حضرت علی علیه السلام در مورد علم غیب خود در پاسخ به یكی از اصحاب خود كه سوال كرد: «ای امیر مومنان! آیا به تو علم غیب داده شده است؟»، با تبسّم فرمود: «ای برادر كلبی! این اخباری را [كه خبر می دهم] علم غیب نیست؛ علمی است كه از دارنده علم آموخته ام.»

علم غیب امام علی علیه السلام از کجاست؟

به گزارش قدس آنلاین به نقل از تبیان ، ارائه اخبار آینده و بیان امور غیبی، یكی از ابعاد وسیع نهج البلاغه را تشكیل می دهد. مجموعاً در این كتاب بیش از 75 بار خبر غیبی آمده است كه بیشتر آنها تحقق یافته اند. عالم به غیب ذاتاً كسی جز خداوند نیست؛ امّا پیامبر و امامان علیهم السلام با اِذن الهی می توانند از علم غیبی برخوردار شوند.

مرحوم طبرسی در این باره می گوید: "به عقیده شیعه كسی را می توان بالجمله عالم به غیب توصیف كرد كه همه غیبها را بداند و علم او ذاتی باشد و هیچ كس جز خدا این چنین نیست. و امّا خبرهای غیبی فراوانی كه دانشمندان شیعه و سنّی از علی علیه السلام و سایر امامان نقل كرده اند، همه از رسول خداصلی الله علیه وآله و رسول خدا نیز از خداوند آموخته است."

منبع علم امام چیست؟

امام معصوم علیه السلام علوم غیبی را از طریق مكتب و كلاسهای رسمی به دست نیاورده؛ بلكه از یکی از سه طریق ذیل حاصل می شود:

خداوند متعال

سرمنشأ اصلی علوم انبیاء و ائمّه علیهم السلام از علم لایزال و بی منتهای الهی است. علی علیه السلام در این باره می فرماید: "به خدا سوگند! تبلیغ رسالتها، وفای به پیمانها و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده و درهای دانش و روشنایی امور [انسانها] نزد ما اهل بیت [پیامبرصلی الله علیه وآله] است."

«[پیامبراعظم] همه دانشها را به من سپرده است و از محل هلاكت آن كس كه هلاك می شود و جای نجات كسی كه نجات می یابد و پایان این حكومت، [همه را به من خبر داده است.] هیچ حادثه ای بر من نگذشت، جز آنكه در گوشم نجوا كرد و مرا مطلع ساخت.»

ابن ابی الحدید معتزلی می نویسد: "ما انكار نمی كنیم كه در میان افراد بشر اشخاصی باشند كه از غیب خبر بدهند؛ امّا می گوییم آگاهی آنان از غیب مستند به خداوند است و خداوند وسیله آگاه شدن آنان را از غیب فراهم می آورد."

پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله یا امام قبلی

علم غیب در روایات، گاه مستقیم به خداوند و گاهی به پیغمبر یا امام قبلی نسبت داده شده است.

حضرت علی علیه السلام در مورد علم غیب خود در پاسخ به یكی از اصحاب خود كه سوال كرد: "ای امیر مومنان! آیا به تو علم غیب داده شده است؟"، با تبسّم فرمود: ای برادر كلبی! این اخباری را [كه خبر می دهم] علم غیب نیست؛ علمی است كه از دارنده علم آموخته ام. همانا علم غیب، علمقیامت است... این است آن علم غیبی كه غیر از خدا كسی نمی داند. جز اینها، علومی است كه خداوند به پیامبرش تعلیم داده (علم غیب اكتسابی) و او به من آموخته است. و [پیامبرصلی الله علیه وآله] دعا كرد كه خدا این [دسته از علوم و اخبار] را در سینه ام جای دهد و اعضا و جوارح [بدن] من از آن پر گردد."

در جملات فوق امام علی علیه السلام می فرماید: "من غیب نمی دانم؛ ولی در برخی كلمات فرموده: من علم غیب می دانم، از جمله آنجا که فرمود: به خدا سوگند! اگر بخواهم می توانم از همه خصوصیّات هر كدام شما، از آغاز و پایان كارش و از تمام شئون زندگیش شما را آگاه سازم؛ امّا می ترسم كه درباره من نسبت به رسول خداصلی الله علیه وآله كافر شوید (و درباره من غلو كنید و مرا از رسول خدا بالاتر بدانید و یا به خدایی من معتقد شوید و این عقیده موجب كفر شما گردد)."

و یا فرمود:اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است، با خبر بودید به سوی بیابانها كوچ می كردید."

بنابراین، جای این سوال است كه جمع این دو گروه ازكلمات حضرت چگونه امكان پذیر است؟ پاسخ این است كه آنجایی كه حضرت می گوید غیب نمی دانم، یعنی علم غیب ذاتی ندارد ؛ اما آنجا كه می فرماید غیب می دانم، یعنی از طریق خدا و رسول او خبرهای غیبی را كسب نموده ام.

«به خدا سوگند! تبلیغ رسالتها، وفای به پیمانها و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده و درهای دانش و روشنایی امور [انسانها] نزد ما اهل بیت [پیامبرصلی الله علیه وآله] است.»

شاهد این استدلال، جملات امیر مومنان علیه السلام است كه می فرماید: علوم غیبی را پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله به من آموخت؛  به خدایی كه او (محمد) را به حق برانگیخت و او را بر مخلوقات برگزید، جز به راستی سخن نگویم و به راستی [پیامبراعظم] همه دانشها را به من سپرده است و از محل هلاكت آن كس كه هلاك می شود و جای نجات كسی كه نجات می یابد و پایان این حكومت، [همه را به من خبر داده است.] هیچ حادثه ای بر من نگذشت، جز آنكه در گوشم نجوا كرد و مرا مطلع ساخت."

روح القدس

منبع سوم برای علم امامان از جمله امام علی علیه السلام، روح القدس است كه به امر الهی با آنها سخن می گوید. امام باقرعلیه السلام فرمود: به راستی كه اوصیاء [وامامان ] محدّث هستند، روح القدس با آنان سخن می گوید؛ در حالی كه او را نمی بینند."

مفسّران براى «رُوحُ القُدُس» عمدتاً دو تفسیر ذکر کرده اند: یکى فرشته وحى، جبرییل، و دیگرى نیروى مرموز غیبى خاصّى که با انبیاء بوده است. این روح مقدّس و پاک منبع الهامبخش بزرگى براى انبیاء بوده و حتّى از بعضى از تعبیرات احادیث استفاده مى شود که روح القدس با افراد با ایمان(طبق سلسله مراتب ایمانى) نیز همراه است، و همان است که گویندگان متعهّد و شاعران با ایمانرا در گفتن و سرودن نثر و نظم هاى بلیغ تایید مى نموده، و مومنان راسخ را در تصمیم گیرى هاى مهم تقویت مى کرده است. از روایات فراوانى بر مى آید که روح القدس حقیقتى بوده است در انبیاء و ائمه معصومین(علیهم السلام) که با آن حقایق بسیارى را درک مى کرده اند; از جمله در روایات متعددى آمده است که امامان معصوم(علیهم السلام) به هنگام قضاوت و داورى از روح القدس مدد مى گرفتند.

 


 

منابع: 
- نهج البلاغه، خطبه120، 128، 125، 116، 93، 175 
- مجمع البیان، طبرسی، ج 3، ص 261؛ ج 5، ص 25 
- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 427 
- بحار الانوار، ج 26، ص 10 
- دلائل الصدق، محمدرضا مظفر، ص 334

تبیان

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.