گروه‌«جامعه» قدس آنلاین/ محبوبه علی پور: موی و ریش بلند و سفید درویش با آن شالی که بر کمر بسته بود، هیأت عجیب و البته به خاطر ماندنی به او می‌داد. او زل می‌زد به پرده پرنقش و نگاری که به دیوار کاهگلی میخ کرده بود و با چوب دستی اش چرخی می‌زد و در شرح دلاوری‌های شاه مردان، علی(ع) با ابهت تمام می‌خواند : در غزا بر پهلوانی دست یافت / زود شمشیری برآورد و شتافت / او خدو انداخت بر روی علی/ افتخار هر نبی و هر ولی/آن خدو زد بر رخی که روی ماه/ سجده آرد پیش او در سجده گاه...

نقاشی قهوه خانه‌ای زیر دست و پای مدرنیسم گم شد

لحظه ها پرشتاب می‌گذشت و مردم خشنود از روایت مردانگی‌های قهرمان خود، آرام و پنهانی اشکی می‌ریختند و ندای یا علی(ع) سرمی دادند.

*راه دراز و عمر کوتاه یک هنر

رونق پرده خوانی ها و نقالی که دیگر نشانی از آن باقی نمانده، ثمره انگشتان هنرمندان گمنام و گاه نام آشنایی است که بر روی کرباس‌ها، نقشی از عشق و تعلق خاطر خود به فرهنگ ایرانی  و دینی را ثبت کرده‌اند، هنرمندانی که روزگار ما، سر هم‌آوایی با قلم جاودانه آن‌ها را ندارد.

جواد عقیلی که از پیشکسوتان نقاشی قهوه خانه ای است، در گفت‌وگو با خبرنگار ما می‌گوید: نقاشی قهوه خانه ای، نقاشی صددرصد ایرانی است که نمودی از فرهنگ ایرانی اسلامی را به نمایش می‌گذارد.  جلوه‌های عمده این هنر نیز در قالب  سه موضوع  فرهنگ اساطیری ، منابع  ادب ایرانی و باورهای دینی  و اسلامی  به تصویر درآمده است . چنانکه در مقوله فرهنگ اساطیری مهم‌ترین منبع هنرمندان را روایت‌های حماسی شاهنامه  تشکیل می‌دهد. آثار  نظامی و عطار نیز عمده ترین مأخذ در  نقاشی‌های قهوه خانه ای براساس موضوعات فرهنگ ایرانی شمرده می‌شود.  البته تابلوهایی نیز وجود دارد که به نمایش زندگی و فرهنگ عامه پرداخته و به تصویرگری نما و فضاهای قهوه خانه ها و آداب حجامت اشاره کرده اند. همچنین  اغلب نقاشی ‌های قهوه خانه ای بر گرفته از باورهای دینی  حاصل روایت‌هایی از قصص قرآنی و شرح دلاوری‌های امام علی(ع) و حماسه باشکوه عاشوراست .

* قهوه خانه ها؛ مرکز فرهنگی آن سال ها

علی قهرمان، پژوهشگر تاریخ هنر نیز  تصریح می‌کند: بی هیچ تردیدی هر پدیده  ایرانی برخاسته از شرایط فرهنگی و اجتماعی ماست . در این مقوله قهوه‌خانه ها که یادگار عصر صفوی هستند نیز استثنا نیستند. به این ترتیب قهوه خانه ها در تاریخ کشور ما  بنا بر نیازهای اجتماعی و فرهنگی کارکردهای متعددی داشتند. چنانکه در آن روزگار که  وسایل ارتباط جمعی همانند رادیو و تلویزیون وجود نداشت، قهوه خانه ها  محل انتشار اخبار و اطلاعات بود. همچنین پاتوق و محل عرضه مهارت‌های  کسب و کار شهروندان به شمار می‌رفت. ازجمله این افراد نقاشان بودند که در این قهوه خانه ها سفارش کار می‌گرفتند. مردان همچنین اوقات فراغت را در این فضاها سپری می‌کردند.  بدین ترتیب  فضاهای قهوه خانه با استفاده از هنر پرده خوانی و نقالی فرصتی برای سرگرمی مشتریان را نیز فراهم می‌کرد. البته با تهاجم بزرگ غرب به جلوه‌های فرهنگی روزگار، این  فضا که خاستگاه هنر نقالی و نقاشی قهوه خانه ای شمرده می‌شود، رو به افول گذاشت  و در دهه 50-40 نیز تقریباً نسل قهوه خانه ها برچیده شد که به طور طبیعی نمودهای هویتی همانند نقاشی قهوه خانه ای نیز رو به فراموشی گذاشت. نقاشی قهوه خانه ای نیز که اغلب در قالب پرده خوانی و نقالی نمایش داده می‌شد، هنری کاملاً مردمی به حساب می‌آید که  در واقع نوعی تفنن و سرگرمی بود که به مرور تبدیل به هویت فرهنگی شد.

