گروه معارف/ آمنه مستقیمی - اگرچه شاید آمدن فصلها از پی یکدیگر و تجربه چندین و چند باره بهار و درگیری‌های روزمره بویژه در هنگام نوروز ما را از قدرت و نظم بی‌مثال حاکم بر طبیعت غافل می‌کند  ...

 تصویر توحید و معاد در قاب بهار

اما بی‌تردید، تنها با نگاهی ساده به حیات زمینی مرده و بی‌روح و رویش و سرسبزی مجدد آن با نسیم و بارشهای بهاری می‌توان دریافت که چنین نظمی نیست، مگر به اراده و قدرت خالقی یکتا که چنین تابلویی زیبا را تصویر کرده است. بنابراین، بهار در کنار همه زیبایی‌هایش آینه‌ای است تمام قد از اصولی ترین‌ باورها یعنی توحید و معاد. از این رو، با حجت الاسلام والمسلمین عبدالکریم بهجت‌پور، استاد حوزه و دانشگاه، قرآن پژوه و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره آموزه‌های اعتقادی بهار به گفت و گو پرداخته‌ایم که مشروح آن در ذیل می‌آید:

 

 بهار طبیعت و احیای آن در پس زمستانی سرد و راکد در فرهنگ قرآن چگونه بیان شده است و مهندسی آیات وحی در اشاره به این مهم چه هدفی را دنبال میکند؟

آن مقداری که در قرآن درباره بهار و سرسبزی و شادابی بیان شده همگی برای برقراری ارتباط انسان با خداست، یعنی ارتباط با خدا از مسیر شادابی و حیات طبیعت تا نشان دهد نقش خداوند متعال در هستی بسیار پررنگ است و انسان باید با دیدن این پدیده سالانه، پله‌ای برای تکامل یافته و نقش خدا را در حیات طبیعت ببیند.

عمدتا مضمون آیات قرآن درباره بهار طبیعت در تلاش است برای بشر دست غیب الهی که ناظم هستی است و نعمت‌ها را پی در پی و دمادم به سوی بشر می‌فرستد، نشان دهد و این کارکرد دین است، یعنی تبیین این نکته و همواره از بشر می‌خواهد این نقش را بخوبی دیده و تشخیص دهد و نسبت به این تاثیر غفلت نکرده و دچار فراموشی نشود!

در واقع طرح بهار در قرآن در ارتباط با توحید است تا ثابت کند این ابر‌ها، بارشها، سبز شدنها و... در یک سیستم رخ می‌دهد.

 

 آیا اشارات قرآن به بهار تنها به موضوع توحید به عنوان نخستین اصل اعتقادی ختم میشود یا خیر کارکردهای دیگری نیز از طرح آن در مهندسی فرهنگی قرآن مد نظر است؟

مورد دیگری که قرآن درباره مسأله سبزی و طراوت بیان می‌کند جایی است که می‌خواهد بشر را متوجه کند که از پسِ این حیات دنیایی، حیاتی دیگر است.

آنچنان که در سوره مبارکه حج می‌فرماید: «ببینید ابر‌ها آمده و باران می‌بارد و طبیعت مرده را دوباره سرسبز می‌کند در انواع مختلف که بهجت زا است...»، بعد می‌فرماید: «برپا شدن شما از قبر‌ها نیز این گونه رخ می‌دهد» یعنی تک تک شما مرحله خمودگی و آرامش را طی می‌کنید و این مرحله سرانجام در نقطه‌ای تمام می‌شود و با بارش بارانی الهی، انسانهای مرده یا خفته زنده می‌شوند.

بنابراین، سرسبزی بهار و رویش طبیعت در خدمت دو مورد از اصول اعتقادی ما قرار دارد، یعنی توحید و معاد.

 آیا چنین کاربردی از ملزومات مهندسی قرآن است؟

- اصولا پرداخت قرآن به مسایل طبیعی پرداختی است در خدمت رسالت قرآن که نجات بشریت است از شقاوت و رساندن او به سعادت؛ از این رو، همه مسایلی که در قرآن مطرح می‌شود چه طبیعی، چه تاریخی، چه حقوقی، چه فقهی، چه اجتماعی و علمی، همه در خدمت به بار نشاندن کمال در بشر است، به عبارت بهتر بشر در پی کمال و نجات از شقاوت است و نرسیدن به سعادت و قرآن با اشارات خود به موضوعات مختلف بویژه موضوع بهار و طبیعت زمینه این مهم را فراهم می‌کند.

