به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزارش فارس، غلامحسین ابراهیمی دینانی، چهره ماندگار فلسفه ایران در برنامه اخیر معرفت (شبکه چهارم سیما) عنوان کرد: هیچ موجودی از موجودات این جهان مثل انسان نمیداند که وجود یعنی چه و طرح م مسئله وجود هم نمیکند، اگر نبات و حیوان زبان داشت بازهم نمیفهمید که وجود چیست. انسان میداند که وجود چه معنی دارد.
وی در ادامه افزود: فرق عمیقی بین وجود و موجود است. موجود یعنی چیزی که وجود دارد اما وجود ، وجود است. زبان انسان هم زبان وجود است هر انسانی درباره وجود صحبت میکند اما ما بستگی دارد که کجا ایستاده باشیم و درباره وجود صحبت کنیم.
دینانی با اشاره به اینکه خود صحبت کردن انسان زبان وجود است، توضیح داد: زبان هستی را با فلسفه میتوان فهمید و وارد شدن در این مبحث قدری سنگین است و خیلی افراد از فلسفه خوششان نمیآید فقط یک تعدادی طرفدار آن هستند و ایرانیها چون خوش ذوق و خوش فکر هستند فلسفه دوست دارند اما عدهای هم میگویند که فلسفه به چه کار ما میآید و از آن خوششان نمیآید.
وی همچنین افزود: سه مقوله اصلی است که انسان با آنها درگیر است، نخست ارتباط انسان با دین است حال یا دیندار است و یا درگیری با دین دارد همانها که بی دین هستند هم با آن درگیری دارند. از آغاز زندگی بشر هیچگاه بی دین نبوده بشر همیشه به نوعی با دین ارتباط داشته و آنها که بیدین بودند هم دغدغه دینی داشتند پس دین همیشه در انسان بوده و هست و خواهد بود.
دینانی اظهار داشت: نکته دوم ارتباط انسان با هنر است ، ما حیوان هنرمند نداریم البته ممکن است برخی کارهای هنری حیوانات بکنند یعنی انسان در کار آنها هنر ببیند اما ابداع ندارند و این تنها انسان است که هر روز یک ابداع هنری دارد حال ممکن است این در خط، نقاشی، سینما، شعر، ادب، سخن و سایر هنرها باشد. در نهایت هیچگاه انسان خالی از دین و هنر در طول تاریخ نبوده است.
نویسنده «قواعد کلی فلسفی در فلسفهٔ اسلامی»، نکته سوم مرتبط با انسان را فلسفه به شمار آورد و گفت: بشر به نوعی با فلسفه درگیر است حال یا اهل فلسفه است و تعلق و استدلال میکند و یا حداقل با فلسفه مخالفت میکند همینها که با فلسفه مخالفت میکنند با چاقوی فلسفه به مخالفت با آن میروند. 2500 سال پیش ارسطو هم مطرح کرد که کسانی با فلسفه مخالفت میکنند باید فیلسوفی کنند که با آن مخالفت داشته باشند، غیر فیلسوف فقط میتواند فحاشی کند وگرنه استدلال نمیتواند داشته باشد.
دینانی یادآور شد: یک کسی اخیراً به من میگفت که مولوی با فلسفه مخالفت کرده است «پای استدلالیان چوبین بود/ پای چوبین سخت بی تمکین بود» بعد من پاسخ دادم که خود همین شعر یک برهان و استدلال فلسفی است؛ اول میگوید آنها که استدلالیاند پایشان چوبین و سست است، پس صغری و کبری دارد و نتیجه میشود که «بی تمکین» است.
وی در پایان گفت: پس این سه موضوع مهم که بدان اشاره کردم ویژه انسان است. در نهایت دین رضایت کامل به انسان میدهد انسان دیندار رضایتمند است هنر هم تا حدی به انسان آرامش میدهد اما کسی که فلسفه مینویسد و میگوید آنچنان رضایت ندارد چرا که مدام طرح مسئله میکند و سوالات جدید مطرح میکند یعنی هیچ کدام به نهایت نمیرسند.
نظر شما