هرچند لحن کلام ممکن است سنگین و تند باشد ولی همه می‌دانند که مکنونات قلبی و انگیزه آیت الله علم الهدی قطعاً آنچه که برخی برداشت سوء نموده و مغرضانه نشر دادند نبوده و نیست بلکه کلام، ناظر بر حواشی برخی کنسرتها بوده است.

 نیاز و درد مردم کدام است، کنسرت یا...؟!

به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم، متن دو یادداشت حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیزاده معاون سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه با عناوین «نیاز و درد مردم کدام است، کنسرت یا...» و «نفاق و تکفیر، دو روی یک سکه‌» به شرح ذیل است:


کنسرت و موسیقی ازجمله موضوعاتی است که همواره در حوزه فرهنگ و هنر در نظام جمهوری اسلامی که مبتنی بر آموزه‌های اسلامی است، مطرح بوده است تا بدانجا که شخصیت اول نظام و انقلاب، امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در عالی‌ترین مرتبه مباحثات علمی و دروس خارج فقه خود مفصل به ابعاد مختلف و حد و حدود شرعی آن به‌لحاظ مبنایی پرداخته‌اند. بنابراین چیزی نیست که در ادبیات دینی و انقلابی ما مورد توجه نبوده باشد. البته موسیقی و کنسرت نیز به‌سان دیگر موضوعات و مقولات فرهنگی و هنری باید در چارچوب شرع و قوانین جاری کشور و به‌ویژه با رعایت حرمت‌ها و حریم‌های فرهنگی و اجتماعی به‌دور از حاشیه‌های مرموز اجرا گردد والا اگر بنا باشد به نام موسیقی و کنسرت، قبح‌شکنی و بی‌حرمتی نسبت به باورها و اعتقادات و اخلاقیات مردم صورت پذیرد و در فضاسازی مکانهای اجرای کنسرت، حریم نوامیس مردم و اخلاق عمومی زیر پا گذارده بشود، قطعاً امری است که باید از آن پرهیز کرد چه آن‌که رعایت شئونات جامعه برای همگان لازم و واجب است و کمترین بی‌توجهی به باورهای دینی و شرعی و عرفی، عین بی‌فرهنگی است و باید با آن مقابله گردد.

حال آنچه که باعث گردید برخی رسانه‌های داخلی هم‌زبان با رسانه‌های خارجی به بهانه کنسرت و موسیقی، ارزشهای اعتقادی و شرعی و حتی غیرت ملی را به سخره بگیرند - طبق گفته وزیر محترم کشور - تنها یک درصد کنسرتهایی بود که به‌دلیل نداشتن شرایط لازم، اجرای آن لغو گردیده است این در حالی است که دیدگان تار، 99 درصد کنسرت‌های در حال اجرا را ندیده و یا نمی‌خواهند ببینند و لذا سخن شخصیت بزرگوار و امتحان پس‌داده‌ای همچون آیت‌الله علم‌الهدی(امام جمعه محترم مشهد مقدس) را که با ملاحظه شرایط ویژه مشهدالرضا(ع) به‌لحاظ معنوی، از سر دلسوزی و احساس مسؤولیت مطرح گردیده بود را زیر سؤال بردند.
هرچند لحن کلام ممکن است سنگین و تند باشد ولی همه می‌دانند که مکنونات قلبی و انگیزه ایشان قطعاً آنچه که برخی برداشت سوء نموده و مغرضانه نشر دادند نبوده و نیست بلکه کلام، ناظر بر حواشی برخی کنسرتها بوده است که رعایت شئونات اخلاقی را نکرده و بدین‌سان شأن کنسرت و موسیقی را به‌عنوان یک اثر هنری پایین می‌آورند.

