قدس آنلاین/مجید تربت زاده: انگار فراموش کرده ایم آدمها برای اینکه یک روز به مرگ طبیعی یا غیر طبیعی بمیرند، برای اینکه سالها عزتمندانه یا ذلیلانه زندگی کنند باید اول متولد شوند. آدمها باید نخست به دنیا بیایند و زندگی کنند تا بعدها از وجود آنها یک قهرمان یا ضد قهرمان متولد بشود.غلامرضا تختی هم وقتی به دنیا آمد تنها غلامرضا تختی بود و سالها بعد با منش و رفتار پهلوانانه اش کاری کرد که « آقا تختی» و «جهان پهلوان» دوست داشتنی مردم ایران متولد شد.

پهلوانان هرگز نمی میرند

این چه رسمی است؟ سالهای سال است که عادت کرده ایم تنها در سالمرگ قهرمانان و پهلوانان مان از آنها حرف بزنیم و برایشان بزرگداشت بگیریم. امروز اما سنت شکنی می کنیم و از پهلوان «تختی» در سالروز تولدش حرف می زنیم. توی این 49 سالی که از نبودن پهلوان می گذرد در باره همه چیز و بیشتر از همه در باره مرگ راز آلودش گفته ایم و نوشته ایم طوری که انگار فراموش کرده ایم آدمها برای اینکه یک روز به مرگ طبیعی یا غیر طبیعی بمیرند، برای اینکه سالها عزتمندانه یا ذلیلانه زندگی کنند باید اول متولد شوند. آدمها باید نخست به دنیا بیایند و زندگی کنند تا بعدها از وجود آنها یک قهرمان یا ضد قهرمان متولد بشود.غلامرضا تختی هم وقتی به دنیا آمد تنها غلامرضا تختی بود و سالها بعد با منش و رفتار پهلوانانه اش کاری کرد که « آقا تختی» و «جهان پهلوان» دوست داشتنی مردم ایران متولد شد.

فرزندِ کار
«حاج قلی تختی» اصالتش به آذری های ساکن همدان بر می گشت و در محله خانی آباد تهران ، یخچالدار بود. چون جلوی دکان یخ فروشی اش روی تخت می نشست و کاسبی اش را می کرد به حاج قلی تختی معروف بود. فرزندش «حاج رجب تختی» هم شغل پدر را ادامه داد اما ورشکسته شد چون دولت زمین های یخچال حاج رجب را به زور و با قیمت ارزان از او خریداری کرد تا در آنها را ه آهن بکشد. «غلامرضا تختی» که 5 شهریور سال 1309 به دنیا آمد فرزند پنجم و آخر «حاج رجب » بود که کودکی و نوجوانی اش همزمان شد با ورشکستگی پدر و فقر و تنگدستی خانواده. ابتدایی را در دبستان حکیم نظامی خواند و دوره اول دبیرستان را که تمام کرد ، تحصیل را هم کنار گذاشت و سراغ کار کردن رفت. تفریح اش زورخانه بود و کشتی گرفتن نزد پهلوان «سید علی حق شناس». بعد از سربازی و در 22 سالگی به استخدام شرکت راه آهن درآمد و البته پیش از آن مدتی در شرکت نفت مسجد سلیمان کار کرده بود.

اولین 7 ستاره ورزش ایران
جمع عنوانها و مدالهای جهانی و آسیایی اش به 8 می رسد . چهار طلا و چهار نقره، برنز را هم که اصلاً دوست نداشت. گرفتن 7 مدال از رقابتهای جهانی کشتی هنوز هم در کشتی ایران یک رکود به شمار می رود که تنها حمید سوریان به آن دست پیدا کرده است. همه افتخار آفرینی های تختی  را می دانید و اگر من اضافه کنم که جهان پهلوان تنها به خاطر مدالها و قهرمانی های ورزشی اش معروف و محبوب نبود بازهم حرف تازه ای نزده ام چون هر سال و در سالمرگش همین ها را تکرار و تکرار می کنیم. پس بگذارید در سالروز تولدش کمی هم در باره اینکه چطور و با تحمل چه شرایطی قهرمان و پهلوان شد حرف بزنیم.

تو به درد کشتی نمی خوری
پس از اینکه تختی ِمردم ایران شد و شهرتش از مرزهای کشور هم فراتر رفت ، محمد علی فردین به او پیشنهاد کرد: « بیا مانند فلان قهرمان در فیلمها بازی کن » اما تختی نپذیرفت . آنهایی که می دانستند حکومتی ها مدتی است با او سر ناسازگاری دارند و شرایط مالی اش هم ناجور است ، پیشنهاد کردند بازی در یک فیلم تبلیغاتی برای عسل را قبول کند. تختی اما گفت: من با خوردن عسل پهلوان نشدم! خاک و خُل خوردم، خوراکم نان و پنیر بود ، با سختی ها ساختم تا به جایی رسیدم...بیراه نمی گفت اگر به خاطراتی که سال در 1338 برای «کیهان ورزشی» می نویسد نگاه کنید متوجه می شوید « تختی » چطور به «پهلوان» می رسد: « در سرما و گرما روی تشکی که حتی حیوانات هم حاضر نمی شدند روی آن تمرین کنند، تمرین می کردم... ادعای مرا مردم خیابان شاپور تأیید می کنند چون همیشه ساعت 2 بعد از ظهر مرا در حال آن تمرین ها می دیدند اما پس از یکسال تمرین هیچ موفقیتی نداشتم و حتی ضعیف تر هم شدم...باران تمسخر باریدن گرفت و گفتند تو خودت را شکنجه نکن...برو دنبال کارت تو به درد کشتی نمی خوری...».

