اینکه بتوان تمام این نقشها را با دل و جان پذیرفت و بهترین دختر بود برای پدر و مادر، راز دارترین برای خواهر و برادر، مهربانترین برای همسر و دلسوزترین برای فرزند؛ معجزهای است که هر روز و هر لحظه زنان کشورم به خوبی از پس آن بر میآیند. صحبتهای ما با دکتر مانیا محیطی، روانشناس، مشاور و کارشناس مسائل خانواده در مورد تنوع و ارتباط بین همین نقش هاست که از نظر میگذرانید:
خانم دکتر بفرمایید به نظر شما اساسيترين نقشهاي زنان کدامند؟
زن در خانواده میتواند در چهار موقعیت و جایگاه مختلف، ایفای نقش کند و تأثیرگذار باشد. نقشهای دختری، خواهری، همسری و مادری. که البته اساسیترین نقش یک زن ایفای نقش مادری و همسری است.
یک زن چطور میتواند بین این همه نقش ارتباط و اعتدال برقرار کند؟
ضروریترین امر برای زنان جهت تأثیرگذاری بر خانواده به عنوان مهمترین عنصر فرهنگساز، آشنایی با اهمیت این نقشها و کارکردهای هر یک از آنهاست. خانواده بهترین محل پیوند زن و مرد و بیشترین زمینه ساز کمال آن دو است. اهمیت پرداختن به موضوع «زن و خانواده» ریشه در اهمیت نهاد خانواده دارد. اولین شرط داشتن جامعهای سالم و پویا، سلامت و پایداری خانواده است. بدون خانواده، نه تنها هویت انسانی بشر نابود میشود، بلکه همه تلاشهای فردی و اجتماعی نیز بیثمر و نافرجام خواهد ماند. در خانواده، سه دسته انسان اصلاح میشوند؛یکی مردها، که پدران این خانوادهاند. یکی زنها، که مادران خانواده هستند و دیگری فرزندان که نسل بعدی این جامعه هستند. اگر خانواده در جامعهای نباشد، همه تربیتهای بشری و همه نیازهای روحی انسانها ناکام خواهد ماند.
خانواده محیط امنی است که در آن چه فرزندان و چه خود پدر و مادر میتوانند روح و فکر و ذهن خود را در این محیط امن و قابل اعتماد سالم نگه دارند و رشد بدهند به همین علت. وقتی خانوادهای سست شد، نسلهایی که پشت سر هم میآیند، بیحفاظ اند.
لذا به خوبی متوجه میشویم از طریق روابطی که درون خانواده وجود دارد و در نتیجه حقوق و تکالیف آنان میتوان معیارهای «الگو» بودن و «نمونه» بودن یک خانواده را به دست آورد. خانوادهای «الگو» و «نمونه» است که در آن حقوق همه اعضای آن استیفا شده و تکالیف آنان نیز انجام داده شده باشد، اما در بین اعضای خانواده، زنان به واسطه نقشهای کلیدی و ویژگیهای خاص زنانهشان، از جایگاه ریشهای و تأثیرگذاری در خانواده برخوردارند.
پس میتوانیم بگوییم نقش دختران در ساختار تربیتی متفاوت با پسران است؟
بله، به طور یقین زن در نقش دختری در ساختار تربیتی هویتبخشی، با یک پسر تفاوتهای زیادی دارد. شاید به همین علت باشد که بسیار توصیه شده باید دختران از نظر امور عاطفی و تربیتی بیشتر مورد توجه قرار گیرند، چرا که عامل انتقال معنویات، خلقیات و روحیات به سبب آنهاست. بر همین اساس، پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «پدر و مادری که دختری داشته باشند، پس به او آداب بیاموزند و تربیت و ادب او را نیکو گردانند و نیز به او دانش بیاموزند و علم و دانش او را نیکو سازند و از نعمتهایی که خدا بر آنان فرو باریده به وفور در اختیار او قرار دهند، آن دختر مانع از آتش و عذاب الهی برای آنان خواهد بود».
