گروه «جامعه» قدس آنلاین/ ساحل عباسی: مسئوولان غارتگر بیت المال اولین مربیان فسادهای اقتصادی و افزایش دهنده آسیبهای اجتماعی به شمار می روند چرا که سایر مردم با الگو گیری از آنها به خود اجازه می دهند تا از پیرامون خود برداشت های غیر قانونی و غیر شرعی داشته باشند. به نظر می رسد قبح اجتماعی دریافت حقوقهای نجومی از بین رفته و مردم در حال بررسی اعداد آن هستند.

به نظر می رسد قبح اجتماعی دریافت حقوقهای نجومی از بین رفته/ عده ای با یقه بسته و انگشتر عقیق به دست، با وجدان راحت به بیت المال دست درازی می کنند

اگر شما هم دستی بر شبکه های اجتماعی داشته باشید و عضو تلگرام و... باشید حتما در آخرین روزهای تیر ماه این طنز درد آلود را خوانده اید که تا دریافت حقوقهای میلیونی مدیران دو روز باقی است...احتمالا هنگامی که این مصاحبه را می خوانید این مسئوولان نجومی خوار حقوقشان را دریافت کرده اند و در حال بررسی حق تفریح فرزندانشان می باشند که مبادا خدای ناکرده اوقات فراغت تابستان پیش رو در فیش های حقوقی شان کمتر لحاظ شده باشد!! موضوع سرقت از بیت المال مساله ای است که در سالهای اخیر به وفور شنیده می شود از آن سو آمارهای قضایی از افزایش دله دزدیها در سطح جامعه حکایت دارد. قدس آنلاین در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین عباس نصیری فرد عضو کمیسیون سبک زندگی اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی به بررسی دامنه تاثیر گذاری ویژه خواری برخی بر افزایش آسیبهای اجتماعی و موضوع سرقت پرداخته است.
اگر بخواهیم موضوع سرقت و دست اندازی به مال مردم را در ابعاد خرد تا کلان مورد بررسی قرار دهیم به نظر شما این موضوع را تنها باید از لحاظ اقتصادی مورد واکاوی قرار داد یا اجتماعی؟
موضوع سرقت را باید در سه عرصه  روانشناختی، جامعه شناختی و اقتصادی بررسی نمود، در حالی که جامعه صرفا به این موضوع به لحاظ اقتصادی نگاه می کند یعنی  ضابطین قوه قضاییه و دستگاه قضایی کشور  این موضوع را تنها از بعد اقتصادی مورد توجه قرار می دهند. نه تنها حوزه قضایی کشور حتی مدیران عرصه فرهنگی و فکری جامعه که بسترساز سلامت زیستی، فکری و فرهنگی مردم جامعه هستند نیز نگاهی صرفا اقتصادی به موضوع سرقت دارند در حالی که اهمیت موضوع فراتر از نگاه تک بعدی است. یکی از مجازات هایی که اسلام برای سارقین در نظر گرفته قطع انگشتان دست است اما این مجازات در صورتی اعمال می شود که شرابط بیست گانه آن برای قاضی محرز شده باشد از این رو می توان گفت هنگامی که اسلام بیست شرط متفاوت برای احراز سارق بودن فردی در نظر گرفته و چنین سخت گیری هایی نموده است بیانگر نگاه جامع الاطرافی است که به این  موضوع دارد. ظرافت های نگاه اسلام به این موضوع ما را به مساله مهمی رهنمود می کند که اتفاقا باید به دو موضوع روانشناختی و جامعه شناختی بحث سرقت بیش از موضوع اقتصادی اول پرداخته شود در حالی که اهمیت موضوع اقتصادی آن نیز بر کسی پوشیده نیست.
آیا موضوع سرقت صرفا در همین دله دزدی های کوچک خلاصه می شود؟
متاسفانه مسئوولان و مدیران جامعه حتی آنها که در راس امور فرهنگی قرار دارند به موضوع سرقت با نگاه اقتصادی می نگرند مثلا اگر جوان معتادی دست به سرقت می زند اولین تحلیل ها بردایره نیازمندی او به پول  خرید مواد مخدر تاکید می کند در حالی که جدای از حقیقت این موضوع قبل از رسیدن به نتیجه کلی و آنی باید مراحلی که این جوان را به چنین وضعیتی رسانده مورد توجه و آسیب شناسی قرار داده شود . متاسفانه مساله ای که همواره از نگاه مسئوولان و کارشناسان مغفول مانده چرایی چنین فعالیت های بزهکارانه ای است! پر واضح است که رفتارهایی که از افراد سر می زند بسته به نوع شخصیت آنها و چگونگی شکل گیری آن شخصیت است که ریشه های آن را باید در خانه و مدرسه و دانشگاه جستجو کرد. متاسفانه اذهان عمومی به موضوع سرقت اینگونه می نگرند که سرقت تنها از دیوار مردم بالا رفتن یا سرقت از بانک یا طلافروشی است در حالی که همین فیش های حقوقی نجومی سرقت و گناهی نابخشودنی است چرا که به علت نیاز اقتصادی صورت نگرفته و توسط افرادی انجام شده که دسترسی خوبی به بیت المال داشته اند. چه بسا بسیاری از افراد روشنفکر، تحصیلکرده، مدیر و مسوول این کشور نیز خود در دایره سارقان قراردارند که با بی توجهی به بیت المال  و تضییع آن به نوعی از جامعه سرقت کرده اند بنابراین شناخت از نوع زندگی این افراد در سطح عموم جامعه یا مسئوولین بسیار حائز اهمیت است چرا که نوع تربیت فرد نشان می دهد که وی در آینده چه رفتار اقتصادی از خود بروز خواهد داد.