شبیه این قضیه در شهر مقدس قم و در جوار کریمه اهل بیت(س) در زمان مرحوم آیت‌الله مشکینی(ره) با موضوع بدحجابی اتفاق افتاد. تیمهای بدحجاب از تهران صرفاً برای شکستن قبح بدحجابی در شهر کریمه اهل بیت(س) قم می‌آمدند و گویا مأموریت داشتند با وضع نامطلوب در خیابانها و اماکن عمومی ظاهر شوند که مرحوم آقای مشکینی در خطبه نمازجمعه قم فریاد برآوردند و با یادآوری قداست شهر مقدس قم، هشدارهای غیرتمندانه‌ای را دادند. البته چون آن‌روز شرایط حاکم بر اوضاع فرهنگی و سیاسی جامعه مطلوب بود، همگان به غیرت مرحوم آقای مشکینی درود فرستادند و از این برخورد انقلابی و البته به‌جای ایشان حمایت کردند ولی اکنون به‌دلیل وجود شرایطی متفاوت که حاکی از حضور برخی عناصر سیاست‌زده در کانونهای تصمیم‌گیر می‌باشد که با نگاه صرفاً سیاسی به این‌دست اظهارنظرها به‌دنبال بهره‌برداری دیگری هستند، به‌جای این‌که اصل قداست حرم رضوی(ع) و شهر مقدس و مذهبی مشهد و دغدغه حضرت آیت‌الله علم‌الهدی را به‌عنوان رئیس شورای فرهنگ عمومی استان مورد توجه قرار بدهند که البته این دغدغه، دغدغه همه مردم شریفی است که خود را مدیون امام رضا(ع) دانسته و فراتر از کنسرت و موسیقی، حرمت حریم رضوی(ع) را بر همه وجود و زندگی خویش ترجیح می‌دهند، متأسفانه با فراکنی به‌دنبال بُلد کردن موضوعات حاشیه‌ای هستند.
البته از اربابان رسانه‌های معلوم‌الحال به‌ویژه وابسته به جبهه استکبار و امپریالیسم خبری هیچ انتظاری جز سوءاستفاده و اهانت و اقدام علیه شخصیتهای نظام و انقلاب نمی‌رود اما از سفره‌نشینان ولی‌نعمتمان امام رضا(ع) ورود در چنین بازی‌هایی خلاف انتظار است و لذا جای این پرسش است که به‌راستی نیاز و درد امروز مردم چیست؟ کنسرت و یا....

 

نفاق و تکفیر، دو روی یک سکه‌

هشتم شهریور یادآور خاطره‌ای تلخ است که دل ملت بزرگ ایران را به درد آورد. انفجار دفتر نخست‌وزیری در سال 1360 به دست منافقان کوردل که دستشان تا مرفق به خون مردم مظلوم ایران آغشته بود. انفجاری که به یکباره دو شخصیت بزرگ و مخلص و خدوم که به‌حق الگویی از مدیران متعهد و متخصص در تراز انقلاب و نظام اسلامی و ملت بزرگ ایران بودند را از ملت ایران گرفت و این روز را در تاریخ به‌عنوان روز مبارزه با تروریسم ثبت نمود.
دو چهره نام‌آشنا که نمادی از خدمت بی‌منت و مدیریتی پاک و متعهدانه که یکی را رئیس جمهور مکتبی (شهید رجایی) و دیگری را نخست‌وزیر متعهد (شهید باهنر) می‌شناختیم.

در عظمت و تجلیل از این دو چهره جاودانه و ماندگار انقلاب همین بس که ایام شهادتشان به‌عنوان هفته دولت مشخص گردید تا ضمن آشنایی با مجاهدتها و تلاشهای خالصانه دولتمردان متعهدی که در جای‌جای کشور از میراث صدها هزار شهید و امام راحلمان صیانت کرده و رجایی‌گونه و باهنرصفت به ملت شریف ایران خدمت می‌نمایند، به شایستگی تقدیر و سپاسگذاری گردد و نسبت به خدمات فراوان نظام اسلامی بازتوجهی قدرشناسانه صورت بپذیرد. خدماتی که علی‌رغم تنگناها و دشمنی‌ها و تحریمها و تهدیدات گوناگون به فضل الهی صورت گرفته و هم‌چنان ادامه دارد. هرچند با عنایت بر ظرفیتهای موجود در داخل کشور انتظار می‌رود مطالبات رهبری حکیم انقلاب و ملت بزرگ ایران بیش از پیش مدنظر تمامی دولتمردان قرار داشته باشد تا از رهگذر اکسیر خدمت بی‌منت، هم امید به‌معنای واقعی در بدنه جامعه به‌ویژه نسل جوانی که باید این راه مبارک را با مجاهدت و مقاومت و صلابت دنبال نماید، تقویت گردد و هم یأس و ناامیدی بر جبهه استکبار و دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی سایه بیفکند، دشمنانی که به‌دلیل ذات پلیدشان هرگز دست از دشمنی با ملت ایران برنداشته و در آینده نیز برنخواهند داشت، چه آن‌که هرجا آتش فتنه‌ای و یا جریان نفاقی در بدنه امت اسلام و ملت شریف ایران ظاهر می‌گردد، فرمان اصلی آن در دست سران زورگوی جبهه استکبار به سرکردگی آمریکا و صهیونیزم بین‌المللی است.
اگرچه جریان نفاق و فتنه همواره دو بستر بروز و ظهور نقشه‌ها و توطئه‌های شوم جنایتکاران و متجاوزان بین‌المللی و یا به‌عبارتی رونق‌بخش جبهه استکبار و صهیونیزم می‌باشد ولی در واقع دو روی یک سکه‌ای هستند که اردوگاه استکبار به سرکردگی آمریکای جنایتکار طراحی و در جهت هموارسازی راهبردها و اهداف شومشان مطابق با شرایط زمان و مکان از آستین گروهکها و جریانهای تولیدی خودشان بیرون آورده و بلای جان بشریت می‌نمایند. آری تروریسم در واقع دست شوم استکبار است که از آستین نفاق و یا تکفیر و داعش بیرون می‌آید.