* همزبان با مردم

بنا بر گفته محققان، نام تخصصی این گونه هنری «خیال نگاری» است که  به کمک هنر پرده خوانی آمده که گونه ای داستان‌گویی بوده که میان عصر قوالی و تعزیه خوانی ایجاد شده است. اما چرا هنرمندان از شگردهای هنر مینیاتور که هنوز هم با جلال و شکوه  جلوه گری می‌کرد ، برای نقل این مفاهیم استفاده نکردند؟

قهرمانی در پاسخ می‌گوید: هنر نگارگری و مینیاتور که پیش از این و در عصر صفوی شاهد شاهکارهایی در آفرینش آن بودیم،  ریشه در زندگی اشراف و اعیان داشت و زینت بخش زندگی این طبقات بود که بخش مرفه و تحصیل‌کرده جامعه را تشکیل می‌دادند. بنابراین، این نوع هنری در زینت بخشیدن به کتاب‌های خطی به کارگرفته می‌شود. همچنین نقاشی قهوه خانه ای نیازمند رعایت اصول تخصصی نبود، در حالی که مینیاتور زمان بر و تخصصی تر اجرا می‌شد. این در حالی بود که مخاطب نقاشی قهوه خانه ای وبه تبع آن  پرده خوانان و نقالان، مردم عامی کوچه و بازار بودند که بهره ای از سواد نداشتند.

استاد عقیلی نیز تأکید می‌کند: این هنر از اواخر دوره قاجار که  نقاشی از کاخ‌ها  و منازل اشرافی به میان جامعه و مردم عادی آمد، شکل گرفت. به این ترتیب در پرده‌های  نقالی با مضامین دینی  و عقیدتی و یا در فضای قهوه‌خانه‌ای با موضوعات حماسی جلوه گری کرد. البته هنرمندان این نقاشی‌های قهوه خانه ای  نیز افراد تحصیل‌کرده و مرفهی نبودند، بلکه به هدف کسب معاش به این هنر می‌پرداختند، اما هنر آن‌ها خودجوش بوده و به ذات زندگی مردم عادی نزدیک بود .

* پیوند پهلوانی و نقاشی قهوه خانه ای

آیا هنر نقاشی قهوه خانه ای در انتقال مفاهیم پهلوانی نیز اثرگذار بود؟

علی قهرمانی، از مجموعه داران آثار به جا مانده از این هنر می‌گوید: از گذشته‌های دور عناصر گوناگونی در انتقال هویت ملی و مفاهیم پهلوانی و جوانمردی مؤثر بوده اند که بخشی از آن، هنر نقاشی قهوه خانه ای و موضوعات تصویر شده در آن است، اما دیگر عناصر فرهنگی همانند ورزش باستانی، موسیقی سنتی و مداحی‌ها در این هویت بخشی و تقویت باورهای مردمی مؤثر بوده اند.

جواد عقیلی، هنرمند صاحب نام در این زمینه می‌گوید: این هنر در القای اخلاق گرایی و روحیه دلاوری  جامعه نیز نقش بسزایی داشت، زیرا قهرمانان آن‌ها افرادی  قدرتمند، اما  انسان دوست و جوانمرد  بودند. همچنین مکرر می‌توان کرامات اخلاقی همانند  نوعدوستی، خویشتنداری و مردانگی و کفّ نفس را در این نقاشی ها دید.

