مافياي قاچاق چوب از كشتن و تهديد جنگلبانان ابايي ندارد. ميتوان گفت كه برخي جنگلها را به عمد رها كردهاند چون منافع خصوصي در كار است. افرادي هستندكه بهصورت حرفهاي كار قاچاق چوب را انجام ميدهند اما به زندان نميافتند بلكه تنها جريمه ميشوند. قاچاقچيان چگونه از ليست محرمانه سازمان جنگلها سر در ميآورند و درختاني باعلائم سازمان جنگلها توسط آنها قطع ميشود. براساس شنيدهها برخي از افراد بازنشسته يا منتسب به سازمان جنگلها در سمنهاي محيطزيستي بهمنظور سرپوش گذاشتن بر مسئله قطع درختان بهشدت فعال هستند.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از قانون، صدای اره های برقی در هوا می پیچد ، صدای ده ها اره برقی که با هم کار می کنند و اهالی روستا می گویند بارها در طول سال این صدا را می شنوند. صدایی که همانند بختک به جان درختان جنگل افتاده است. از آنها می پرسم که خبرداده اید به نهادی یا جایی که این صداها گاه تا روستا هم می رسد ؟ زیر چشمی به هم نگاهی می کنند و می گویند یعنی خودشان نمی شنوند؟ و من فکر می کنم واقعا یعنی خودشان طنین این صدا را نمی شنوند، جای خالی درختان را نمی بینند. پیرمرد خوش مشرب روستایی دود قلیان را از دهان بیرون می دهد و می گوید: تازگی ندارد مگر می شود ندانند که اینجا چه خبر است.چقدر دیگر باید جنگلبان و محیط بان بروند جلوی گلوله و به خانه هایشان حمله شود تا کسی بالاخره صدا را بشنود.
از روستای حاشیه جنگل که راه می افتی به سمت انبوه درختان بدون پیمودن مسیری طولانی می تواني به جنگل انبوه و تنکی در شمال کشور برسي. شاید کمتر از 5 کیلومتر را باید با خودرو طی کرد و کمتر از یک کیلومتر را که پیاده بروی این بار به جای صداهای گوشخراش می رسی به جای خالی درختان، جای خالی درختانی که برای بریدن هر کدام شان ساعتی زمان و اره برقی های مجهز و البته برای انتقال شان به کامیون های مجهز نیاز است. حتی اگر تصور کنید درختان در همان محل قطع تکه تکه شوند باز هم زمانی که لازم است را با صدای مهیب اره ها که کنار هم بگذارید دوباره سوالی در ذهن تان جرقه می زند که جای خالی و این صدای مهیب آیا به چشم سازمان جنگل ها نمی آید؟
آن هم سازمانی که برای کوچک و بزرگ مسائل مربوط به جنگل قانونی تصویب می کند چطور صدای آخرین نفس های این درختان را نمی شنود؟سازمانی که يك روز ميگويد دامها بايد از جنگل ها خارج شوند روز ديگر قانون تنفس جنگل را مطرح ميكند اما چگونه است که با تصویب این همه قانون بازهم شاهد تخریب جنگلها،رانش زمین و وقوع سیلاب هستیم؟
قصه سر دراز دارد
بوی تنه درختان در مشام و سرم می پیچد و روی کنده درختی می نشینم و به اطرافم نگاه می کنم. نه فقط به دور و برم و به تنه های درختانی که قطع شده اند بلکه بیش از آن به بزرگ ترین معضل این روزهای جنگل ها می اندیشم :مافیای قاچاق چوب.
مافیای قاچاق چوب با مسئله راهسازی میان جنگل ها در کنار هم دو معضل اصلی این روزهای منابع طبیعی و جنگل های ایران است اما در میان این دو بخش همان قدر که از معضلات راهسازی حرف زده شده است گویا حرف زدن از مافیای سهمگین قاچاق چوب عبور از خط قرمزها تلقی می شود. مافيايي كه علي رغم آنكه مسئولان سازمان جنگلها سعي بر انكار آن دارندطي سالهاي گذشته در راستای اهدافش حتی به قتل جنگلبانان شريفي كه مقابل آنها ايستادهاند دست زده است.
