گروه «سیاست» قدس آنلاین/ محمد مظهری: اگرچه بیش از ۱۰ سال از نبرد مستقیم اشغالگران صهیونیست و رزمندگان مقاومت اسلامی در جنوب لبنان می گذرد، اما این جنگ آنچنان معادلات منطقه ای را بهم ریخت و دستاوردهایی برای محور مقاومت داشت که هنوز هم در محافل سیاسی، رسانه ای و آکادمیک ابعاد مختلف آن مورد بحث و واکاوی قرار می گیرد.

توفیقات حزب الله پیروزی کل محور مقاومت است

 به همین به سراغ امین محمد حطیط سرتیپ بازنشسته ارتش لبنان و عضو هیات علمی دانشگاه اسلامی بیروت رفتیم که مشروح آنرا در ادامه می خوانید:

آیا به نظر شما حزب الله در جنگ 33 روزه غافلگیر شد؟

از سال 2000 و بطور دقیق تر از سال 2004 یعنی از زمان صدور قطعنامه مربوط به سلاح حزب الله و ارتش سوریه که در لبنان حاضر بود، حزب الله به خوبی می دانست که اسرائیل خود را برای جنگ علیه لبنان آماده می کند، جنگی که هدفش خلع سلاح کردن حزب الله و بطور کلی محدود کردن آن به عنوان یک مجموعه سیاسی بود که روش مقاومت را علیه دشمن اشغالگر اتخاذ کرده بود.

اما حزب الله نمی دانست این جنگ دقیقا چه زمانی و به چه بهانه ای رخ خواهد داد و به همین دلیل خود را برای وقوع آن در هر روزی آماده ساخته بود، چراکه با طبیعت تجاوزگر و ناجوانمرد اسرائیل آشنا بود. لذا باید گفت به اسارت گرفته شدن دو سرباز اسرائیلی نمی توانست علت اصلی آغاز جنگ باشد مگر اینکه دشمن خود را قبلا آماده ساخته باشد، و حزب الله فقط در موضوع زمان این جنگ غافلگیر شد وگرنه بطور کلی توقع چنین جنگی را داشت و همه شاخصه ها حاکی از این بود که به احتمال زیاد در ماه سپتامبر(شهریور) این جنگ رخ دهد اما اسرائیل زمان آن را به جلو یعنی جولای (مرداد ماه) انداخت.

دستاوردهای حزب الله در این جنگ چه بود ؟ این جنگ باعث تقویت حزب الله و محور مقاومت شد یا بالعکس موجب تضعیف آن؟

مهم ترین دستاورد راهبردی حزب الله از این جنگ این بود که توانست راه را بر خلع سلاح خودش از طریق نظامی ببندد چراکه اسرائیل پس از 33 روز جنگ وحشیانه از تحقق چنین امری ناکام ماند و به ناتوانی خود در برابر حزب الله و مقاومت پی برد و برای همین راهبرد دشمن علیه محور مقاومت از سال 2006 دچار تغییر شد و استراتژی قدرت نرم جایگزین راهبرد قبلی شد. اما به لحاظ ظرفیت ها و توانایی ها باید بگویم تجربه جنگی حزب الله در پی این جنگ افزایش یافت و بعلاوه توانست همدلی مردمی بیشتری به دست آورد، امری که خود موجب تقویت کمک های لجستیک برای بالاتر بردن سطح امکانات نظامی اش شد.

تاثیر جنگ 33 روزه بر معادلات منطقه ای در سال های اخیر چه بوده است؟

پیروزی حزب الله در این جنگ در واقع پیروزی تمام جریان مقاومت در منطقه بود؛ از سوریه و ایران گرفته تا برخی جریان های فلسطینی ضد اسرائیلی. لذا محور مقاومت توانست بهره لازم را از این پیروزی ببرد چراکه دشمن فهمید جریان مقاومت بر اساس همکاری و هماهنگی کامل بین محورهای خودش عمل می کند و برای غلبه بر یک عنصر یا مجموعه از جریان مقاومت باید با کل آن جریان درگیر شود و بتواند کل محور مقاومت را نابود کند و نه فقط بخشی از آن را. لذا پس از پیروزی به دست آمده در سال 2006 جریان مقاومت تبدیل به یک محور مهم و اساسی در معادلات منطقه شد و دشمن در منطقه برای هر برنامه و تجاوزی که طرح ریزی می کرد می بایست نقش مؤثر جریان مقاومت را هم در نظر می گرفت و برای همین می بینیم که امروز سوریه مورد هدف قرار گرفته است.

