کاغذ مبانی تبیین شدهاند و مجموعهای از نخبگان کشور کار کارشناسی انجام داده و سیاستهای کلانی را تدوین و تقدیم رهبری کردند و ایشان در نهایت با بررسیهای کارشناسانه نهایی این سیاستها به مجمع تشخیص مصلحت ابلاغ کردند و پس از آن دولت مجری طرح اقتصاد مقاومتی شد.
*** بنیادهای نظری اقتصاد مقاومتی روی کاغذ، کم و کاست ندارد/ حالا وقت عمل است
خرمشاد با تاکید بر اینکه "بنیادهای نظری اقتصاد مقاومتی بر روی کاغذ کم و کاستی ندارد، بلکه خلأ موجود حرکت کند خروج این مبانی از روی کاغذ و عملیاتی کردن آن در عرصه بیرونی است"، افزود: به عبارتی دیگر عمل لازم است و نظر کافی است. اکنون وقت آن رسیده است که اقتصاد مقاومتی بر اساس نقشه راه گام بردارد و عرصه اقتصاد کشور بتواند آن اقتصاد دانش بنیانی را که دارای اجزای همگن است و حالت خودبنیادی، درونزایی و برونگرایی دارد در عمل تجربه کند که اکنون در چنین شرایطی به سر میبریم.
* در کنار فشار بیرونی و هژمون بودن اقتصاد کاپیتالیستی، از منظر اجتماعی چرا علیرغم اینکه مطالبه فوری و اولویتدار مردم، معیشت و اقتصاد است، هنوز خواسته جدی آنها بر پایه اقتصاد مقاومتی شکل نگرفته است؟ مردم انتظار دارند دولت اقتصاد را رونق دهد اما کانالی که مردم برای دولت مدنظر دارند لزوماً اقتصاد مقاومتی نیست، چرا هنوز اقتصاد مقاومتی در جامعه نهادینه نشده است؟
خرمشاد پاسخ داد: باید این پرسش را طور دیگری مطرح کرد و انتظار واقع بینانهای داشت. چه در مقوله سیاست اقتصاد سوسیالیستی، لیبرالیستی یا اقتصاد مقاومتی و یا اقتصاد اسلامی تودههای مردم مصرف کننده هستند و نه تولید کننده. به عبارت دیگر نمیتوان از مردم انتظار داشت که اقتصاد مقاومتی را از دولت مطالبه کنند. بلکه این اتفاق باید در لایههای میانی جامعه رخ دهد به این معنا که نخبگان و رسانهها باید اقتصاد مقاومتی را به گفتمان مسلط در میان مردم تبدیل کنند.
*** نخبگان و رسانهها اقتصاد مقاومتی را گفتمان مسلط بین مردم کنند
وی افزود: در واقع زندگی عادی مردم اقتضا نمیکند وارد مباحث نظری شوند و از دولت بخواهند که اقتصاد مقاومتی را اجرا کند. آنچه مردم مطالبه میکنند این است که چرخ اقتصادی روان بچرخد و بتوانند در آرامش روانی، فیزیکی و اقتصادی تولید کنند و مصرف کننده هم بتواند با پولی که آخر ماه به دستش میرسد، کف قابل قبولی از سطح زندگی را داشته باشند.
به گفته این استاد جامعه شناسی، این موضوع که اقتصاد مقاومتی در تودههای مردم باشد به عنوان مثال کارگرها یا معلمها اقتصاد مقاومتی را مطالبه کنند شاید انتظار معقولی نباشد. آنچه انتظار میرود مربوط به لایههای میانی است. به عبارتی گروهی که تصمیم ساز و جریان ساز هستند شامل نخبگان، رسانهها، روشنفکران اعم از دانشگاهیان، حوزویان و ... باید اهمیت و ضرورت اقتصاد مقاومتی را بپذیرند و شروع به گفتمان سازی کنند تا یک همافزایی اتفاق بیافتد و تصمیمگیران را در شرایطی قرار دهد که بتوانند به این جمع بندی برسند این روش بر سایر اقتصادها مزیت دارد و چارهای جز اقتصاد مقاومتی نیست و در واقع بهترین راه نجات اقتصاد مقاومتی است. این فشارها باعث میشود که اقتصاد مقاومتی محقق شود.
*** بهترین راه نجات اقتصاد مقاومتی است و چارهای جز اجرایش نیست
خرمشاد تاکید کردک در سایر حوزهها نیز همینگونه است و رسانهها و نخبگان هستند که با ورودشان مقامات اجرایی را به سمتی میبرند و از رفتن به سمتی باز میدارند. تودههای مردم زمانی که آثار یک سیاست و تصمیم را حس کنند آن را میپذیرند. اگر شرایط اقتصادی بهبود یابد، رضایت و خوشحالی آنها بروز و ظهور مییابد و در مقابل زمانی که اوضاع وخیم شود فشاری که متحمل میشوند مردم را وادار به عکسالعمل میکند.
* دولت نیز روی کاغذ میداند که اقتصاد مقاومتی، اقتصاد بهتری برای جمهوری اسلامی در جهت حفظ آرمانهایش است. اما مردم مشاهده میکنند حتی پس از برجام که تحولی در اقتصاد رخ نداده، باز هم اقتصاد مقاومتی به طور جدی دنبال نمی شود. در واقع این باور که "چون دولت از طریق گسترش روابط با غرب هنوز نتوانسته است اقتصاد را بهبود دهد، پس باید به کسانی روی بیاوریم که به پیشرفت از درون اعتقاد بیشتری دارند" هنوز در مردم شکل نگرفته است. اگر چنین باوری شکل بگیرد دولت نیز تحت فشار قرار گرفته و تغییر مسیر میدهد زیرا به اقبال اجتماعی نیاز دارد. سؤال این است که چرا این باور اجتماعی شکل نگرفته است؟
خرمشاد پاسخ داد: در سابقه سی و چندساله انقلاب این اتفاق در انتخابات ریاست جمهوری ظهور و بروز پیدا میکند و آنجا است که مردم به مثبت یا منفی بودن عملکرد اهمیت میدهند و عکسالعمل نشان میدهند. چه بسا در انتخاب آینده هم همین موضوع مشهود باشد. به احتمال بسیار بالایی در انتخابات ریاست جمهوری آینده قطعاً یکی از مهمترین مناقشات کاندیداها حول اقتصاد شکل خواهد گرفت و خواهیم دید که مردم در کدام سمت و سو خواهند ایستاد.
وی افزود: نکته دیگر اینکه دولت فعلی استراتژی کنترل تورم را در دستور کار خودش قرار داده است. هرچند این کنترل تورم منجر به رکود شده و میزان تولید را به شدت تحت تأثیر قرار داده است اما تحت فشار قرار گرفتن تولید، الزاماً مساوی با تحت فشار قرار گرفتن مردم نیست و مردم بیشتر با تورم تحت فشار قرار میگیرند. البته ادامه یافتن این رکود تورمی با این کیفیت ممکن است در آینده نه چندان دور اقتصاد ما را دچار چالشهای جدیتری کند و آسیبها و آفتهایی را به دنبال داشته باشد که خارج شدن از آن سختتر از خارج کردن اقتصاد از حالت فعلی باشد.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: در واقع چون فشار ناشی از کنترل تورم به طور کامل بر تودههای مردم وارد نشده است مردم بیشتر صبر و انتظار را در پیش گرفتهاند و امیدوار هستند که شاید فرجی حاصل شود و احتمالاً در سالهای بعد اوضاع بهتر باشد.
نظر شما