مافیای جنایت جنگل
درپس پرده این قاچاق سهمگین درخت و چوب ومنابع طبیعی ایران،چه سودی نهفته است که این مافیا حتی از کشتن و تهدید و قتل ابایی ندارد؟
مافیایی که مهندس پیروی رئیس سابق منابع طبیعی«ماسال»را در جنگلهای هفت دغنان با تیغههای موکتبری سر برید،وهمان مافیایی که شبانه شهید«رشیدغفاری»رادر منطقه جوکندان در مقابل چشمان دخترک کوچکش به گلوله بستند و برای همیشه سایه پدر را از زندگی دختر دریغ ،و جنگل را از یکی از حافظان راستینش محروم کردند.تكرار ماجراهايي چون قتل«رضا ارغوان»جنگلبان قراردادی منابع طبیعی،يا داستان تلخ دختر رئیس ستاد مبارزه با کالای قاچاق میاندوآب را مگر مي توان از یاد بردكه مقابل دانشگاه آزاد علوم پزشکی اردبیل،در سال ۸۲ با سربریده رهايش و قاچاقچيان چوب ازهمين حربه براي تهديد يكي دیگر ازمحيط بانان منطقه استفاده كردند كه اگر دخترش به دانشگاه برود همين بلا را سر او هم خواهند آورد.
هراس افکنی در دل محافظان طبیعت
مافياي قاچاق چوب در جنگلهاي ايران ميتازد؛مافيايي كه درچند سال اخير ديگر پنهانی درختان جنگل را قطع نميكند بلكه آشكار و در مقابل چشمان مسئولان هزاران درخت را قطع ميكنند و آب از آب تكان نميخورد.
حمله مافياي چوب به ليلاكوه لنگرودو قطع بیش از 700 اصله درخت، عليرغم اينكه مردم تجهيزات آنها را به پاسگاه منطقه تحویل دادنداما بازداشت نشدن قاچاقچيان يكي از صدها نمونه موجوداست، که برای آنچه رخ داده در میان افکار عمومی پاسخی وجود ندارد.
طی روزهای گذشته بود که «محمود شکری»،نماینده مردم تالش در مجلس نهم،در تذکری به هیات رئیسه مجلس وهیاترئیسه کمیسیون کشاورزی پرسید:«چرا گزارش تحقیق و تفحص از منابع طبیعی که بیش از یک سال و نیم از آن میگذرددرصحن علنی مجلس قرائت نشد.اهمیت این تحقیق وتفحص زمانی احساس میشود که هزاران هکتار از منابع ملی و عمومی و غیردولتی به تصرف مافیادرآمده است.»
مافیای آشکار و حامیان نامحسوس
بسياري از فعالان محيط زيست بر اين باور هستند كه برخي از ارگانهاي شبه دولتي از مافیای سازمان يافته قاچاق چوب جنگل حمايت ميكنند.پس دیگر شاید عجیب نباشد که تلاش های مکرر برای تماس و گفت و گو با مسئولان این حوزه در بیشتر موارد به ناکجاآباد می رسید. بسیاری از مسئولان حاضر به سخن گفتن نبودند و بسیاری دیگر تنها در صورتی سخن می گفتند که نامی از آنان برده نشود.
يكی از این كارشناسان جنگل كه نخواست نامش فاش شود به «قانون» از سفر خود همراه با قاچاقچيان چوب به جنگل براي تهيه يك مستند، گفت.او بااشاره به همراهی خود و دیدن شگرد آنان از نزدیک این گونه بیان کرد که:سال گذشته بههمراه يك گروه قاچاقچي چوب به جنگل رفتيم،از عملكردوگفتار آنهامشخص بود كه شبكه بسيارسازمان يافته و پيچيدهاي هستند كه توسط گروه خاصي حمايت ميشوند.اغلب قاچاقچيان شغلهاي پوششي مانند آرايشگري ورانندگي راانتخاب ميكنند.اين كار براي اين است كه كمتر جلب توجه كنند.»