زن در نقش خواه«خواهری»، همانند سایر نقشهای خلقتی زن، جایگاه مشخص و تعریف شدهای دارد و به هیچ وجه قابل جایگزینی نیست. «خواهر بودن» نقش تعادلبخش، سرشار از معرفت، بخشش، رحمت، سربلندی و شایستگی است. نقشی روحبخش و لطیف با ظرافتها و لطافتهای خاص خود، که چون از جنس گرایشهای سیرتی و معنوی است و از فطرت پاک انسانی سرچشمه میگیرد، زیباشناسانه و زیباپسندانه است. سومین نقشی که زن میتواند ایفا کند، نقش همسری است. اساس ماهیت زوجیت، پیوند و ارتباط است. بنابراین هر آنچه ارتباط زن و شوهر را تعمیق کند در این الگو وجود دارد و هر آنچه به این ارتباط آسیب میرساند در آن دیده نمیشود. یکی از مهمترین، سازندهترین و ارزشمندترین نقشهایی که زن میتواند ایفا کند، نقش مادری است. در حقیقت، مادر است که فرهنگ، معرفت، تمدن و ویژگیهای اخلاقی یک قوم و جامعه را با جسم، روح و اخلاق و رفتار خود، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل میکند. لذا برای استحکام این ویژگیها در خانواده باید اخلاق کریمانه و مسئولیتپذیری بر خانواده حاکم شود. برای تحقق یک خانواده موفق و نمونه، همه اعضا باید به حقوق و تکالیف خود پایبند باشند. بنابراین ضروری است که زن به جایگاه خود و نقشهایی که میتواند در حوزه روابط خانوادگی ایفا کند، آگاهی داشته باشد تا با علم به این موضوع بتواند در جهت سامان دادن به خانواده و روابط خانوادگی حاکم بر آن تأثیرگذار و سازنده باشد.
در دنیای کنونی زنان علاوه بر نقش مادری و همسری کار در بیرون و یا به عبارتی شاغل در بخشهای مختلف جامعه نیز میباشند. پس چطور میتوان از پس این همه نقش اثرگذار برآمد؟
برای این کار شیوهها و راهکارهایی ارائه و پیشنهاد شده است که اگر خانمها به آنها عمل کنند میتوانند با تقویت بخش زنانهشان به خوبی از پس تمام نقشها بر بیایند. اقداماتی مانند مطرح کردن مشکلات و احساسات روزانه با همسرشان، ورزش و انجام تمرینات ورزشی، گفتوگو با دوستان و آشنایان. در این مورد زنها باید به نحوی خودشان را از زیر تاثیرات منفی روزمره نجات دهند.گفتوگو امری کاهنده در این قضیه است. اجرای برنامههای معنوی مانند نیایش و یا پرداختن به سرگرمیهای دیگر مثل رسیدگی به باغچه و گل و غیره. تشکر کردن از دیگران به شکل کتبی، تماس دائمی با مشاورین امور زناشویی و روانکاوی، رفتن به سینما و یا سالن نمایش، مشخص کردن کارهای ضروری و غیر ضروری و کارهای مفید و اثر گذار بسیار دیگر. البته باید در نظر داشت رعایت تمام این موارد در یک لحظه و یا یک زمان مقدور و شدنی نیست و حتی سخت به نظر میرسد. اما به تدریج میتوان خود را عادت داد که به چنین راهکارهایی بصورت مستمر عمل نمایند.
و در نهایت براي داشتن و حفظ اين تعادل و آرامش چه افراد و ارگانهايي مسؤول هستند؟
نهادهای گوناگون اجتماعی، خصوصاً نهادهای آموزشی و فرهنگی، باید در جهت آگاهی دادن به زنان جامعه و تبیین اهمیت نقش زنان در خانواده عمل کنند. در این راستا، رسانهها خصوصاً رسانههای دیداری چون سیما و سینما به واسطه تأثیرگذاری بیشتری که بر مخاطب دارند، میتوانند نقش بسیاری در زمینه به تصویر کشیدن نقش زنان در خانواده و اهمیت آن در اعتلای خانواده داشته باشند. آموزش و پرورش نیز از طریق گنجاندن چنین مفاهیمی در مواد درسی، میتوانند بسیار تأثیرگذار باشند. خصوصاً اگر از سالهای آغازین تحصیل این برنامه محقق شود که به تدریج فرهنگسازی و درونی کردن آن صورت گیرد.
نظر شما