قدس آنلاین / خدیجه زمانیان: چندروزی است که خبرهای فرهنگی حوزه کتاب و فضاهای اجتماعی که خبرهای مربوط به کتاب را پوشش می‌دهند و به یکدیگر منتقل می‌کنند، بر خبر انتشار یادداشت رهبر معظم انقلاب بر کتاب «تن‌تن و سندباد» تمرکز کرده‌اند.

حق التألیف ده‌درصد است، هزینه توزیع چهل‌درصد

«تن‌تن و سندباد» که در دهه هفتاد نوشته شده، تا از انتشار یادداشت معظم‌له به 11 چاپ رسیده بود، اما از زمان رونمایی از این یادداشت، انتشار آن سرعت بیشتری به خود گرفته که نشان می‌دهد تبلیغ بر یک اثر ادبی و مخصوصاً کتاب چقدر می‌تواند در جلب مخاطب مؤثر باشد.

درخصوص «تن‌تن و سندباد» با محمد میرکیانی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

«تن‌تن و سندباد» با آنکه در دهه‌هفتاد نوشته شده، اما در همه سال‌ها منتشر شده است و یادداشت رهبر معظم نشان از اهمیت آن دارد. با این‌حال چرا در این دو دهه درخصوص این کتاب تبلیغ رسانه‌ای کمی‌ شد؟  
نکته مهم درباره این اثر این است که انتشارات قدیانی کتاب‌های «تن‌تن» را هم می‌فروشد. تن‌تن کتاب‌های جذابی است که چهاررنگ است در چندین مجلد، و «تن‌تن و سندباد» با قطع وزیری و تصاویر تک‌رنگ سیاه و سفید، کنار این آثار خوش آب و رنگ ادامه حیات داده است. واقعیت این است که خیلی از آثار برجسته دنیا در زمان خودشان شناخته شده نیستند، اما با گذشت زمان، اتفاق، نقد و نظری هوشمندانه باعث می‌شود لایه‌های پنهان اثر آشکار شود و کتاب موردتوجه قرار بگیرد؛ اتفاقی‌که برای اثر من هم رخ داد. البته ناگفته نماند که کتاب تا پیش از یادداشت معظم‌له به 11 چاپ رسیده بود و در همان‌سالی‌که منتشر شد، محسن پرویز در روزنامه ایران نقدی بر آن نوشت که تأثیر خوبی بر آشنایی مخاطب با این اثر داشت.

چه شد که در «تن‌تن و سندباد» شخصیت‌های شناخته‌شده شرقی و غربی کنارهم قرار گرفتند؟
من سراغ موضوعی به نام «تهاجم فرهنگی» رفتم که برای بسیاری از نویسنده‌ها اهمیتی نداشت، اما من نگاه خاصی نسبت به این موضوع داشتم و از آنجاکه سال‌ها در حوزه ادبیات کهن و عامیانه کار کرده بودم، می‌دانستم این نوع نگاه را باید در چه بستری روایت کنم. به هرحال من از سال 61 تا 72 سردبیر و نویسنده قصه ظهر جمعه رادیو بودم و به‌دلیل نیاز تأمین قصه‌های این برنامه، هرهفته بسیاری از متون کهن ادبی را مطالعه می‌کردم و در همان زمان بود که با افسانه‌ها و اسطوره‌ها و شخصیت‌های داستانی آشنا شدم و کارکرد‌ها و ظرفیت‌های فرهنگی و داستانی آن‌ها را شناختم. از طرفی قصه‌ها و شخصیت‌های مغرب‌زمین را هم می‌شناختم. همه شخصیت‌های این اثر، حساب‌شده انتخاب شدند. من تن‌تن را انتخاب کردم، چون او ماجراجویی است که سفرهای دریایی به همه نقاط دنیا داشته و از طرفی سندباد شخصیتی است که سفر دریایی داشته است، به این صورت دو شخصیت نزدیک به‌هم، کنارهم قرار گرفتند. با همین هدف غول جادو را درکنار کینگ‌کنک قرار دادم. شخصیت‌های شرقی و غربی این کتاب همه رسانه‌ای شده‌اند و همه دنیا آن‌ها را می‌شناسند. همه این‌ها درکنارهم قرارگرفت و تبدیل شد به کتاب «تن‌تن و سندباد».
من دوست داشتم علاقه‌مندی و پیوستگی عاطفی بین نوجوانان و این اثر برقرار شود و شخصیت‌هایی انتخاب کردم که همه اقوام ایرانی آن‌ها را دوست داشته باشند.