او ادامه داد:«قاچاقچيان معتقدند كه جنگل مال آنهاست ودولت بايداز حوزه آنها بيرون برود.همچنين آنها ميگويند دولت در اجراي طرحهاي جنگلداري،جنگل را غارت ميكند.اين درحالي است كه طرحهاي جنگلداري براساس يك قاعده مشخص انجام ميشود ولي قاچاقچيان هر درختي كه سر راهشان باشد را قطع ميكنند.»
اين كارشناس جنگل درباره حمايت برخي ارگانهاي شبهدولتي از مافياي چوب گفت:«يك درخت چند تني سوزن نيست كه پس از بريده شدن بهراحتي قابليت پنهان شدن را داشته باشد.من از نزديك ديدهام كه قبل از انجام كار،قاچاقچيان تماس گرفته و اطلاعات مربوط را دريافت ميكنند، به جنگل ميروند،درختان را قطع ميكنندوباهماهنگي با گروه خاصي بدون مشكل باز ميگردند.طبق قانون حمل زغال،هيزم و چوب بين شهرها تنها بامجوز قانوني امكانپذير است.روال عادي انجام اين كار است كه پروانهاي براي خودروي حامل چوب صادر و اين پروانه در تمامي ايستگاههاي بازرسي، چك ميشود.حال چگونه است كه باوجود ايستگاههاي بازرسي بيشمار يك كاميون بزرگ حامل چوب جلوي چشم مسئولان مربوط بدون داشتن مجوز عبور كرده و هيچ مشكلي براي او پيش نيايد.»
او با اشاره به ليست محرمانه قطع درختان در سازمان جنگلها عنوان مي كند:«سازمان جنگلها براساس يك ليست محرمانه درختهايي را كه ميخواهند قطع كنند؛مهر و مشخص ميكند.اين علائم تا زمان عمليات بهرهبرداري،بهصورت محرمانه باقي ميماند.همچنين براي اخذ پروانه حمل چوب،بايد اين علائم روي درختهاي قطع شده وجود داشته باشد.حال پرسش اينجاست كه قاچاقچيان چوب چگونه از يك پروسه محرمانه سر در ميآورند و بارها شاهد اين مسئله هستيم كه درختهاي با علائم يا بدون علائم سازمان جنگلها توسط قاچاقچيان قطع ميشود.»
بازی مافیا با سمن ها
حرف های این کارشناس تقریبا می توانست هر روزنامه نگاری را شگفت زده کند اما گویا شگفت زدگی قرار بود ادامه داشته باشد چراکه برای اولین بار در تحقیق راجع به یک موضوع خاص میدیدم که کارشناسانش تمایلی به اینکه نام شان عنوان شود، ندارند.يك فعال زيستمحيطي كه او هم نمی خواست نامش فاش شود به «قانون» درباره نفوذ برخي از كارمندان سازمان جنگلها به سمنهاي محيطزيستي گفت:«سازمان جنگلها از زيرمجموعه معاونتهاي وزارت جهادكشاورزي بهعنوان متولي جنگلهاي ايران است.برخي افراد بازنشسته يامنتسب به اين سازمان در سمنهاي محيطزيستي بهشدت فعال هستند اما اين فعاليت در نوع خود بسيار جالب است زيرا در مواردي كه شاهد قطع درختان جنگل توسط مافياي قاچاق چوب هستيم؛اين اعضاي خاص در سمنها بهسرعت مصاحبه كرده و عنوان ميكنند كه اتفاق خاصي رخ نداده، در جنگلها مشكلي نداريم و اين مسئله تنها قطع درختان پير و پوسيده بوده است. بهعنوان مثال دوسال پيش در منطقه سنگله تعداد زيادي درخت قطع شد،يكي از اعضاي سمن محيط زيستي كه كارمند بازنشسته سازمان جنگلهاست،بلافاصله مصاحبه كرد و گفت كه هيچ مشكلي وجود نداردو درختان پوسيده قطع شدهاند.از آنجايي كه مردم هنوز به سمنهاي محيطزيستي باورواعتقاد دارند،مافياي چوب با استفاده از آنها ميخواهد براي خود سپر انساني درست كند.»
