این امر بی تردید دلایل متعددی دارد. وقوع جنگ به فاصله یکی دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی سبب شد که تمام حواس معطوف دفاع مقدس شود و مقوله انقلاب در آثار داستانی تا حدودی فراموش شود.
در واقع مصادف شدن پیروزی انقلاب با جنگ، کشور را تحت تأثیر قرار داد و نویسندگان چه در آن دوره و چه بعدها وقتی به نوشتن داستان رو آوردند ترجیح دادند از هشت سال دفاع مقدس و جزییات آن بنویسند. این است که عرصه ادبیات انقلاب به نوعی مغفول ماند و آثار کمی توانستند در این وادی به منصه بروز دست یابند. وقتی هم که پس از گذشت هشت سال جنگ پایان یافت نویسندگان از پیامدهای جنگ نوشتند.
البته معتقدم به دلیل این که نویسندگان در دوران جنگ و پس از آن دستخوش احساسات قرار گرفته بودند، در دل جنگ داستانهای خوبی نوشته نشد. به هرحال متولیان امور فرهنگی میتوانند میان نویسندگان و حوزه ادبیات انقلاب پیوند ایجاد کنند. تصور میکنم، میشد از دل این جشنوارهها و همین طور آثاری که در این وادی منتشر شده، به نتایج مطلوب تری رسید اما متأسفانه این امر میسر نشده است.
درحالی که ادبیات انقلاب ظرفیتهای زیادی به لحاظ مضمونی دارد که میتواند دستمایه خوبی برای نگارش آثار منسجم تر باشد.به عنوان مثال فعالیت سیاسیون پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، زندانهای رژیم و... میتواند سوژه خوبی برای آثار نویسندگان باشد.البته در حال حاضر به همان تعداد کتابهایی هم که در حیطه ادبیات انقلاب نوشته شده توجه چندانی صورت نمی گیرد.
اگر چه کتابهایی که دراین حوزه نوشته شدهاند، درحدی که روی آنها سرمایه گذاری صورت گرفته، سطح بدی نداشته است. با اینکه تعداد این کتابها از آثاری که در حوزه ادبیات دفاع مقدس منتشر شده، کمتر است باز هم دارای روند مطلوبی بوده است.
آنچه مسلم است این است که شأن انقلاب اسلامی بزرگتراز آن است که درمحدوده این آثار بگنجد و به نظرم دراین زمینه یک جور غفلت فرهنگی انجام شده است.
درحالی که نویسندگان میتوانسته اند از منابعی که در سالهای 1342 یعنی شروع مبارزات حضرت امام خمینی «ره» دردست است، استفاده کنند و به خلق آثار بدیع بپردازند. شخصیتهایی چون آیت ا... طالقانی، شهید چمران و...باعث پیروزی انقلاب اسلامی شده اند که جا دارد به مدد ادبیات داستانی از زحمات و تلاشها و فعالیتهای جان بر کف آنها قدردانی شود.
درهرحال، تا امروز که تعدادی کتاب دراین حوزه منتشر شده را باید به فال نیک گرفت و آنها را مطلوب ارزیابی کرد. اما واقعیت این است که انتشار این کتابها در حوزه ادبیات انقلاب کافی نیست و در نتیجه نیازمند افزایش آثار بیشتری دراین حوزه هستیم.
جشنواره داستان انقلاب با برگزاری خود و جذب نویسندگان مختلف توانسته گامهای اولیهای برای پررنگ کردن حوزه ادبیات انقلاب بردارد. ضمن اینکه درهمین جشنواره جز دورههای پیشین شاهد بروز کارهای شاخص نبوده ایم.
شاید به این دلیل که مشکل جای دیگری است؛ یعنی نقشه راه ما در حوزه ادبیات مفقود شده است. کم تحرکی نویسندگان در حیطه ادبیات انقلاب نیز بخوبی گواه این مسأله است که نتوانسته ایم به جایگاهی که انقلاب دارد، در ادبیات داستانی دست یابیم.
فارغ از اینها تصورمی کنم نویسندگان نتوانسته اند از ظرفیتهای ادبیات شفاهی انقلاب به اندازهای که باید استفاده کنند و آثار جامعی ارایه دهند. درعین حال منابع مکتوب و اسنادی که باید به آن صورت در اختیار نویسندگان قرار نگرفته تا ملهم از آن به خلق داستان بپردازند. درمجموع ادبیات ما به سمت حرفهای شدن پیش نرفته و در نتیجه نویسندگان تربیت نشده دراین عرصه ظهور کرده اند. نویسندگانی که از دانش آکادمیک ادبی دراغلب موارد برخوردار نیستند.
فراموش نکنیم که بخش اعظمی از نویسندگی ذاتی است، اما نقش تحصیلات آکادمیک را نیز دراین میان نمی توان نادیده گرفت.البته برای پررنگ کردن ادبیات بویژه ادبیات انقلاب ضرورت دارد متولیان فرهنگی و کتابخانهها نیز فعالیتهای تأثیرگذار انجام دهند.
نقش آموزش، تدریس در دانشگاه و... را نیز باید دررشد و بالندگی ادبیات حایز اهمیت دانست. کاری که درحال حاضر در دانشگاههای خارج از کشور نیز برای رشد و ارتقای ادبیات انجام میشود، اما چون فعالیتهایی از این دست خیلی کم صورت میگیرد، نمی توان انتظار داشت که آثار درخشان در حوزه ادبیات انقلاب داشته باشیم.
۱۵ اسفند ۱۳۹۱ - ۲۳:۴۷
کد خبر: 108714
تجربه نشان داده، آثاری که تا امروز در حوزه ادبیات انقلاب منتشر شده اند، محدود بوده اند.نکته جالب اینکه پس از گذشت این همه سال به تعداد این آثار جز در مواردی اندک اضافه نشده است.<BR>
نظر شما