برخی ها معتقدند حزب الله با به اسارت گرفتن دو سرباز اسرائیلی و آغاز جنگ 33 روزه دست به ماجراجویی زد. آیا چنین تحلیلی درست است؟

کسانی که حزب الله را متهم به ماجراجویی می کنند یا ناآگاه هستند و مسائل سیاسی و معنای اتفاقات را نمی فمهمند و نمی دانند که راه انداختن جنگ نیاز به آماده سازی پیشینی دارد که حداقل چند ماه بطول می انجامد و ممکن نیست کسی تصادفا یا بطور ناگهانی خود را درگیر جنگ کند و یا کسانی هستند که خود بخشی از محور ضد مقاومت در منطقه اند و در جنگ روانی علیه حزب الله مشارکت دارند و از این طریق می خواهند مسؤولیت جنگ و ویرانی ناشی از آن را به گردن حزب الله بیاندازند و اسرائیل را تبرئه کنند. جریان حوادث نشان داد یبشتر کسانی که حزب الله را به ماجراجویی متهم می ساختند خود در محور ضد مقاومت قرار داشته اند و امروز این آمادگی را از خود نشان داده اند که روابط پنهان شان با اسرائیل را کم کم علنی کنند که از جمله اینها عربستان می باشد. اما اگر بخواهیم بی طرفانه نگاه کنیم، حزب الله هیچ اقدام ماجراجویانه ای انجام نداده بود بلکه یک حرکت نظامی حساب شده و دقیق رخ داده بود که عملا هم موفقیت آمیز بود و برنامه دشمن را رو کرد.

نقش ایران در حمایت و پشتیبانی از جریان مقاومت  وحزب الله را چطور ارزیابی می کنید؟ آیا ایران توانسته در برابر جریان سعودی-امریکایی در منطقه موفق عمل کند؟

ایران حامی درجه یک و اصلی حزب الله و رکن اساسی پشتیبانی از جریان مقاومت در منطقه محسوب می شود و اگر حمایت های ایران از حزب الله نبود وضعیت بسیار پیچیده و غیر قابل پیش بینی می شد چراکه سقف توانایی های نظامی جبهه مقاومت به شدت کاهش یافته و احتمال دستیابی به نتایج مورد نظرکمتر می شد. لذا هیچ انسان عاقلی  نمی تواند نقش ایران در این زمینه را انکار کند.

اما در خصوص مقابله با محور سعودی-امریکایی در منطقه باید بگویم ایران به تنهایی و با کمک محور مقاومتی که رهبری اش را در دست دارد توانسته در برابر جریان مقابل به خوبی ایستادگی کند و سیاست ایرانی ها مبتنی بر راهبرد دفاعی ای است که آرامش، صبر بلند مدت، اعتماد به نفس و دفاع از هم پیمانان و آمادگی برای فداکاری و تحمل سختی ها از عناصر اصلی این راهبرد است. ایران این توانایی خود را طی سالهای گذشته عملا ثابت کرده است و موفقیتش در بحث توافق هسته ای و نتایج آن یکی دیگر از نمونه های توانایی های این کشور در منطقه است.

آیا اسرائیل در آینده نزدیک جنگ دیگری علیه حزب الله به راه خواهد انداخت؟ به ویژه پس از تجربه جنگ 33 روزه...

به طور کلی هر جنگی که یک کشور یا مجموعه بخواهد به راه اندازد نیازمند سه شرط است؛ 1. داشتن توان نظامی برای به دست آوردن دستاوردهای میدانی. 2. داشتن توانایی دفاعی در برابر عکس العمل یا ضد حمله طرف مقابل  3. برخوردار بودن از توانایی لازم برای به کار گیری دستاوردهای نظامی در عرصه سیاسی. حال اگر این معیارها را بر وضعیت کنونی اسرائیل تطبیق دهیم می بینیم که در تحقق شرط اول تشکیک جدی وجود دارد به ویژه که توانایی های نظامی حزب الله بالاتر رفته و تجربیات بیشتری انباشته است. اما شرط دوم قطعا برای اسرائیلی ها تحقق نیافتنی است چراکه خودشان اعتراف دارند که جبهه داخلی شان برای جنگ آماده نیست. لذا وقتی توانایی های هجومی و دفاعی اسرائیل برای راه اندازی یک جنگ دیگر کافی نیست، دیگر از چه جنگی می توان سخن به میان آورد؟

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.