آن غرور دوست داشتنی
آن قدرها سیاسی نبود که بشود او را یک مبارز سیاسی دانست. یعنی من و شما دوست تر داریم که جهان پهلوان را در قامت همان پهلوان مردمی ببینیم تا یک قهرمان سیاسی. با اهالی سیاست رفت و آمد داشت ، طرفدار مصدق بود و دوستدار آیت الله طالقانی اما می گویند اینها نبود که سبب دشمنی حکومت با او شد. ماجرای دریافت مدال پهلوانی از دست شاه را که می دانید. همه سران کشور جمع بودند. شاه که آمد یکی یکی جلو رفتند، خم شدند ، دستش را بوسیدند، نوبت به تختی رسید، جلو آمد اما خم نشد ، شاه کمی منتظر ماند ، تختی هم همانطور ایستاد ...چه غروری دست داد به مردمی که آن روز غرور زیبای پهلوانشان را دیدند. پهلوانی که جلوی پیر و جوانِ کوچه و بازار تا کمر خم می شد ، جلوی دیکتاتور فقط ایستاد تا شاه مجبور شود برای انداختن مدال به گردنش کمی روی پنجه پا بلند شود.

دست تختی به سوی شماست
پیشنهادش را یک نشریه ورزشی داده بود که تختی برای جمع کردن کمک به زلزله زدگان بوئین زهرا به کوچه و خیابان برود. از خیابان ولی عصر(پهلوی سابق) راه افتاد به سمت پایین شهر و کافه ای که پاتوقش بود. بلندگو هم دائم صدا می زد :برای کمک به زلزله زدگان دست تختی به سوی شماست...مردم هجوم آوردند...کامیونی پشت سر کمکها را جمع می کرد و هنوز ساعتی نگذشته بود که راه بندان شد...پول، طلا و جواهر ، کالاهای مورد نیاز و...غوغایی به راه افتاد طوری که مأموران شهربانی راه را بستند و گفتند باید آرم شیر و خورشید داشته باشید ... تختی بعدها خودش کمکهای مردمی را به بوئین زهرا برد و تا یک سال و نیم بعد هم به آنجا سر می زد تا بر ساخت مدرسه و درمانگاه نظارت کند.

شهلای غلامرضا
بچه خانی آباد تهران ، کارمند ساده راه آهن و قهرمان کشتی جهان وقتی در میهمانی چشمش افتاد به «فاطمه» که هنوز «شهلا» نشده بود گفت: خودش است...همین است و این شد که چند نفر را برای خواستگاری فرستاد. خیلی ها گفتند شما از حیث فرهنگی به هم نمی خورید...فاطمه می خواهد دانشگاه برود...سطح زندگی تان جور در نمی آید...اما پهلوانها عاشق شدنشان هم جور دیگری است. ازدواج کردند و خدا بابک را به آنها داد. حالا چطور باور کنیم تختی با وجود داشتن بابک و شهلایی که تا سرحد مرگ دوستشان داشت ، خودکشی کرده است؟ لویس چکناواریان که چند سال قبل در بستر بیماری به دیدن همسر تختی رفته بود می گوید: شهلا به من گفت اگر بازهم 20 ساله شوم و برگردم به آن سالها دوباره با غلامرضا ازدواج می کنم!

انتخاب با خودتان
چقدر توی این 49 سال جفا کردیم به تختی و مرام پهلوانی اش خدا می داند! همین که همه چیز را گذاشتیم و بند کردیم به آن مرگ راز آلود و غم انگیز. توی زندگی خصوصی پهلوان سرک کشیدیم. بارها ثابت کردیم که تختی را خودکشی کردند و بارها هم مدرک و سند رو کردیم که پهلوان به فلان دلیل خودکشی کرده است. واقعیت این است که سهم مدارک و دلایل «خودکشی» و «کشته شدن» در پرونده مرگ تختی تقریباً پنجاه پنجاه است. هم می توانید به نقل قولهایی اعتماد کنید که باور دارند تختی با قهر از خانه به هتل رفته بود تا خودش را خلاص کند و هم می توانید باور کنید آنهایی که محبوبیت پهلوان را بر نمی تابیدند او را خودکشی کردند! انتخاب با خودتان اما جان هرکسی که دوست دارید فقط در سالگرد مرگ تختی سراغ او و قصه های راز آلود زندگی او نروید... اصلاً مگر نمی دانید پهلوانان هرگز نمی میرند؟

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.