به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم، روزنامه لبنانی «السفیر» در مقالهای تحلیلی به قلم «سامی کلیب» نوشت: سفر «انور عشقی» پژوهشگر و سرلشگر سابق نیروهای مسلح عربستان سعودی و دیدارش با مسؤولان سیاسی، نظامی و دانشگاهی رژیم صهیونیستی در حالیکه در برخی رسانههای عربی جنجال برانگیز شده است ولی برخی رسانههای عربی این خبر را پوشش ندادند. اسرائیل طبق عادت همیشگی خود در چنین موقعیتهایی اقدام به افشای جزییات میکند. آیا این سفر امری عجیب است و آیا رویدادی استثنایی به شمار میرود؟
بزرگترین فاجعه این است که چنین اخباری دیگر بیسابقه نیستند. بیشتر کشورهای عربی روابط خود با رژیم صهیونیستی را آغاز کرده و یا درصدد چنین کاری هستند، پس اگر عربستان نیز همراه این قافله شود چه ضرری دارد؟ «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین شبانهروز فریاد میزند که مقاومت مسلحانه نمیخواهیم! مصر، که اولین کشوری بود که پیمان سازش با رژیم صهیونیستی را امضا کرد، به حمایت از ارتش این رژیم برای مبارزه با تروریسم در صحرای سینا و دیگر مناطق نیاز دارد. در واقع، عربستان سعودی بیش از مصر و فلسطین و اردن و تونس و مراکش و موریتانی و قطر در این روابط پیش نرفته است، گر چه برخی از این کشورها پس از حمله اسرائیل به غزه روابط خود با این رژیم اشغالگر را به حالت تعلیق درآوردند. کشورهایی که تاکنون روابط خود با اسرائیل را آغاز نکردهاند برای انجام مذاکره آماده میشوند و هیچ فرقی بین میانهرو و مخالف در ایجاد روابط با این رژیم وجود ندارد.
درگیری رسمی کشورهای عربی با اسرائیل -بجز اندک کشورهایی- به پایان رسیده است. اما موضع ملتها در این مورد متفاوت است. ملتهای عربی مخالف عادیسازی روابط با این رژیم هستند ولی برای توقف این جریان بجز برخی گروههایی که، در حال حاضر توسط برخی نظامهای تروریست خوانده شدهاند، اقدامی انجام ندادهاند.
حکومت جدید عربستان سعودی برای روابط خود با رژیم صهیونیستی توجیهات آشکار و پنهان زیادی دارند، که از شاخصترین آنها میتوان به این مسأله اشاره کرد که ریاض مدعی دخالت ایران در امور کشورهای عربی است. همچنین عربستان خواهان از بین بردن خشم فزاینده آمریکا است که چهبسا سخنان مستقیم «باراک اوباما» رئیسجمهوری این کشور در مجله «آتلانتیک» و همچنین نشستهای کنگره و رسانههای آمریکا بیانگر این خشم هستند.
از سوی دیگر، عربستان سعودی معتقد است که صلح با اسرائیل دستاوردهایی خواهد داشت که جنگ به آنها منتهی نمیشود و همچنین میتواند مقاومت را از انحصار شیعه بیرون کند. برخی منافع اقتصادی را نیز میتوان جز این دلایل شمرد، امری که باعث شد عربستان سعودی جزایر «تیران» و «صنافیر» را اخیرا از مصر بگیرد.
همانگونه که برخی نویسندگان سعودی میگویند، عربستان مدعی است ایجاد ائتلافهای منطقهای و بینالمللی که مصر، ترکیه، اسرائیل، فرانسه و دیگر کشورهای عربی و اسلامی را شامل شود میتواند ایران را خلع سلاح کند. همچنین ریاض معتقد است که این اقدام تضمینی در جهت تنبیه آمریکاست که پیمان هستهای با ایران را امضا کرده و به سوی پذیرش ایران به عنوان یک شریک منطقهای و بینالمللی در جهت حل و فصل درگیریها، تضمین منافع و مبارزه با تروریسم، گام برمیدارد.
فرض کنیم عربستان از طریق اسناد تاریخی، فقهی و دینی تا زمان پیامبر اسلام(ص) بتواند توجیهات اسلامی برای صلح با دشمن پیدا کند ولی سؤال مهم این است که آیا این روابط پیامدهای مثبت برای عربستان، فلسطین و دیگر کشورهای منطقه خواهد داشت؟!