توجه به تجمل گرایی تا چه اندازه در افزایش حرص و طمع افراد موثر است؟
سرقت یک رفتار ناهنجار اقتصادی است لذا این رفتار ناهنجار اقتصادی به مانند رفتار ناهنجار خانوادگی و اجتماعی است باید مورد برسی قرار گیرد. با مطالعه این موضوع از باب روانشناختی متوجه خانواده هایی می شویم که اساس تفکر واندیشه اشان به سمتی می رود که میل به تشریفات و تجملات در آنها  بسیار مشهود است. خانواده ای که به دنبال تجملات است به نیازهای واقعی روحی و روانی افراد خود توجه نمی کند و به جای رفع نیازهای اولیه به دنبال پاسخگویی به نیازهای ثانویه ای است که با هنجارشکنی و فشار های مضاعف آنها را به عنوان شمشیر دو دمی علیه خود به کار می گیرد با این حال فرزندانی که در خانواده های  تشریفاتی و تجمل گرایی که زیاده خواه هستند پرورش می یابند و از آن سو شاهد مسابقه دنیا مداری مردم در سطح جامعه هستند به جای طبقه بندی و پاسخ به نیازهای اصلی خود  به دنبال افزایش سهمشان از زندگی هستند از این رو احتمال سر زدن رفتارهای ناهنجار اقتصادی از چنین افرادی دور از انتظار نیست.
با توجه به اینکه اختلاسها و سرقت هایی که از بیت المال شده توسط افرادی به وقوع پیوسته که نیازمند اقتصادی نبوده اند این موضوع را چگونه باید  تحلیلی نمود؟
اگر سرقت را صرفا از نگاه نیازمندی اقتصادی مورد بررسی قرار دهیم باید از افرادی مثال زد که حتی به نان شب محتاج هستند اما هرگز خود را آلوده رفتارهای ناهنجار اقتصادی و سرقت نمی کنند چرا که  سبک زندگی و شیوه تربیتی خانوادگی آنها به گونه ای بوده که هیچ وقت ولو اینکه از گرسنگی بمیرند به خود اجازه تعدی و تعرض اقتصادی به دیگران را نمی دهند پس اولین نکته بررسی این موضوع به لحاظ شاکله شخصیتی و تربیت خانوادگی است.
آیا فاصله طبقاتی در گسترش ناهنجاریهای اجتماعی تاثیر دارد؟ نقش مدیران غارتگر بیت المال در ترویج فرهنگ ناهنجاریهای اقتصادی را چگونه ارزیابی می کنید؟
در جامعه ای که فاصله طبقاتی زیادی بین افراد وجو د دارد چنین پرسش هایی مطرح می شود که چرا من نباید اتومبیل چند صد میلیونی داشته باشم و در آپارتمان چند میلیاردی زندگی کنم ؟ چرا دیگری می تواند لباس چند میلیونی بپوشد و من عاجز از تامین کمترین خواسته هایم هستم؟! هنگامی که این چراها پیش می آید برای این فرد به لحاظ اجتماعی در ذهن خود شروع به ساختن معادلاتی چند مجهولی می کند و چون قادر به پاسخگویی به آن نیست براساس دیدگاهی که ماحصل تفکرات خود اوست به این نتیجه می رسد که من هم باید از هر راهی که می توانم به مقاصدم برسم فلذا به دنبال کاهش فاصله طبقاتی خود با سایر افراد متمول جامعه است بی توجه به اینکه آیا این مال را از راه حرام یا حلال کسب خواهد کرد!!  بنابراین فقط به دنبال پاسخگویی به خلاها و نیازهای اقتصادی خویش است. فاصله طبقاتی موجب می شود افراد رفتارهای سوء اقتصادی خود را توجیه کنند براین اساس دریافت های نجومی مدیران و اختلاس هایی که از بیت المال توسط افرادی که به زعم خود انقلابی! به شمار می روند راه را برای توجیه عقلی و شرعی سوء استفاده های اقتصادی سایر افراد جامعه باز می کند که پس من هم حق دارم به اندازه ای که می توانم سر مردم کلاه بگذارم و چون مردم همچون روسای برخی بانکها که این روزها بر سر زبان ها افتاده اند دسترسی خاصی به اموال بیت المال ندارند از این رو از هر فرصتی درپیرامون خود برای دست اندازی به مال مردم استفاده می کنند. مسلما مسئوولانی که فساد اقتصادی می کنند اولین مربیان و ترویج دهندگان فساد اجتماعی به سایر شهروندان هستند چرا که این توهم اجتماعی در افراد ایجاد می شود هنگامی که مدیری با یقه بسته و انگشتر عقیق به دست! با وجدان راحت دست بر بیت المال می برد اگر من نخورم از این قافله عقب افتاده ام !!
