اصول ۱۶ گانه گسترش فرهنگ حجاب و عفاف در بهمن ماه سال ۷۶ به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و مصوبه ۴۷بندی راهبردهای گسترش فرهنگ حجاب و عفاف نیز مرداد ماه سال ۸۴ یعنی ۱۱ سال پیش به تصویب رسید و به جرأت میتوان گفت، در تمام این ۱۹سال، این مصوبه خاک خورده است.
در دهه 70 هنوز هجوم ماهوارهها و شبکههای اجتماعی به اندازه دهه 90 نبود و شاید خواب خوش خرگوشی مسؤولان، قابل توجیه بود! اما در یک دهه گذشته و پس از تصویب مصوبه 47بندی راهبردهای گسترش عفاف، به رغم تهدیدهای روزافزون فرهنگی و ورود ابزارهای جدید در این حوزه، به واقع کار قابل ملاحظهای انجام نشده است.
مصوبه گسترش فرهنگ حجاب و عفاف، 22 نهاد را موظف به پیگیری و اجرای راهکارهای ارایه شده کرده است، اما به نظر میرسد یکی از مشکلات، همین تعدد نهادهاست که هنگام مطالبه و مؤاخده، توپ را به میدان یکدیگر میاندازند و پر واضح است که برخورد با 22 نهاد مقصر هم کار آسانی نیست! این است که این کلاف، همچنان سردرگم میماند و سررشته آن پیدا نمیشود و سرانجام هم کسی مسؤولیت اصلی را نمیپذیرد. به نظر میرسد وقت آن رسیده که برای اداره کمیته گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، یک متولی و مسؤول مقتدر، ویژه و دارای امکانات، دبیرخانه و نیروهای اندک اما کارآمد، مستقل و پویا در نظر گرفت، وگرنه کاری از پیش نخواهد رفت، همچنان که تاکنون نیز کاری از پیش نرفته است.
حکایت کشته یا مجروح شدن «عفاف و حجاب»، حکایت مجروح یا مقتولی است که 22 نفر در قتل و جرحش نقش داشتهاند و حالا هنگام محاکمه، هیچکس به صورت مستقل زیر بار مسؤولیت نمیرود.
در این میانه نهادهای فرهنگی که از آنها انتظار فرهنگ سازی داریم، بیشتر از دیگر نهادها زیر سؤال قرار دارند، نهادهایی مانند «آموزش و پرورش» که میتوانند و باید کودکان و نوجوانان را از راههای گوناگون با تهدیدهای جدید آشنا کنند و شخصیت در حال شکلگیری آنها را برای رویارویی با فرهنگ مهاجم بیگانه، آماده کنند یا رسانه ملی که متأسفانه از متهمان بزرگ کمکاری و کوتاهی در گسترش فرهنگ حجاب و عفاف است. دانشگاهها و ادارات گوناگون دولتی، بخصوص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز به نوبه خود مسؤولند و باید پاسخگو باشند.
در این میان معمولاً کاسهها و کوزهها بر سر دو نهادی که کمترین نقش و مسؤولیت را در گسترش بدحجابی و بدپوششی دارند، شکسته میشود؛ نیروی انتظامی و قوه قضاییه! دو نهادی که باید در طول مسیر مقابله با بدحجابی، در آخرین حلقه این زنجیره قرار گیرند، اما همان کسانی که خود بیشترین کوتاهی را در انجام وظایفشان دارند، بیشترین مطالبه را هم از دستگاههایی دارند که کارشان «برخورد» است و نه فرهنگ سازی.
امروز مقوله حجاب و عفاف به عنوان نماد «سبک زندگی اسلامی» مورد هجوم جدی دستگاه تبلیغاتی و فرهنگ مهاجم و منحط غرب دارد، زیرا غرب از گسترش این نماد بیداری اسلامی به مرزهای خود بیمناک است، بنابراین همهگونه تلاش و هزینهای را برای ضایع کردن «حجاب و عفاف» در کشورهای اسلامی و بخصوص جمهوری اسلامی ایران، انجام میدهد.
ما نیز تا زمانی که مقوله حجاب و عفاف در کشور را یک مسأله دست چندم و کماهمیت تلقی کنیم و هم فرهنگ سازی و هم امر به معروف و نهی از منکر-به صورت اصولی- را سبک بشماریم و متولی دلسوز و واحدی نداشته باشیم، مانند 19سالی که از تصویب قانون گسترش حجاب و عفاف گذشته و کاری انجام نشده، ره به جایی نخواهیم برد.
نظر شما