بررسی این پرونده از سال 93 در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت بر اساس گزارشهاي مردمي به پليس مبني بر كف زني و كش رويهاي زنجيرهاي در مراكز تجاري به خصوص صرافيها، طلافروشيها وبانكها تحقيقات نيروي انتظامي براي دستگيري سارقان آغاز شد. با بررسی تصاویر بهدست آمده از محلهای سرقت مشخص شد زنی حدود شصت ساله با مراجعه به محلهای سرقت اقدام به کشروی طلا و جواهرات از این مراکز کرده و همزمان با وی، زن جوانی با ظاهری آراسته شروع به صحبت با صاحبان مغازه کرده و با این ترفند زمینه را برای انجام سرقت فراهم میکرد.
درخصوص کفزنی نیز این دو سارق با مراجعه به صرافیها و مراجعهکنندگان به شعبات مختلف بانکی، به بهانههای مختلف اقدام به گرفتن بستههای پول از مالباختگان کرده و زن میانسال به شیوهای حرفهای اقدام به کفزنی و سرقت قسمتی از پولهای داخل بستههای اسکناس کرده اند. با توجه به شیوه و شگرد انجام سرقتها، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که زن میانسال یکی از مجرمان سابقهدار در زمینه جیببری، کفزنی و کشروی است.
پس از چهرهنگاری و تطبیق تصاویر این متهم با تصاویر مجرمان سابقهدار کارآگاهان موفق به شناسایی یکی از قدیمیترین مجرمان زن طایفه ف بهنام جمیله شدند. با شناسایی جمیله به عنوان متهم اصلی پرونده و با بهرهگیری از اطلاعات بهدست آمده از سوابق وی، آخرین مخفیگاه او در خانهای ویلایی در گوهردشت شناسایی و در تاريخ 25 آبان ماه 93 تمامي متهمان اين پرونده دستگير شدند.
جمیله پس از انتقال به اداره هفدهم پلیس آگاهی به دهها فقره سرقت در طول یک سال گذشته در شهرهای مختلف کشور بویژه در مناطق مختلف شهر تهران اعتراف کرد. در انتها به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ناحیه 34 تهران، علي وسيله ايردموسي پس از اخذ آخرين دفاعيات از اين متهمان، با صدور كيفرخواست در اين پرونده، بزودي محاکمه میشوند .
خبرنگار ما با این متهم گفت وگویی انجام داده که در ادامه میخوانید:
***چند سال داری؟
56 ساله هستم.
***شغل هم داری؟
بله. خانه دارم . نوه دارم عروس و داماد دارم حالا هی شما چلیک چیلیک از من عکس بندازید در روزنامههایتان .
***چرا سرقت انجام میدادید ؟
شما باورتان میشود یک پیرزن 56 ساله سارق باشد؟ نه به خدا. همه اش دروغ است. من در ایران هیچ سرقتی انجام نداده ام. من اصلا اهل سرقت هم نیستم. شوهری دارم که شغلش کف زنی است. خب کف زنی در ایران شاید جرم باشد اما در کشورهای دیگر جرم نیست. من و شوهرم هر دو از طایفه فیوج هستیم. دین و مذهب مان نیز با شما هیچ تفاوتی ندارد. اما به دلیل اینکه در کشورهای دیگر کف زنی کرده ایم اینجا گیر افتاده ایم.
***دقیق توضیح میدهی کف زنی یعنی چه؟
در خارج به آن میگویند «بلک مجیک». یعنی جادوی سیاه اما در ایران فرق میکند و به دلیل محدودیتهای زیادی که داشتیم انجام دادنی نیست. کف زنها در ایران حرفهای تر هستند و عموما یک نفره به این کار دست میزنند. مثلا در صرافی یاپمپ بنزین یک متصدی هست که از پولت میدزدد آن هم هنگامی که در حال شمردن پول است و در ایران چون پول در حال بر اندازی است از این بابت هم کف زنی خیلی کمتر شده است.
***به کدام کشورها رفته ای؟
فیلیپین، آمریکا،آلمان، فرانسه. حتی بلدم به انگلیسی روان صحبت کنم. قسم میخورم دزد نیستم. در ایران سه خانه دارم که سندش به نام خودم است. مدرک دارم و میتوانم ثابت کنم.
