قدس آنلاین / بهروز فرهمند؛ خوش تر آن باشد که سر دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران ... و جرج جورداق مسیحی، یک تن از همان دیگرانی است که وقتی قلم به دست می گیرد و از مولا علی- علیه السلام- می نویسد، در اوج و قله ای می ایستد که دیگر تا سال ها کسی را یارای رسیدن به او نیست.

مسیحی عاشق مولا

«جورج سمعان جرداق، نویسنده و شاعر و نمایشنامه نویس مسیحی لبنانی در «جدیده مرجعیون» در جنوب لبنان به دنیا می آید. در منطقه «متن» جبال لبنان که شیفته علم هستند، رشد می کند. پدرش سنگ تراش و خطاط است و روزی سنگی را بر سر در خانه شان در مرجعیون می آویزد که بر روی آن نوشته است: لافتی الاعلی لا سیف الاذوالفقار.

خودش بعدها در مصاحبه ای درباره دوران کودکی اش می گوید:  "من زاده مرجعيون در سال1926هستم. مرجعيون از دو لغت مرج و عيون تشکيل شده است. يعني محلي که در آن چشمه ها پيش مي آيند. کنايه از سرسبزي و طراوت. ده ما مملو از چشمه بود و من نيز کودکي مملو از شور. هر روز از مدرسه فرار مي کردم و به يکي از اين چشمه ها پناه مي بردم. مدير مدرسه و معلمان همواره به دنبال اين کودک فراري بودند و هر روز به خانواده ام اعتراض مي کردند. در اين ميان فقط برادرم حامي من بود. فؤاد جرداق".

این کتاب را بخوان

تا اينکه يک بار برادرش او را در اين حالت ديد و تشويقش کرد و سپس کتاب نهج البلاغه را براي او آورد و به او گفت: «اين کتاب را به صورت ويژه بخوان و هر چه مي تواني از آن حفظ کن، زيرا همه خيرات براي کسي است که اين کتاب را بخواند و مطالب آن را حفظ کند.» هنوز به 13 سالگی نرسیده که بخش عمده ای از نهج البلاغه را حفظ می کند و آشنایی ابتدایی او با شخصیت بزرگ امام علی (ع) آغاز می شود. در همین حال، برادرش فواد نیز قصاید فراوانی درباره امام علی (ع) می سراید و او به برادر گوش می سپرد و وقتی که این اشعار را برای مهمانان می خواند. جرداق 14 ساله است که نمايشنامه اي منظوم به نام «سحر» را در پنج پرده می نویسدکه در چندين روستا در جنوب لبنان اجرا می شود.

جرج جرداق جوان، پس از پایان تحصیل در کالج کلیسایی بیروت، دو کار را با هم آغاز می کند: نوشتن پیوسته برای نشریات لبنانی و عربی و نیز تدریس ادبیات عرب و فلسفه در یکی از مدارس بیروت.  آثار ادبی و فکری امام علی (ع) یکی از موضوعات در برنامه های آموزشی این مدارس است. جورج جرداق برای تدریس بهتر، شروع به مطالعه آثاری می کند که درباره امام نوشته شده است. پس از چندی برایش آشکار می شود بیشتر آنچه می خواند به مسائل ثانوی و محدودی بر می گردد که به زمان و مکانی مشخص ربط دارد که شاید در مرحله ای تاریخی برای بیشتر از مردم اهمیت دارد اما برای همه مردم در همه برهه های تاریخی مناسب نیست و بیشتر مطالب، به حق امام علی (ع) در خلافت بر می گردد و اینکه از دیدگاه مؤلفان این کتاب ها چه اندازه حق با امام علی (ع) بوده است اما از دیدگاه امام علی (ع) نسبت به زندگی و انسان و جامعه بشری سخنی در میان نیست. از این رو، جورج جرداق تصمیم می گیرد به نهج البلاغه برگردد ودوباره آن را مطالعه کند و آنجا است که درمی یابد، امام علی (ع) فراتر از همه مرزهای زمان و مکان است.

یک انسان کامل

این اندیشمند مسیحی لبنان سالها بعد در مصاحبه ای با خبرنگار خبرگزاری شفقنا که در هشتادمین سال عمرش و در خانه شخصی‌اش در منطقه الاشرفیه بیروت انجام شد، می گوید: نوشتن کتاب علی علیه السلام پاسخی بود به کسانی که ایشان و مرا به شعوبیه متهم می‌کردند.

جرج جرداق ادامه می‌دهد: علی علیه السلام یک انسان نمونه بودند. ایشان در دولتش عدالت محمدی‌(ص) را بنیان نهادند. این نهج البلاغه پژوه می گوید: به نظر من سخن یسوع و طلب غفران و رحمت برای کسانی که صلیب را برای وی مهیا می‌کردند، با سخن امام علی(ع) هنگامی که از سوی ابن ملجم ضربت خورد شباهت دارد آنجا که فرمود: اگر زنده ماندم خودم به کارش رسیدگی می‌کنم اگر مردم، او را یک ضربت بزنید.

فرستادن کتاب برای آیت الله العضمی بروجردی

جرداق 30 جلد کتاب تالیف می کند که مهمترین اثر او که به پارسی هم برگردان شده‌است، «الامام علی صوت العدالة الانسانیه» در 5 جلد ‌است: «علی و حقوق بشر»، «علی و انقلاب فرانسه»، «علی و سقراط»، »علی و دوران زندگانی‌اش» و «علی و قومیت عربی».