او بااشاره به توقف طرحهاي تنفس جنگل تصريح كرد:«طبق قانون هرجنگل بعدازبهرهبرداري بايد تنفس داشته باشد.اين اقدام بهمنظور احياي دوباره جنگل صورت ميگيرداما طي 10 سال گذشته اين قانون اجرا نشده است.همچنين يكسري طرحهاي جنگلكاري كه در سالهاي اخير اجراشد بهدليل غيركارشناسي بودن آن از پايه واساس اشتباه بودو تاثير منفي بر جنگلها گذاشت.»
اين فعال محيطزيست به «قانون» گفت:«طبق قانون بهرهبرداري از جنگل توسط يكسري شركتهاي مشخص انجام ميشود.متاسفانه در برخي موارد شاهد قانونشكني توسط همين شركتهاي قانوني آنهم در حجم انبوه هستيم كه در بسياري از موارد به پيكرتراشي شبيه است تا بهرهبرداري از جنگل.بهعنوان مثال شركت نكاچوب در منطقه ارمنكا نزديك به هزار اصله درخت را قطع كرداما روي آن سرپوش گذاشتندوخبري از آن منتشر نشد.مسئله اين است كه قانون هيچگاه به هيچ شركتي اجازه قطع يك هزار اصله درخت در منطقه را نداده است.»
جنگل بدون آسمان
به روستای حاشیه جنگل نزدیک می شوم ، نزدیک غروب است و بسیاری از روستاییان فارغ شده از کار و فعالیت خود در قهوه خانه کوچک میدانگاه روستا دور هم جمع شده اند و گپ می زنند. پیرمرد قهوه چی بدون هیچ حرفی و پیش از اینکه روی تختی بنشینم سینی چای و قندان را برایم روی تختی کمی دورتر از ورودي قهوه خانه میگذارد و با لبخندی کجکی سری برایم تکان می دهد. روی تخت می نشینم و تبلتم را روی پایم می گذارم. از آنچه دیده ام ، از فکر آنچه بر سر درختان آمده سرم به دوران افتاده است. چای را که می خورم شروع می کنم به گشتن روی نت،شاید به نکاتی دیگر برسم.
معاون امور جنگلها چندي پيش گفته بود،مديريت جنگلها تاوان كمتوجهي برخي از مسئولان راميدهد. از قضا او اين بحث را در كارگاه آموزشي در شهر«نور»مطرح كرده بود كه روز جمعه شاهد شهادت يكي از جنگلبانان آنجا بوديم.عليرغم وجود شواهدبسياردرخصوص وجود مافياي قاچاق چوب در ايران،«بهزادانگورج»اعتقاد ديگري دراينباره دارد و گفت:بحث مافياي چوب و قاچاق سامان يافته در كشور وجود ندارد.در واقع ما با آدمهاي بدهنجار جامعه كه داراي فقر فكري و مادي هستند روبه رو هستيم.درخصوص پرونده كشته شدن جنگلبان نور نيز 4 نفري كه دستگير شدهاند سابقه قاچاق چوب و اعتياد را در پرونده خود داشتهاند.
طرح های نجات ،بر آب
سال ۹۲ موضوع توقف بهره برداری و تنفس جنگلها مطرح شد و سپس از سوی سازمان محیط زیست به عنوان طرحی برای نجات جنگل های کشور دردستور کار قرار گرفت. اين طرح همواره موافقان و مخالفان بسياري داشته است.موافقان اين طرح،بازیابی و احیای دوباره جنگلها را راهحل نجات جنگل ميدانندومخالفان آن براين باورند كه اجراي اين طرح صنعت چوب و كاغذكشور رابامشكلات جدي مواجه ميكند.
«بهزاد انگورج» دراينباره گفت:برخي از كالاها را به هيچوجه نميتوانيم از طريق واردات تامين كنيم.براي همين همه ما بايدبدانيم درارتباط با انواع صنايع دستي يا صنايع مبلمان معمولا از چوبهاي تازه استفاده ميشودو بههمين دليل نميتوانيم چوب اين صنايع را باواردات تامين كنيم و طرح توقف بهرهبرداري از جنگلها ما را با چالشهاي بسياري مواجه ميكند. درحالي كه ماميتوانستيم يكسري توليدات در داخل جنگل داشته باشيم بهدليل اختلافات درخصوص اين طرح يك بحران جدي بهوجود آمده است.