 

 خداوند چگونه از بهار طبیعت برای تربیت توحیدی انسان و زمینه سازی برای کمال او بهره میبرد؟ راهبرد الهی در این باره چیست؟

- قرآن نخستین و مهمترین واژه‌ای را که برای برقراری ارتباط بشر با حقایق در نظر می‌گیرد، ربوبیت به عنوان بزرگترین حقیقت است.

رب یعنی کسی که صاحب اختیار دیگری باشد و به این دلیل شیء یا موجود متربی را تحت برنامه‌ای قرار می‌دهد، بنابراین رب یعنی مالکی که از منشأ مالکیت به تربیت موجودات می‌پردازد و تفاوت او با دیگر مربیان در همین است.

«رب» اشاره به مالک دارد، خدای متعال در مهندسی فرهنگی که برای تربیت ربوبی بشر برگزیده و در سیر نزول سوره‌های قرآن نخستین و مهمترین مفهوم را مفهوم ربوبیت قرار داده است.

برای روشن‌تر کردن این مطلب باید گفت در کتب عقاید، ابتدا اصل وجود خدا، بعد توحید، سپس صفات و افعال خداوند مطرح شده و بعد تاکید بر بندگی خداوند می‌شود. اما خداوند در سیر نزول سوره‌ها ابتدا در سوره عَلَق مسأله دعوت مردم به رب را مطرح کرده است، یعنی شما صاحب اختیاری دارید که واحد است و علاماتی دارد، نخست اینکه خالق هستی است، دومین علامت او آنکه خالق انسان است، سوم آنکه انسانها را تعلیم و تربیت می‌بخشد، چهارم آنکه او مرجع همه امور است.

این آیات روشن می‌کند که نخستین وظیفه پیامبر اکرم (ص) این است که مردم را متقاعد کند باید زیر چتر خدا بروند و برای اینکه این قانون را بپذیرند باید توجه کنند او خالق همه هستی است و همه را از عدم به وجود آورده و دانایی انسان را نیز او مدیریت می‌کند.

بنابراین، کلید خلقت از اینجا زده شد که خداوند متعال فرمود: «جن و انس را خلق نکردم مگر اطاعتم کنند» و این ‌‌نهایت رشد است و ما همیشه باید عبد باشیم چنانکه وقتی به رسالت پیامبر(ص) شهادت می‌دهیم، ایشان را عبد خداوند معرفی می‌کنیم.

باید توجه داشت عبادت شرط تکامل است نه هدف آن؛ در این مهندسی، بشر بنا است بندگی کند و از این راه به مقام انسان کامل برسد و این برای هر انسانی گویاست که انسان باید متقاعد شود که زیر چتر ربوبیت خداوند برود.

 

 بلایای طبیعی و حوادث غیرمترقبهای که در جهان طبیعت رخ میدهد چطور؟ آیا آنها نیز از نشانههایی است که آدمی را به مسیر توحید هدایت میکند؟

ما در شرایطی زندگی می‌کنیم که جهان طبیعت جز در مواقع بیماری و بلایای طبیعی، منظم عمل می‌کند و دانشها برای این تولید می‌شود که نظامی دقیق و متقن بر هستی حاکم است که زمینه تولید علم و دانش را برای ما فراهم می‌کند.

در این سیر یعنی وقتی بشر طبیعت را با این انسجام می‌بیند گاهی دچار غفلت شده و می‌اندیشد که نظم آن خودبسنده است و به چیزی جز خودش نیاز ندارد، زیرا آن قدر این مجموعه متقن برنامه ریزی شده که انسان احساس نمی‌کند دستی قوی از فراسوی زمان و مکان آن را هدایت کند، در حالی که باید بشر متقاعد شود دستی فراسوی طبیعت ناظم این شرایط بوده و همو است که در مواردی و با توجه به مصالح، سیل و زلزله و پدیده‌‌های طبیعی را رقم می‌زند!

