در دیدگاه شیعه، حرم به مکانی میگویند که شرافت و قداست خاصی دارد و اماکن مذهبی همواره برای شیعیان، مأمن و پناهگاهی آرامش بخش بوده است، به گونه ای که انسان را از تعلقات و دغدغههای دنیوی به معنویتی میرساند که هماهنگ با ذات الهی و روحانی بشر است. قداست اماکن مذهبی برای شیعیان به معنای قداست دادن به اشیا نیست، بلکه در آموزههای دینی، امامان و بندگان برگزیده خداوند، حیات جاودانی و ابدی دارند و در زمان حیات و ممات خود میتوانند با مریدان خود ارتباط برقرار کرده و واسطه فیض الهی به بندگان شوند. درک این حضور معنوی در رفتارهای مؤمنین نیز قابل مشاهده است، به طوری که زائران در تلاشند تا با انجام آداب و اتخاذ رفتاری مؤدبانه، حرمت آن مکان مقدس را محفوظ دارند و با این عمل به پیراستگی جسم و روح خود بپردازند. در اسلام برای برخی از شهرها از جمله مکه قوانین خاصی معین شده است، از جمله اینکه ورود غیرمسلمان به حریم الهی ممنوع میباشد؛ زیرا آنان خود را مقید و مکلف به حفظ آداب اسلامی نمیدانند. حتی در احادیث نیز حرمتی برای شهرهای مدینه، نجف، کربلا به عنوان حریم پیامبر و امامان مطرح شده و بر رعایت حرمت برخی اعمال در این محدوده توصیه شده است. در ایران نیز باور اعتقادی و مذهبی مردم نسبت به برخی از شهرها از جمله قم و مشهد سبب شده است که حرمت اخلاقی و معنوی برای آنها قایل شده و خود را از انجام اموری که ارزشهای اخلاقی و اعتقادی را خدشه دار میکند، برحذر میدارند. در حقیقت شهرهایی که برخوردار از این مشخصههای معرفتی میشوند، در نزد مردم نیز به همین ویژگیها شناخته شده و در حقیقت آنچه از این حریم محافظت میکند و اجازه نمیدهد تا روح معنوی حاکم بر این فضا خدشه دار شود؛ خود مردم هستند. این شهرها مزین به مشخصههای ارزشی میشوند که آن را از سایر شهرها جدا میکند.
در دنیای بی روح کنونی انسانِ گرفتار در مشکلات مادی دنیا جایی برای آرامش است تا با تمدد اعصاب و پالایش روحی، خود را تسکین داده و سکون یابد. با این شرایط چرا باید با تبدیل شهرهایی که مشخصه اصلی آنها وجود مقبرهها و زیارتگاههای مقدس است، به جایی با ویژگیهای کامل شهری و به روز صنعتی؛ به خود ظلم کرده و این تنها پناهگاه را نیز دچار چالشهای دنیوی کنیم. تمام کسانی که قصد زیارت به یک مکان مقدس از جمله مشهد میکنند، خواهان بازگشت به معنویتی هستند که آرامشی پایدار در آنها ایجاد میکند و هرچند برای مدتی کوتاه آنان را از گرفتاریها و دغدغههای روزمره رهایی بخشد. ایجاد تفرجگاهها و تفریحاتی که هرچند به لحاظ اخلاقی و قانونی نیز دارای سلامت و اعتبار باشند؛ بازهم انسان را درگیر امور دنیوی خواهند کرد. روح انسان، محتاج این است که هراز گاهی و هرچند کوتاه و فارغ از هرگونه دلبستگی مادی نفس بکشد.
سفر زیارتی به معنای خالص و خاص آن و نه سفری که زیارت به حاشیه ای در کنار تفریحات و سرگرمیها تبدیل شود، به معرفت افزایی زائران و کسب معارف دینی و تأمل در سیره ائمه معصومین(علیهم السلام) منجر خواهد شد. در جامعه اسلامی، مسلمانان باید نسبت به دین و اعتقادات خود شناخت داشته باشند تا در جهان کنونی که هجمههای فرهنگی بسیاری متوجه جامعه اسلامی است، دین خود را محفوظ بدارند و با توجه به مشغولیتهای بسیاری که در طول زندگی وجود دارد؛ شاید تنها فرصت موجود همین سفرهای معنوی و زیارتی باشد. در حدیثی از امام رضا(علیه السلام) است که ایشان فرمودند: «در آینده بقعه ای ایجاد میشود که محل رفت و آمد ملایکه است و کسی که من را در این بقعه در طوس زیارت کند مانند این است که حضرت رسول را زیارت کرده است و ثواب زیارت من معادل هزار حج و عمره قبول شده است و من و پدرانم شفاعت کننده آنان در روز قیامت خواهیم بود.»
مطلوب زیارت و شهرهای زیارتی و مذهبی این است که حرمت آنها حفظ شود؛ زیرا این شهرها به روایت امام رضا(علیه السلام) محل رفت و آمد ملایکه است. ایجاد جذابیتهای گردشگری، تفریحی و اقتصادی در شهرهای مذهبی اولویت افراد برای سفر به این شهرها را تغییر خواهد داد و این بی حرمتی نسبت به حریمی است که حس خدایی آن، زائران و مجاوران را متأثر میکند. در خصوص حاشیههای ایجاد شده نسبت به برگزاری کنسرت در شهر مشهد باید گفت، اگرچه برخی از کنسرتها دارای موسیقی با ویژگی غنا و لهو و لعب نیست، ولی متأسفانه این فضا به محیطی سکولار تبدیل شده است که گویی دارای قوانین خاص و مستقلی است که کسانی که وارد آن میشوند، خود را آزاد از تمام قید و بندهای قانونی در بعد شرعی و اجتماعی میدانند. حاکمیت چنین شرایطی، جو نامناسبی در بیشتر کنسرتها ایجاد میکند که حرمت بسیاری از ارزشها را نادیده انگاشته و به مکان نامناسب اخلاقی بدل میشود و این وضعیت برای نظام جمهوری اسلامی ایران که مدعی حفظ و اشاعه ارزشهای معنوی و ارتقای سطح فرهنگی مردم در جهت مطلوب دینی است، چندان مناسب و قابل قبول نیست.
نظر شما