علی‌‎رغم آنچه گفته می‌شود، نوجوانان اهل مطالعه‌اند، اما متأسفانه بسیاری از آن‌ها آثار و نویسنده‌های مربوط به خودشان را نمی‌شناسند. برای اینکه آثار نوجوانان به دست مخاطب اصلی برسد، باید چه کرد؟
چاپ و انتشار آثار نوجوان نشان می‌دهد که این قشر اهل مطالعه هستند که به بهانه آن‌ها کتاب منتشر می‌شود. اما متأسفانه بسیاری از نوجوانان امروز رمان‌های زردی را می‌خوانند که به تفکر، اندیشه و زندگی آینده آن‌ها آسیب می‌زند.
چندین راه مؤثر برای معرفی آثار خوب به نوجوانان وجود دارد. برگزاری جشن‌ها و جشنواره‌های کتاب در طول سال راهکار مؤثری است. البته نه فقط در ایام نمایشگاه بین‌المللی کتاب و یا هفته کتاب. همچنین برگزاری جلساتی مثل جمع‌خوانی کتاب در مدارس در ساعت‌های ادبیات و انشا یکی از کم‌هزینه‌ترین و مؤثرترین شیوه‌های علاقه‌مندکردن نوجوانان به آثار مناسب خودشان است. جمع‌خوانی کتاب در ساعت‌های ادبیات باعث گسترش گنجینه واژگان دانش‌آموزان، آشنایی آن‌ها با مفهوم زندگی و توانمندی در ارتباط برقرارکردن با هم‌سالانشان می‌شود که آموزش و پرورش می‌تواند در این مورد پیشتاز باشد.
مسأله دیگری که باید به آن توجه شود، گسترش کتابخانه‌های عمومی ‌سراسر کشور و در اختیار گذاشتن بخشی از آن برای نوجوانان است. حتی کتابخانه‌ها می‌توانند از نوجوانان کتابخوان کتابخانه تقدیر کنند. بسیاری از مخاطبان نوجوان در شهرهای کوچک ساکن هستند که کمتر کسی آن‌ها را می‌شناسد. در این شهرها نمایشگاه کتاب برگزار نمی‌شود و فروشگاه کتاب فعالی هم وجود ندارد. برگزاری نمایشگاه کتاب در این شهرها نتایج خوبی خواهد داشت چون همین نوجوانان ظرفیت‌های فرهنگی کشور هستند.

البته نوجوانان به کتاب‌های ترجمه اقبال بیشتری نشان داده‌اند. تمام‌شدن نسخه آخرین ترجمه کتاب «هری‌پاتر» در ایران نشان از این واقعیت تلخ دارد. دلیل این اقبال، حمایت ناشران از آثار خارجی است یا ناتوانی نویسندگان ایرانی در رقابت با پدیدآورندگان خارجی ؟
ناشران به‌دلیل نبود قانون کپی‌رایت و هزینه پایین آثار ترجمه‌شده به انتشار این آثار اقبال نشان می‌دهند. ضمن اینکه اکثر این آثار را مترجمان غیرحرفه‌ای با گرفتن مبلغ ناچیزی کتاب را ترجمه می‌کنند و در اختیار ناشر می‌گذارند. ناشر هم آن را به نویسنده کودک و نوجوان می‌دهد و کتاب بعد از بازنویسی و ویرایش، با کمترین هزینه منتشر می‌شود.
اما مسأله مهم این است که نویسنده‌های کودک و نوجوانی که توان تولید آثار خوب را دارند باید مورد حمایت جدی قرار بگیرند. یکی از مشکلات ما این است که غالب ناشران در پرداخت حق‌التألیف نویسنده مشکل دارند. این مسأله حتی در مورد کتاب‌هایی که خوب به فروش رفته هم صدق می‌کند.
ناشر گاهی نویسنده را سرمایه نمی‌داند، بلکه او را طرف دیگر معامله می‌بیند و نسبت به او نگاه سوداگرانه‌ای دارد. پرداخت حق‌التألیف‌ها معمولاً با تأخیر انجام می‌شود؛ یعنی اول هزینه‌های چاپ و انتشار و توزیع را می‌دهند بعد به حق‌التألیف نویسنده می‌رسند که سطح آن‌ها هم خیلی پایین است. در بعضی موارد هزینه حق‌التألیف کتاب ده‌درصد است و هزینه توزیع کتاب چهل‌درصد است؛ یعنی توزیع‌کننده چهاربرابر نویسنده دستمزد می‌گیرد. همه این‌ها باعث می‌شود خلاقیت، توانمندی و انگیزه نویسنده برای خلق کارهای بزرگ، افت پیدا کند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.