انگورج همچنين اصلاح قانون قاچاق چوب را اشتباه و موجب بسته شدن دست سازمان جنگلها عنوان كرد و گفت:«پس از اصلاح قانون در خصوص قاچاق چوب طي دوسال گذشته وضعيت بدتر شده و در خيلي از مباحثي كه دست و پاي مديريت جنگل را بسته است از عنوان قاچاق چوب به تعزير رسيدهايم. بيترديد قاچاقچي اي كه ميداند ميزان جريمه عدد ناچيزي است و زندان و جرائم از اين دست را ندارد بهراحتي قاچاق چوب را انجام ميدهد.متاسفانه قانون قاچاق بدون نظرخواهي يا مشورت با سازمان امور جنگلها بهعنوان متولي جنگل، اصلاح شد. درخصوص توقف بهرهبرداري از جنگل مسئولان بايد حرف مديران جنگل را بشنوند نه مديراني كه يك شب پاي درخت نخوابيدهاندو لحاف آسمان و تشك زمين را درك نكردهاند ؛آنهاچگونه ميدانند كنترل قاچاق چوب يا سوداگري چوب توسط چه افرادي صورت ميگيرد.»
سوال اما اینجاست ، چطور در حالی که امروز نگران تهیه کاغذ و مبل و دفتر و کتاب هستیم ، نگران فردای نسلی که با کشوری بیجنگل ممکن است مواجه شود نیستیم؟ چطور است که هیچگاه طرح هایی برای جایگزینی آنچه از جنگل ها از دست می رود ارائه نشده است. نمونه موفق این موضوع را می توان در کشورهایی چون کانادا و آمریکا یافت. حق بهره برداری از جنگل در مقابل کاشت نهال. طرحی که در بسیاری از کشورها در حال اجرا است و این گونه هم در مقابل از بین رفتن جنگل ها موفق بوده اند و هم در مقابل قاچاق بیرویه چوب و مافیای آن.
اصلاح وضعیت جنگلبانان
اما روی دوم ماجرا پیش از هر طرحی، وضعیت محافظان طبیعت ایران است.پس از حادثه تلخ شهادت مظلومانه جنگلبان نور پرسشهايي مطرح شد،يكي از آنها اين بود كه چرا جنگلبانها مسلح نبودند.انگورج درباره شهادت جنگلبان نور گفت:«طي دو سال اخير برخي ميگفتند كه آيا مديران طرحهاي جنگلداري هم نيروهاي حفاظتي دارند؟پس از شهادت اين عزيز مشخص شد سازمان جنگلها نيروي حفاظتي دارد.انسانهاي شريفي كه سالها خدمات ارزندهاي به اين كشور بدون ادعا داشتهاند.نيروي جنگلباني كه بهتازگي شهيد شد فيش حقوقياش را ببينيد يك دهم فيش حقوقي فلان مدير بيمه نيز نيست. كدام يك از مقاماتي كه حقوق چند ده ميليوني ميگيرند دل شان براي حفاظت از جنگل ميسوزد؟»
مافیا هست یا نیست؟
قاسم سبزعلي فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها نيز درباره مافياي قاچاق چوب در كشور گفت:«مافيا بهصورتي كه بخواهيم بگوييم براي قاچاق چوب وجود دارد. به اين شكل نيست.درمافيا بحث يك شبكه گسترده،هدفگذاري شده و برنامهريزيشده وجود دارداما اين مسئله درباره قاچاقچيان چوب جنگل صدق نميكند.چند نفربا هم هماهنگي ميكنند و قاچاق را انجام ميدهند.افرادي درمناطق مختلف باتوجه به مستعدبودن موقعيت منطقهاي قاچاق چوب راانجام ميدهند.درحال حاضرگلوگاههاي قاچاق چوب و گروههايي كه اين كار را انجام ميدهندراشناسايي كردهايم.در بسياري از مناطق با برنامهريزي از طريق افزايش نيرو و افزايش ايستگاههاي بازرسي برخوردهاي مناسبي را با قاچاقچيان انجام ميدهيم.»