آنچه قابل توجه و تأمل است این است که تروریسم، چه در قدیم و چه در حال حاضر که به‌صورت شبکه‌ای مرموز، امنیت و آرامش بشریت را هدف قرار داده است، قطعاً با پشتوانه قدرتهای بزرگ استکباری و صهیونیستی است که توان مانور و یا عرض اندام را می‌یابد و الا اگر وابسته به گلوگاه‌های قدرت اقتصادی و سیاسی نباشند، کجا می‌توانند حتی یک روز در مقابل اراده پولادین ملتهایی که درگیر مستقیم با تروریسم هستند دوام بیاورند.
به‌راستی گروهک منافقین خلق که در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی با اغواگری و اغفال برخی جوانان سطحی‌نگر و احساسی به بهانه خدمت به خلق، شعله آتش ترور و تروریسم را با عملیاتهای مختلف تا سرحد به رگبار بستن مردم عادی کوچه و بازار برافروختند و در ادامه آن صدها جنایت و ظلم را به ملت مظلوم ایران در خوش‌خدمتی به جبهه استکبار روا داشتند، چگونه تاکنون با دریوزگی و ذلت مانده‌اند؟

اکنون جای این سؤال است که پس از استقامت ملت و تنگ شدن عرصه بر اهالی نفاق و وطن‌فروشان خائن، آیا تاکنون با حمایت مستقیم چه کسانی و یا کدامین دولتها و قدرتها ادامه حیات داده‌اند؟!
به‌راستی کشورهایی که ادعای حقوق بشر دارند آیا ماهیت تروریستی گروهک نفاق و جنایات فراوان آن‌ها علیه ملت ایران را که منجر به شهادت بسیاری از مردم عادی و یا شخصیت‌های خدوم و مخلصی همچون شهدای هشتم شهریور و هفتم تیر و شهدای محراب و... گردید را ندیده و یا اخبارش را نشنیدند که متأسفانه به‌طور آشکار این یاغیان بی‌سروپا را در آغوش خویش جای داده و در این سالها، به‌جای تحویل عناصر فراری نفاق به محاکم قضایی امنیتی ایران اسلامی، آن‌ها را مورد حمایت و پشتیبانی قرار داده‌اند!

آیا ادعای حمایت از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم از ناحیه مولدان و حامیان اصلی تروریسم خنده‌دار نیست؟! و امروز نیز در ادامه همان اهداف شوم، نه تنها جریانهای نفاق را حمایت می‌کنند که زمینه ائتلافشان با سرخط‌های اصلی فتنه آمریکایی 88 در داخل و فتنه تکفیر و داعش در منطقه را نیز فراهم نموده‌اند.
کیست که نداند پشت صحنه جریانهای تروریستی که این روزها تحت عناوینی همچون تکفیر، داعش، جبهه النصره، احرار الشام و گروهکهای ضدانقلاب، امنیت منطقه و جهان اسلام را به مخاطره انداخته و صدها و میلیونها انسان مظلوم را آواره و یا در شرایط سخت زندگی قرار داده‌اند، سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی و دولتهای وابسته به اردوگاه غرب به‌ویژه آمریکا قرار دارد.

فتنه تکفیر و داعش روی دیگر سکه شوم تروریسم است که روزی در ایران اسلامی با آرم مجاهدین و یا منافقین خلق در مقام خوش‌خدمتی به آمریکا ظاهر گردید و این روزها نیز در تکاپوی ائتلاف و به‌هم پیوستن حلقه‌های مختلف تروریسم علیه جریان مقاومت و بیداری اسلامی و نیز کانون عزت و وحدت امت اسلامی یعنی ایران مقاوم و بزرگ، قرار گرفته‌اند و این بدان‌معناست که مبارزه حق و باطل هم‌چنان ادامه دارد و هرچه پیش می‌رویم شرایط مبارزه نیز پیچیده‌تر و مرموزتر می‌شود و لذا باید با هوشمندی تمام ضمن تقویت جبهه خودی و استحکام‌بخشی به تمامی ارکان اتحاد و انسجام امت اسلام و ملت شریف ایران، هم‌چنان دشمنان اسلام و انقلاب به‌ویژه عوامل داخلی و منطقه‌ای آنان را مأیوس و ناکام بگذاریم. ان‌شاءالله‌.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.