متاسفانه ایران از فرهنگ کار ضعیف برخوردار بوده و از مصرف کنندهترینها در دنیا به شمار میآید اما به هر حال حضور ایران در کشورهای دیگر میتواند به سازندگی کشورها منجر شود. لازم است ما در موضوع رقابت جدیتر و قویتر عمل کنیم. چرا که نیازمند کسب اعتبار هستیم.
غربیها با سیاست جالبی در این عرصه حضور دارند و دانش آموختگان بی تجربه را وارد کار در کشورهای دیگر میکنند و با دریافتهای کلان به کسب تجربه هم میپردازند. اما حضور ایران در کشورهای دیگر میبایست با مشارکت نیروهای قوی و صاحب تجربه انجام شود. خوشبختانه دانشگاه های داخلی اهتمام خوبی به تربیت نیروهای متخصص فنی و مهندسی دارند اما آیا این نیروها آمادگی علمی و توانایی لازم برای کار در کشورهای دیگر را دارند ؟ برداشت من این است که رویکرد فعلی تنها در گرفتن نمره و مدرک گرایی است و توان اجرایی لازم در میان دانش آموختگان به چشم نمیخورد. این افراد علاوه بر اینکه نمیتوانند در بازار داخلی مفید واقع شده و باری از دوش کشور بردارند ، باری به دوش دولتها خواهند بود.
فرهنگ کار در ایران مساله ای اساسی است و دامن تحصیل کرده های کشور را نیز گرفته است. بررسی گروهی از محققان در سالهای قبل از انقلاب نشان داد که کره جنوبی در مقایسه با ایران قابلیت بیشتری برای صنعتی شدن و پیشرفت دارد. ایران از نقطه نظر موقعیت جغرافیایی و برخورداری از منابع ، معادن و ذخایر نفت و گاز شرایط برتری نسبت به کره جنوبی داشت اما عامل برتری کره نسبت به ایران ، نگرشی بود که نسبت به جایگاه کاری افراد وجود داشت . ایرانیها به کار پشت میز نشینی و کرهایها به کار در حوزه کارگری تمایل داشتند. متأسفانه مهندسان ما هنوز دوست دارند پشت میز نشین باشند. این نیروها با چنین تفکری به درد کار نمیخورند. اگر چنین افرادی در کشور خود نتوانند کار ایجاد کنند در هر کشور دیگری هم که باشند موفق نخواهند بود. این رویکرد باید تغییر کند و در این زمینه ، حتی دانشگاه های ما نیز نیازمند بازنگری در نحوه آموزش میباشند.
ایران کشوری است که زمینه و ظرفیت بالایی برای کار و سازندگی دارد. اما ضعف در فرهنگ کار سبب شده تا این کار تنها متکی به بودجه دولت باشد. توهمی در جامعه وجود دارد که از اقتصاد وابسته به نفت ایران مشکل بزرگتری است و آن وابستگی ذهنی به نفت است. و تصور مردم از درآمد های نفتی گاه صدها و هزاران برابر واقعیت است.
بر اساس اعلام کارشناسان بینالمللی، ایرانیها پس از اعراب و آفریقاییها از تنبلی اجتماعی رنج میبرند و ساعت کار مفید در کشور ما تنها یک ساعت برآورد شده است.در کشور ما کسی درس نمیخواند تا کارآفرین باشد بلکه درس میخواند تا در جایی استخدام و مشغول به کار شود. دانش آموختگان ما خود را بخشی از صورت مساله میدانند که دیگران باید آن را حل کنند و این بزرگترین مشکل ماست.
نظر شما