او باانتقاد از اصلاح قانون قاچاق چوب گفت:«پس از اصلاح قانون قاچاق چوب كه دو سال پيش انجام شد شاهد قاچاق بيشتر چوب در جنگلها بوديم. اين قانون پيامد بدي براي جنگلها داشت.افرادي هستندكه بهصورت حرفهاي كار قاچاق چوب را انجام ميدهند.در قاچاق چوب كه افراد را به زندان نمياندازند؛ممكن است كه زندان هم داشته باشند ولي خسارت و جريمه پرداخت ميشود و دوباره بازميگردند»
یکی از معدود کارشناسان جنگل داری که با اسم وعنوان خود حاضر به گفت وگو شد مصطفي پناهي بود. وی گفت:«دربحث قاچاق چوب،دعوايي ميان منافع خصوصي ومنافع اجتماعي وجوددارد.عدهاي چه سازمان يافته چه سازمان نيافته منافع خود را بركل كشورترجيح دادهاند و متاسفانه قانون هم براي آنها مجازات محکمی تعیین نمی کند تا این رویه متوقف شودو در مسير صحيح حركت كنند.اينجا گروههاي مختلف اجتماعي بر سر منابع مشترك ميجنگندو منافع خصوصي برايشان مهم است نه منافع اجتماعي؛بههمين دليل اگر قرار است مادرمديريت اصلاحي بهعمل آوريم بايداز آنهايي كه منافع اجتماعي برايشان مهم است حمايت و پشتيباني كنيم.» او افزود:«ميتوان گفت كه برخي جنگلها را بهعمد رها كردهاندچون منافع خصوصي در كار است.نميتوان گفت كه متوليان دراين ميان سودي از رها كردن ميبرند و من در جايگاهي نيستم كه بگويم متوليان حمايت ميكنند يا نه.به اعتقاد من نبايد اين گونه باشدكه بهرهبرداري و منافع اقتصادي جنگلها براي گروه خاصي باشد اماحفاظت از آنها تنها بر عهده مردم باشد.»
پناهي درباره جنگلباناني كه درچند سال اخیر بهدليل حفاظت از جنگلها در برابر قاچاقچيان به شهادت رسيدهاند،گفت:«تازماني كه بستر اجتماعي اين جرم وجود دارد حتي اگر نيروي انتظامي و ارتش را بهصف كنيد، نميتوانيد جلوي اين كار را بگيريد.بايد به لحاظ قانوني چارچوبهاي لازم براي كاهش تصديگري دولت و افزايش مشاركت مردم در اصول حفاظت و بهرهبرداري از جنگلها انجام شود. اگر ما نتوانيم مردم را در منافع جنگل بهصورت قانوني و متمركز سهيم كنيم، امكان انجام هيچ كاري وجود ندارد.»
نابودی جنگل ها به ثانیه رسیده است
خوش آب و هوا بودن روستای کوچک حاشیه جنگل دل کندن را از آن سخت می کنداما باید بازگردم.همان قدر که می خواهم از جنگل ها پاسداری کنم،می دانم که باید به پشت میزم در روزنامه بازگردم . ابزار من برای حفاظت از این میراث ملی قلم و کاغذ و ورقهای روزنامه است. قبل از حرکت برای بار آخر اعداد را چک میکنم،طبق آمار مدیرکل دفترزیستگاههاوامورمناطق سازمان محیط زیست،درایران درهر ثانیه 350 مترمربع جنگل ومرتع نابود میشود.پناهي درباره اين آمار گفته بود:آمارها خيلي متناقضند،اعدادو ارقام مختلفي ذكرشده.براساس آمار سالانه بهطور متوسطحدود 7 هزار هكتار جنگل نابود ميشود ولي آنچيزي كه ما ميبينيم بهنظر ميآيد خيلي گستردهتر باشد.
خورشید در حال پنهان شدن پشت درختان است ، درختانی که از اصلی ترین نشانه های حیات در زمین هستند.از روی تخت که بر می خیزم، پیرمرد قهوه چی می پرسد:فایده ای هم دارد؟ نگاهش می کنم و فکر می کنم چقدر سختی دیده در این روزگار و می گویم : ان شاءا....
نظر شما