جرداق در زمان به پایان رساندن این کتاب، نامه‌ای را به همراه یک نسخه از کتاب اش برای آیت الله العظمی بروجردی(قدس سره) می فرستد و کتاب را به این مرجع تقلید تقدیم می کند. آیت الله صافی گلپایگانی در کتاب «فخر دوران» که درباره سیره زندگانی، دوران زعامت و ابعاد شخصیتی آیت الله العظمی بروجردی (قدس سره) نوشته است به ماجرای نامه این نویسنده مسیحی اشاره کرده است. جرج جرداق در این نامه نوشته است: این کتاب را نوشتم و شما (حضرت آیت الله بروجردی) بعد از مطالعه تصدیق می‌نمایید که "إنی أنصفت الإمام بعض الإنصاف"، من بعضی از حق را نسبت به این مرد بزرگ توانسته‏ ام، ادا کنم. من شما را شایسته ترین و لایق ترین شخصیتی یافتم که این کتاب را به او هدیه نمایم، لذا آن را به شما اهدا می کنم.» آیت الله بروجردی کتاب رسیده را مطالعه و از آن استقبال می کند. بعد از آیت الله صافی که از شاگردان برجسته ایشان بودند می خواهد که کتاب را دقیق مطالعه کند تا اگر اشتباهات و اظهارنظرهایی در آن بود که به نقد و تذکر نیاز داشته باشد، مشخص شود تا همراه با پاسخ نامه برای نویسنده مسیحی بفرستند. سپس در جلسه ای توصیه به ترجمه این کتاب به زبان فارسی می کند که آقای بلاغی واعظ این کار را انجام داده و ترجمه کتاب را برای چاپ آماده می کند اما در نهایت این کتاب اولین بار به وسیله سید هادی خسروشاهی در سال 1342 به فارسی ترجمه و منتشر می شود.

غرق شدن در اقیانوس بی کران نهج البلاغه

جرداق می گوید: من 200 بار نهج البلاغه را مطالعه کردم تا بتوانم درباره شخصیت امام على علیه السلام بنویسم. اعراب آن روز، قدر على بن ابى طالب علیه السلام را نشناختند و او را درک نکردند.

او در کتاب "الامام علی صوت العدالة الانسانیه" می نویسد: ای روزگار! کاش می توانستی همه قدرتهایت را، و ای طبیعت، کاش می توانستی همه استعدادهایت را در خلق یک انسان بزرگ، نبوغ بزرگ و قهرمان بزرگ جمع می کردی و یک بار دیگر به جهان ما یک علی دیگر می دادی.

راز پیشنهادهایی که رد می کند

جرج جرداق درباره راز ننوشتن در باره شخصیت دیگری غیر از علی علیه السلام سخن می‌گوید و بیان می‌کند: برخی از مردم کشورهای حوزه خلیج فارس و مصر به من پیشنهاد می‌کردند که در دیگران هم بنویسم... اما من نپذیرفتم نه به این خاطر که بخواهم بگویم دیگری بد است، نه!  اینطور نبود بلکه من پس از علی علیه اسلام کسی را شایسته نوشتن ندیدم و تصمیم گرفتم که جز در مورد علی(ع) ننویسم.

مکتب شیعه

او درباره مکتب شیعه می گوید: «من بعد از سال ها تحقیق، شیعه را در یک کلمه یافتم و آن هم «اخلاق» بود. بنده شیعه هستم چرا که اخلاق پسندیده ای دارم... افراد گوناگون می توانند به مذهب شیعه برسند و از نظر من راه رسیدن به غدیر از کربلاست، راه رسیدن به مذهب شیعه، عاشوراست. کسانی که سرشت پاکی دارند، به یقین با مطالعه مصیبت کربلا به غدیر می رسند.»

دیدگاه جرداق درباره امام خميني

جرج جرداق درباره امام خمینی می گوید: خميني بزرگترين رهبر جهان اسلام بوده است، در ميان معاصران. خيلي بالاتر از حتي ناصر. من بزرگي و عظمت و حتي علم خميني را از اخبار مي توانستم فهم کنم؛ اما دو سال پيش که به ايران رفتم و خانه محقرش را ديدم، چيزي عظيم تر در او يافتم و آن نبود مگر صداقت و ساده زيستن و با مردم بودن.

پایان عمر

مرحوم جرداق در اواخر عمر نیز با مشکلات مالی بسیاری دست به گریبان بود و به سختی روزگار می‌گذراند. کتاب‌هایش در ایران به چاپ رسید و به گفته خودش هرگز حق و حقوق او به عنوان مولف پرداخت نشد و از سوی مقامات ایران نیز توجهی به این شرایط نامناسب نمی شد. صدای جرداق اما به جایی نرسید تا سال‌های آخر عمرش در تنگدستی سپری شود. سرانجام جرداق در روز چهارشنبه 14 آبان 1393 در سن 88 سالگی دار فانی را وداع گفت. روحش شاد و خدایش بیامرزاد. 

 

 

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ایرج IR ۲۰:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۱
    0 0
    خدایش بیامرزد کتابش را خوانده ام هرچند کسی را یارای ادای حق علی نیست و نخواهد بود ولی این انسان وارسته یقینا در حد آنچه خدا بهش داده ادای دین کرد