یکی از جریانهای عرفاننما که از اواخر دهه 70 نام آن بر سر زبانها افتاده است، عرفان حلقه یا عرفان کیهانی است که بنیانگذار آن فردی به نام محمدعلی طاهری میباشد که برای معرفی و تبلیغ این جریان، کتب و مقالاتی را به نگارش در آورده است و با تربیت شاگردانی به عنوان مستر در صدد گسترش این جریان از طریق برپایی دورههای آموزشی اقدام نموده است که متاسفانه، این امر در دانشگاهها نیز بسیار رواج پیدا کرده است. یکی از نکات قابل توجه در نوشتهها و گفتههای طاهری، استفاده از آیات و روایات و تطبیق گفتههایش بر مفاهیم اسلامی میباشد، این در حالی است که در مباحث مختلف مشاهده میشود که بسیاری از آموزههای وی در تناقض آشکار با مبانی اولیه و ضروری اسلام میباشد.
به منظور بررسی این جریان نوظهور و تطبیق آن با عرفان اسلامی، با حجت الاسلام و المسلمین رسول حسنزاده؛ کارشناس و پژوهشگر موسسه بهداشت معنوی گفت وگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
اگر موافقید به خاستگاه و جایگاه عرفان حلقه در ایران بپردازیم. آیا خاستگاه و منشاء این جریان عرفانی، ایران و دین اسلام است؟
- قبل از پاسخ به این سؤال شما لازم است نکته کلی درباره جنبشهای معنوی نوپدید یاد آور شوم. این جنبشها به دلیل اینکه پشتوانه عقلی ندارند و همچنین مبتنی بر وحی نیستند و جایگاه مقبولی در جامعه ندارند دنبال کسب هویت و مقبولیت اجتماعی هستند تا بتوانند به عنوان یک جنبش اجتماعی- دینی به حیات خود ادامه دهند.
عرفان حلقه نیز به عنوان یکی از این جنبشهای نوپدید درصدد همین ماهیتسازی و کسب مقبولیت دینی برآمده، لذا موسس این فرقه، آقای طاهری، عرفان حلقه را یک عرفان بومی- ایرانی معرفی میکند، اما با تأمل در آموزههای آن هیچ پشتوانه بومی نمیتوان در این جریان مشاهده کرد. تقسیم اعتقادات افراد در این فرقه به دو بخش زیربنا و روبنا و تعبیر از دستورالعملهای ادیان به روبنا و شعور کیهانی به عنوان زیر بنا، بیان از فرافرهنگی بودن این جریان دارد.
بنابراین تعبیر به بومی بودن آن، تناقضی آشکار با آموزه های خود این جریان دارد. باوجود اینکه آقای طاهری سعی دارد عرفان خود را به عنوان عامل وحدت، بین تمامی مکاتب فکری، جهت حرکت از کثرت به وحدت معرفی کند و در کلاسهای عرفان حلقه حضور اعضای برخی ادیان و فرقهها همچون فرقه اکنکار، تیام و مسیحی مشهود است، اما تعالیم برگرفته از سایر مکاتب، همچون تفسیر تثلیث مسیحی یا تعبیر فرزندان خدا یا تعابیری همچون کارما و ماهنتا، ربطی با عرفان ایرانی ندارد.
از طرفی تطبیق این فرقه با عرفان اسلامی خطایی آشکار هست که با تأمل در تک تک اصول عرفان کیهانی، با ابهامهای زیادی مواجه میشویم که وقتی از سرکردههای این فرقه درخواست تبیین و توضیح داریم، به درک نکردن این شهودات متهم میشویم و شعور تمامی مخاطبان بخصوص اندیشمندان حوزه عرفان اسلامی مورد هجوم ادراکات شخصی(طاهری- رهبر فرقه) قرار میگیرد که به اعتراف خود از عرفان اسلامی هیچ نمیداند و عقل و استدلال نیز هیچ سهمی در این ساحت معنوی ندارند.
چه تفاوتها و یا شباهتهایی میان عرفان حلقه با عرفان اسلامی وجود دارد؟
- برای تبیین مبانی یک مکتب، اول سراغ معرفت شناسی آن مکتب برویم که مبتنی بر چه ابزارهای معرفتشناسی است. عرفان اسلامی بر خلاف تمامی عرفانهای نوظهور براساس وحی، عقل و شهود مبتنی است که دو ابزار اول توسط عرفان حلقه زیر سوال میرود و تنها شهود را صرفا طریق دریافتهای عرفانی قبول دارد و آن هم شهود آقای محمد علی طاهری، به عنوان ابزار شناخت مطرح میکنند.