 از این روست که وقتی از امیرمومنان (ع) پرسیدند: ربت را از کجا‌شناختی؟

حضرت (ع) فرمودند: «از آنجا که هر چه را من اراده کردم دیدم امور مخالف اراده‌ام رقم می‌خورد و دریافتم مقدر کسی است غیر از من!»

بنابراین، اینها همه نشانه است و قرآن می‌کوشد با اشاره به بهار طبیعت دست رب و صاحب پس پرده را نشان دهد و از علامات مومن این است که دست غیب را در تحولات طبیعی ببیند.

 

 آیا آیات قرآن در این باره هدف و راهبردی خاص دارد؟

بله، کارکرد قرآن در بخش توحید این است که انسان را مومن و معتقد بدان معنا کند که دست غیب در سراسر پدیده‌ها تجلی دارد. یکی از این موارد توجه دادن بشر است به نقشی که حرکت منظم و حساب شده باران برای احیا و سرسبز کردن طبیعت بر عهده دارد و تمدنهای بزرگ بشری نیز در کنار آبها شکل گرفته‌اند.

خدای متعال نیز می‌فرماید: «این آبی که مایه حیات شماست و شادابی‌تان، من می‌فرستم، من در چشمه‌ها نگاهش می‌دارم و در زمین حرکت می‌دهم و به آسمان می‌برم و ابر‌ها را تشکیل داده و به وسیله لقاح ابر‌ها ریزش باران به زمین را رقم می‌زنم، زمین‌های بلند و کوه‌هایی که این ابر‌ها را نگاه داشته و کانون ریزش باران می‌شوند، همه به دست من است...»

بنابراین، در مهندسی قرآن توجه بشر به نقش رب در زنده و شاداب کردن طبیعت نشان داده می‌شود و عمران و آبادانی که گره خورده با طبیعت است را به تصویر می‌کشد، که همه به دست خدای متعال است و بشر را درِ خانه خدا می‌برد تا مردم به اختیار خود به او بگویند «ایاک نعبد و ایاک نستعین» «تنها تو را عبادت کرده و تنها از تو یاری می‌جوییم.»

زیرا عبودیت تنها به نماز و عبادتهای ظاهری نیست بلکه عبد، مطیع محض بودن است و خدای متعال می‌خواهد انسان را به توحیدِ عبادت و استعانت برساند و برای به بار نشستن این مهم او را به نقش خدا در هستی ارجاع می‌دهد و طرح بحث از بهار و سرسبزی طبیعت و چرخه باران و رویش زمین در قرآن بازگشت به این مسأله است.

هرچه بهتر این مهم را بفهمیم اطاعت و عبادت ما از خداوند طراوت و شادابی بهتری می‌یابد و ما از سرکشی و طغیان نسبت به خدا فاصله می‌گیریم.

 

 چه ارتباطی میان بهار طبیعت و قیامت وجود دارد؟ آیا بهار طبیعت میتواند تصویری مجمل از قیامت باشد؟

- بنابر آیاتی از قرآن که به موضوع بهار اشاره دارد، امکان حیات مجدد و کیفیت زنده شدن انسانها که هر دو مربوط به معادند نیز ثابت می‌شود.  به شخصه آنچه در قرآن دیده‌ام در باب حیات طبیعت و رویش آن تبیین این دو نکته است، یعنی خارج کردن این دو موضوع از موضوعات بعیده و غیرممکن تا بشر دریابد خداوندی که همه ساله زمین را به باران زنده می‌کند، پس می‌تواند انسان را نیز دوباره از قبر برانگیزاند و زنده کند. و در موردی می‌فرماید: «خروج شما از قبر‌ها نیز همین طور است.»

اینکه روزی از قبر‌ها بیرون می‌آیند مقدمه‌ای دارد همان طور که بارش بهاری زمین را می‌رویاند، اصل قیامت هم از یک تحول در هستی و بارش سنگین و حیات کل طبیعت به شکلی دیگر برپا می‌شود.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.