آیا معتقد هستید که فراگیر شدن دریافت های نجومی و اختلاسهای چند هزار میلیاردی منجر به عادی سازی بزهکاری اقتصادی در سطح جامعه شده است؟
حضرت علی (ع) می فرمایند: (الناس عبید الدنیا) مردم عبد دنیا هستند یعنی دنیا برای بسیاری از مردم جذابیت های خاص خود را دارد لذا به دنبال دست یابی به مادیات به هر روشی متوسل می شوند بنابراین با چنین تفکری باید شاهد تبدیل شدن ارزشها به ضد ارزشها بود. بی تفاوتی مدیران و مسئوولان کشور به این مقوله منجر به قبح زدایی از زشتی های ناهنجاریهای اقتصادی می شود بنابراین این موضوع به قدری مهم است که مقام معظم رهبری آن را شرعا و قانونا حرام وغیر قابل قبول عنوان نمودند.فراگیر شدن مساله ای چون اختلاس اقتصادی این روزها به قدری عادی شده که دلسوزان نظام از تبعات بعدی آن در واهمه هستند چرا که به نظر می رسد قباحت دریافت حقوق های نجومی از بین رفته و مردم بیشتر به مبالغ  دریافت شده توجه می کنند! در حالی که به هیچ وجه نباید قبح خوردن مال حرام از بین رود و مردم باید بیش از پیش به این موضوع آگاه شوند که خوردن یک لقمه مال حرام توسط یک مسئوول در نظام اسلامی یا یک فرد عادی چهل روز اثر عبادت و نماز را از بین می برد و نور ایمان معنویت را که از جمله اصلی ترین  بازدارنده های درونی است  خاموش می کند. اینکه انسان های مومن ومتعبد به سمت گناه واختلاس نمی روند به دلیل روشن بودن نور ایمان در دلهای آنهاست که مانع از استحاله فکری و فرهنگی آنها می شود که در صورت بدترین مسایل و مشکلات اقتصادی هرگز گرایشی به مال حرام از خود نشان نمی دهند.
بنابراین معتقد هستید مسئوولان مفسد اقتصادی خود به عنوان یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر ناهنجاریهای اقتصادی در سطح خرد اجتماعی هستند؟
قرآن کریم در طبقه بندی نیازهای انسان با اشاره به نیازهای اولیه و ثانویه انسان را متوجه ضروریات و غیر ضروریات زندگی اش کرده حال از مدیران اختلاسگر باید پرسید چگونه از جوانان می توان انتظار داشت رفتارهای اجتماعی و فرهنگی مناسبی داشته باشند وقتی که هر شب شاهد دور دور کردن آقا زاده ها با اتومبیل های چند صد میلیونی یا میلیاردی هستند در حالی که این افراد حتی قادر به رفع نیازهای اولیه خود و فطری خود از قبیل ازدواج و تشکیل خانواده و حتی سیر کردن شکم خود نیستند ؟آیا از جوانی که قادر به رفع نیازهای اولیه اش نیست می توان انتظار داشت که بسیار مومن و متعبد بیاندیشد در صورتی که پیامبر اکرم (ص) خود با این حدیث که " من لا معاش له لا معاد له" پاسخ داده است!! لذا کسانی که به اصطلاح معروف دله دزدی می کنند شاگردان مکتب مسئوولانی هستند که اموال بیت المال را غارت می کنند و با خودخواهی مانع ایجاد اشتغال جوانانی می شوند که می توانند آبرومندانه زندگی کنند بنابراین این افراد فقط و فقط برای پاسخ دادن  حوائج اولیه خود دست به سرقت می زنند در حالی که برداشت های میلیاردی از بیت المال توسط برخی از مسئوولین از سر گشنگی و رفع حاجت نیست !

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.