پس از کشاندن اعراب در سال 1990 به کنفرانس مادرید و همچنین بعد از فاجعه پیمان «اوسلو» و پیشنهاد برای عادیسازی کامل روابط با اسرائیل در اجلاس سران 2002 بیروت، حکومت تلاویو چندین بار به غزه حمله کرده است. این رژیم در نظر داشت که لبنان را مورد تهاجم قرار دهد،ولی بعد از تخریب بیشترین ساختمانهای این کشور در سال 2006 به اعتراف گزارش «وینوگراد» شکست خورده از این کشور خارج شد.
«یاسر عرفات» رهبر سابق حکومت خودگردان فلسطین را پس از دو سال محاصره در محل زندگی خود و در برابر دیدگان همه اعراب، مسموم کرد. طبق گزارش «غسان داگلاس» مسؤول پرونده شهرک سازی در کرانه باختری، اسرائیل تعداد شهرکها را پس از پیمان اوسلو به 600 درصد افزایش داده است. در جنگ اخیر غزه، تقریبا 28366 منزل مسکونی که بازسازی آن بیش از 10 میلیارد هزینه در برخواهد داشت، را تخریب کرد. در بهترین حالت، فقط بیش از 5 درصد از آب قابل شرب فلسطین، باقی مانده است. این رژیم همه چیز را به غارت برده و الان در پی یهودیسازی انسان،سنگ،تاریخ و درختان است. علاوه بر این، تلاویو در حال انجام آزمایشهای پزشکی بر هزاران بازداشت شده است.
در حالیکه کشورهای دیگر در تغییر روند افراطگرایی سیاسی و دینی اسرائیل ناتوان بودهاند آیا عربستان در این مسیر موفق خواهد شد؟ آیا پروژهای اسرائیلی- غربی برای تجزیه عربستان وجود دارد؟ «رالف پیترز» سرهنگ بازنشسته آمریکایی، گزارشی با عنوان «مرزهای خون» در مجله نیروهای مسلح آمریکا منشر میکند و میگوید: عربستان سعودی تا حدود زیادی از تجزیه شدن رنج خواهد برد، به طوریکه به زودی به دو کشور تجزیه خواهد شد. دولت نخست، حکومتی مقدس و اسلامی است که به سبک واتیکان بوده و همه مواضع دینی مهم جهان اسلام را دربرخواهد گرفت و دولت دوم، حکومتی سیاسی است که برخی از بخشهای آن جدا خواهد شد و به دیگر کشورها مانند یمن و اردن ملحق میشوند.
عربستان توجیهات آنی خود را در جهت ایجاد روابط با اسرائیل دارد و اغلب نظامهای عربی به سوی کنار گذاشتن آنچه «حق بازگشت» فلسطینیها و اصل «زمین مقابل صلح» نامیده میشود، گام برمیدارند. ولی قطعا عربستان در صورت ایحاد روابط مستقیم با رژیم صهیونیستی با وجود هرگونه توجیهی که برای خود دارد، در معرض آسیبهای متعدد داخلی، خارجی، عربی و اسلامی خواهد بود.
مسلماً آنچه کشورهای عربی به اسرائیل ارائه میدهند مهم نیست، مهم این است که اسرائیل تلاش کشورهای عربی برای ایحاد صلح را با کشتار، ویرانی، آوارگی، خونریزی و تخریب پاسخ میدهد. اگر کسی این مسأله را باور ندارد میتواند کتاب «مذاکرات عربی – اسرائیلی از سال 1917 تا 1997» به نوشته «شارل اندیرلان» پژوهشگر، نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی - یهودی را مطالعه کند. او در این کتاب دست به افشای وقایع، ارقام و اسناد زده است. وی میگوید از زمان «جمال عبدالناصر» رئیسجمهور سابق مصر، تاکنون هرگاه اعراب برای صلح با اسرائیل اقدام کردهاند، طمع اسرائیل به تصرف زمین و یهودیسازی بیشتر شده و همچنین صلح و کسانی را که برای محقق شدن آن تلاش میکنند را از بین برد.
اسرائیل در حال حاضر 85 درصد از سرزمینهای تاریخی فلسطین را اشغال کرده است، آیا روابط ریاض با رژیم اشغالگر 15 درصد باقیمانده را حفظ میکند؟ و آیا این روابط عربستان را از نقش ایران و همچنین اسرائیل حفظ خواهد کرد؟ یا اینکه آنچه که ما امروز شاهد آن هستیم پایان رسمی درگیریهای عربی - اسرائیلی است که برای کشورهای عربی امتیازی نداشته، و برای ضرورتهای آنی به وجود آمده است!
بدون شک ما یک مرحله جدید و تحولات بنیادین تازهای را پیش رو داریم که اسرائیل برنده بزرگ آن است.
نظر شما