* روزهای مه آلود یک هنر قدیمی

هر از گاهی نمایشگاهی از آثار هنرمندان گذشته نقاشی قهوه خانه ای برپا می‌شود و یا در مراسمی یادی از آخرین نسل‌های به جا مانده از این هنرمندان می‌شود، اما آیا این هنر فراموش خواهد شد؟

استاد عقیلی می‌گوید: این هنر سال‌هاست مهجور مانده است. حتی در چهل سال اخیر من بارها پیشنهاد دادم این رشته به عنوان واحد اختیاری در دانشگاه‌ها تدریس شود و اعلام کردم حاضرم به طور رایگان آن را آموزش بدهم، اما هیچ مؤسسه ای این موضوع را جدی نگرفت.

وی تأکید می‌کند : بین علاقه مندی به هنر نقاشی قهوه خانه ای و آشنایی و تعلق خاطر به فرهنگ و هویت ایرانی و اسلامی، رابطه مستقیم دیده می‌شود. امروزه چند فیلم ساخته شده یا چقدر مفاهیم داستانی حکیم نظامی از سوی مردم جذابیت دارد؟ به نظر من این هنر این توان را دارد که با تکیه بر مفاهیم و موضوعات جدید، نقش آفرینی کرده و چهره ای نو به خود بگیرد. از موضوعاتی که می‌توان در این هنر بهره برد، شرح دلاوری مردان سلحشور در روزهای دفاع مقدس و انقلاب است.

استاد عقیلی می‌افزاید: اگر به هنرمندان باقی مانده توجه شود و نهادها و مؤسسه‌ها به عنوان اسپانسر حمایت کنند، این افراد هنوز هم می‌توانند خالق آثار چشمگیری باشند. در حالی که بسیاری از این افراد برای گذران زندگی ناچار شدند حتی به نقاشی ساختمان بپردازند.

* بی مهری دانشگاه ها به نقاشی قهوه خانه ای

همه ما که هنوز به دنبال ظرافت‌ها و پیام‌های نقاشی قهوه خانه ای هستیم، عاشق این هنریم، اما   اینکه ما انتظار داشته باشیم دوباره نقاشی قهوه خانه ای رونق بگیرد، تصوری دور از واقعیت‌های امروز است.

علی قهرمانی با تأکید براین مقوله می‌گوید: تغییرات در جهان امروز و نگرش مردمان و فرهنگ جهانی، چنین مسأله ای را نمی پذیرد. ما همین قدر که آثار به جامانده را حفظ  کنیم، اثرگذار هستیم، زیرا فرهنگ جهانی به سوی ملیت زدایی می‌رود. این مسأله تنها به ایران  یا این هنر خاص خلاصه نمی شود، به طوری که شاهد به فراموشی سپردن موسیقی‌های سنتی  و مداحی‌های سنتی هستیم. چند سال دیگر مردم در می‌یابند که فلان استاد که در مراسم محرم نی می‌نواخت، نیست. تعداد پرده خوان‌ها نیز اندک هستند که تصاویر را نقل کنند. دانشگاه‌ها حتی اگر بخواهند این رشته را احیا کنند، مگر چند استاد به جا مانده است که این هنرها را تدریس کند؟ من هم به طور قلبی می‌خواهم این هنر زنده بماند، اما دانشجویان  نقاشی با پیکاسو و سالوادور دالی بیشتر آشنا هستند و آنچه از دانشگاه‌ها بیرون می‌آید، به دنبال تکنیک این هنرمندان است، نه استادان نقاشی قهوه خانه ای! حتی اگر دانشجویی به طور خودخواسته رغبتی به این عرصه داشته باشد و بخواهد پژوهش کند، منابع پژوهشی ما بسیار محدود است.

* ختم کلام

به هر روی استاد عقیلی که همچنان  امیدوار است روزی این هنر قد راست کند، می‌گوید: من خصومتی با هنر مدرن و معاصر ندارم، اما حتی در حراجی‌های داخلی قیمت یک تابلو نقاشی قهوه خانه ای خاص، یک دهم نقاشی مدرن نیست، با این وجود معتقدم اگر فرصت برای نمایش این آثار فراهم شود، مردم بیشتر با ارزش آن‌ها آشنا می‌شوند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.