***شگرد سرقتهایتان چگونه است ؟
گفتم که، آن موقعها که جوان بودیم از این کشور به آن کشور میرفتیم و همه جا را به صورت زمینی طی طریق میکردیم. یک مدت در یک شهر و محله میماندیم. اینطور نگاهمان نکن، ما همیشه بهترین هتل جايمان بود. آقايمان بهترين هتل را برايمان ميگرفت و من مدتي در آنجا بودم. با هم به گردش و خيابان گردي ميرفتيم. بعد يك موقعي شوهرم با يكي مبادله ميكرد مثلا براي چنج كردن پول و اين مباحث. من هم صورت زيبايي داشتم. جلو ميرفتم و حواسشان را پرت ميكردم. در همين حين يكدفعه اي شوهرم يك اسكناس از توي دسته اسكناس آن طرف بيرون ميكشيد. البته اواخر قاچاقي در رفت و آمد بوديم. ما حتي به آمريكا هم رفتيم و به اين طريقه پول به دست آورديم.
*** این مدل سرقت گناه نيست؟
نه، گناه زماني مطرح است كه شما كار خلاف كرده باشي، ما كار خلافي نمي كرديم. طرف خودش راضي بود. ما كه سرقت نمي كرديم. من به گونه اي حواس يك نفر را پرت ميكردم و بعد از آن يكدفعه شوهرم اسكناسي را با شعبده بازي غيب ميكرد. كجا شنيده ايد كه اين كار جزو خلافها باشد به غير از ايران.
***در خارج دستگير هم شده اي؟
بله، يك بار دستگير شدم كه در پاسگاه تحقيقات از من انجام شد و زمانيكه فهميدند هيچ سرقت و كلاهبرداري صورت نگرفته است مرا بيخيال شدند. در آنجا تا جايي كه ميتوانستيم از توريستهاي ديگر سرقت ميكرديم و خيلي كم پيش ميآمد كه از مردم بومي آن محل سرقت كنيم. به همين دليل آنها هم خيلي سخت ميتوانستند پيگير شكايت شوند در حاليكه اصلا شكايتي هم نمي توانستند بكنند. ما كار ميكرديم و شغلمان شعبده بود. به نوعي به راحتي ميتوانيم با يك شعبده بازي زيبا پول را از يك دسته اسكناس بيرون بكشيم و به اين طريق پول دربياوريم. بنابراين ميبينيد كه كار ما هيچ ايرادي نداشته است و اگر هم در اينجا دستگير شديم به دليل اين بود كه من به داماد خواهرم اطمينان كردم و به او شغل خودمان را گفتم، بالاخره قرار بود دامادمان شود و من نيز چاره اي جز اين نداشتم كه همه چيز را در مورد شغل اجدادي مان به او بگويم، از سه نسل پيشين من اين شغل را داشته اند و تنها شوهرم به اين شغل مبادرت نداشت. يك روز ديدم كه از آگاهي سراغ ما آمده اند. نگو كه اين دامادمان جاسوس بوده و به اين طريقه توانسته بود ما را رسواي زمانه كند. خيلي برايمان اين آشنايي گران تمام شد.
***چند سال بود اين كارها را انجام ميدادي؟
من بعد از اينكه شوهرم رفت ديگر دست به اين كارها نزدم. او رفته بود و چاره اي نداشتم جز اينكه خانه نشين شوم. بعد از آن اجاره سه خانه ام را ميگرفتم. همين و بس.
***اجازه ميدهي عكست را بزنيم.
همان يكبار كه زديد و برايم 150 شاكي جور كرديد بس است. من در اينجا كاري نكرده ام كه اين همه به من گير ميدهيد. الان هم شما عكس مرا بزنيد قول ميدهم 150 نفر ديگر نيز جور شوند. عکسمان که چاپ شد هر کسی هر چیزی ازش دزدیده بودند انداخت گردن ما. من الان بازنشسته شدم باید استراحت کنم نه اینکه پشت میلههای زندان بپوسم .
نظر شما