از این رو، عرفان حلقه، تمامی راههای معرفت را بسته و غایت عرفان که معرفت حضوری حضرت حق است، بیمعنی خواهد بود. اگر بخواهیم تمایز عرفان اسلامی و عرفان کیهانی را بررسی کنیم، به دو امر کاملا مباین از هم بر میخوریم. اگر چه در عرفان کیهانی استفاده نابجا از مفاهیم عرفانی زیاد صورت گرفته است، اما به تعبیر بهتر میتوان گفت مفاهیم متعالی معنوی به ابتذال کشیده شدهاند و بازی با الفاظ به عنوان راهبردی جهت موجه جلوه دادن خود صورت می گیرد. به طور مثال، واژه «عرفان» در دل خود شامل معارفی است که یک سالک رهرو را به سرمنزل مقصود میرساند، ولی وقتی با تعریف عرفان در عرفان حلقه برخورد میکنیم، با یک واژه خالی از مفهوم متعالی مواجه میشویم و زیباییهای عرفان، در عرفان حلقه زیر سؤال میرود.
مدعیان این عرفان به بهانه اینکه دنیای عرفان دنیای عشق است، عقل و نصیحت و فن و تکنیک و ابزار و روش را که تمامی اصول عرفان را در بر دارد، زیر سؤال میبرند. در حالی که در عرفان اسلامی، عقل وسیله عبودیت و چراغ هدایتگر سالک معرفی شده و در پرتو نصیحت و پند و اندرز است که تربیت معنوی شکل می گیرد، اما آقای طاهری حتی شیرینترین اسباب ارتباط یعنی ذکر زیبای حق را همچون ابزار واسطه میداند، زیر سؤال میبرد و عبودیت به بهانه اینکه دنیای ماوراء تکلیف است، بیمعنی خواهد بود. به باور او تنها طریق، عشق است، اما تعبیر عجیب از عشق نیز تمایز این عرفان را از عرفان اسلامی دوچندان میکند، چنانچه در اساسنامة عرفان حلقه، بیان میکند: «انسان نمیتواند عاشق خدا شود، زیرا انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او نیست.» با تأمل در این اصل، زیباترین و ملکوتی ترین ارتباط بین عبد و معبود ، محب و محبوب، عاشق و معشوق معنی خود را از دست می دهد.
آتش عشقی که هیچ وقت مدعیان فرقه حلقه قادر به درک آن نخواهند بود، چون شرط این درک، چشیدن حلاوت ایمان است، بنابراین مشخص میشود که شباهتها، صرفا به شباهتهای ظاهری خلاصه میشود و تمایزات اساسی میان عرفان حلقه و عرفان اسلامی وجود دارد و مجال بیشتری میطلبد تا مفاهیمی همچون وحدت که در عرفان حلقه تعبیر به وحدت انسانی شده، دعا، عبادت و... را بررسی کنیم تا روشن شود، امور ملکوتی چگونه در این عرفان به سخره گرفته میشوند.
نظر شما در مورد ادعاهای سرکرده عرفان حلقه در مورد شهودات خودش، چیست؟
- استناد آموزهها و تعالیم حلقه به شهود سرکرده این فرقه، نشان از نمایش پیامبروارهای ایشان است که به این راحتی نمیتوان نادیده گرفت. آموزههایی که در دریافتهای شهودی ارائه میشود، مبتنی بر هیچ یک از ابزارهای معرفتشناختی یعنی عقل و وحی نیست. وقتی تعالیمی مبتنی بر دریافتهای یک نفر ارائه میشود، نشان از ارائه مکتب جدیدی دارد که دین اسلام فاقد آن است. از این رو، این فرقه بسیار شبیه فرقه ضاله بهائیت است، به جهت اینکه در صدد ایجاد مکتب جدیدی با یک مدعی جدید است.اگرچه در ظاهر آقای طاهری زیرکانه ادعاهای خود را با این الفاظ بصراحت بیان نمیکند، ولی خودشیفتگی خود را در اصول عرفان کیهانی در قالب تفویضها(درمانگری، لایه حفاظ) بیان میکند که نمیتوان به سادگی از آن چشم پوشید.
یکی از ادعاهای عجیب سرکردگان عرفان حلقه همردیف قرار دادن آقای طاهری با ملاصدرا، شیخ اشراق، ابن سینا و بزرگان حکمت و اشراق است و در مقابل منتقدان وی افراد ظاهربینی معرفی میشوند که عمق مطالب وی را نمیفهمند. این درحالی است که این بزرگان علم و معرفت، با مجاهده و تلاش به این مراتب رسیده بودند و مقایسه کلام این بزرگان با سخنان متناقض و مبهم طاهری امری اشتباه و جفا به این بزرگان میباشد.
ادامه این مصاحبه را حتما بخوانید....
۱۹ تیر ۱۳۹۱ - ۰۰:۳۰
کد خبر: 57991
سید علی میرخلیلی /قسمت اول - چند سالی است که در ایران به موازات سایر کشورها، شاهد گسترش سریع جنبشهای نوپدید دینی و عرفانهای نوظهور میباشیم که روز به روز بر تعداد آنان افزوده میشود و سعی در جذب پیروانی برای خود بخصوص در میان جوانان میباشند.
نظر شما