گروگان دو دوست/ روز 6 اردیبهشت ماه سال گذشته وقتی مردی ادعا کرد در خانه یک دوست به گروگان گرفته شده و آنان با سرقت کارت بانکیاش 700 هزار تومان پول به جیب زدهاند هیچ کس تصور نمیکرد راز جنایتی قدیمی فاش خواهد شد.
دادیار شعبه 12 دادسرای ناحیه شهید محلاتی وقتی در ماجرای 2 مرد برای طعمهشان قرار گرفت دستور داد تا تیمی از اداره 11 پلیس آگاهی به ردیابیهای تحقیقی دست بزند.
مرد وحشتزده در این مرحله به افسر پرونده گفت: روز 30 فروردین ماه به همراه آیت به سمت پارک بیسیم که محله قبلی وی بود رفتیم. آیت گفته بود قصد دارد به یکی از بچه محلهای قدیمی سربزند و به در خانه مهدی رفتیم و من نیز به همراه وی وارد خانه شدم، ناگهان آیت که میدانست عابربانک همراهم است با همدستی دوستش من را در خانه زندانی کرد و عابر بانکم را گرفت، و پس از برداشت 700 هزار تومان من را رها کرد.
راز جنایت قدیمی
کارآگاهان خیلی زود پی بردند آیت همان «غلامرضا» یکی از اراذل و اوباش منطقه بیسیم است که پیش از آن نیز بارها به زندان افتاده است. از سوی دیگر خانه مرد 29 ساله به نام مهدی شناسایی شد و در حالی که تحقیقات نشان میداد مهدی نیز از تبهکاران قدیمی است و در زمینه مواد افیونی فعالیت میکند وی را ساعت 10 صبح چهارم خرداد 90 دستگیر کردند.
«مهدی. ح» خیلی زود پذیرفت دوستشان را به گروگان گرفتند و گفت: به خاطر ترس و وحشتی که از آیت داشتم تن به این کار دادم. آیت مرد خطرناکی است و بارها گفته در حدود 10 سال پیش در یک فقره زورگیری یک پیر زن را کشته و به همین خاطر همیشه از وی میترسیدم.
با راهنماییهای مهدی بود که پلیس ردپای آیت را در خیابان کلهر شهرک مسعودیه به دست آورد و کارآگاهان در عملیات مشترکی با کلانتری 159 بیسیم ساعت 5/6 عصر هفتم اردیبهشت ماه آیت را نیز دستگیر کردند.
پروژه جنایی
آیت نیز پذیرفت دوستش را به بهانهای به خانه مهدی کشانده و در آنجا وی را هدف زورگیری قرار داده است و زمانی که خود را در برابر افشای راز قتل قدیمی پیر زن دید، ادعا کرد خودش بیگناه بوده و قاتل یک دوست شرور به نام سعید است.
آیت گفت: 10 سال پیش همراه یکی از دوستانم به نام سعید، به خانهای در خیابان شیرازی خاوران رفتیم؛ نزدیکیهای غروب بود که من و سعید از دیوار بالا رفته و وارد خانه شدیم، در آنجا پیر زنی تنها زندگی میکرد وقتی میخواستیم طلا و جواهرات پیر زن را سرقت کنیم، وی خواست سر و صدا کند که سعید صورت پیرزن را گرفت و من نیز دو پای پیر زن را محکم چسبیدم و هر دو با سرقت طلا و جواهرات پیرزن از آنجا فرار کردیم.
قتل قدیمی
با این اعترافات بازپرس ویژه قتل شعبه 4 دادسرای ناحیه 27 تهران دستور داد تا مأموران اداره 10 پلیس آگاهی به بررسی پرونده قتل قدیمی بپردازند.
تجسسها نشان داد: پیرزنی 70 ساله روز 17فروردین ماه سال 81 در خیابان شیرازی کشته شده و صحنه قتل نشان داد پیرزن پس از شکنجه شدن به قتل رسیده و عاملان جنایت با سرقت طلاجات و اثاثیه قدیمی خانه وی فراری شدهاند.
پسر این پیرزن وقتی شنید ردپایی از قاتلان مادرش به دست آمده است به تیم تحقیق گفت: شب عید سال 81 مادرم را که در خانه تنها بود خفه کردند و النگو، گردنبند، گوشواره و پولهایش را به سرقت بردند.
آیت نیز در بازجوییها به افسر جنایی گفت: 10 سال پیش بود، یکی از دوستانم به نام سعید به من گفت که نیاز به پول دارد و پولش دست مردی به نام محسن است و وی همه پولهایش را در خانه مادربزرگش مخفی کرده است. با هم رفتیم تا سعید پولش را پس بگیرد اما کسی در را باز نکرد. سعید از بالای در وارد خانه شد و پس از بازکردن آن هر دو وارد خانه شدیم، داخل ساختمان، مادربزرگ محسن را دیدیم. سعید صورت پیرزن را گرفت تا جیغ و فریاد نزند. سپس گردنبند پیرزن را درآورد و با هم به پارک رفتیم. بعد سعید از تهران خارج شد و زنجیر طلا را نیز با خود برد و من نیز به خانه رفتم.
قاتلی در زندان
کارآگاهان که شنیده بودند قاتل پیرزن، پسری به نام سعید است به ردیابی ویژه پرداختند و با یک مجرم جنایتکار روبهرو شدند. بررسیها نشان داد سعید 25ساله بخاطر قتل یک زن در زندان جنایتکاران قم بسر میبرد. این مرد خطرناک خیلی زود خود را در برابر کارآگاهان تهران دید و با پذیرفتن حضور در صحنه قتل مادربزرگ دوستش گفت: با پسری به نام محسن در منطقه بیسیم تهران مواد میفروختم، خردهفروش بودم تا این که دستگیر شدم و به زندان افتادم.
وی افزود: وقتی آزاد شدم و نزد محسن رفتم وی من را از خودش طرد کرد، میدانستم محسن همه موادها را در خانه مادربزرگش نگهداری میکند. برای سرقت مواد به خانه پیرزن رفتیم. در را هل داده و آن را باز کردم. من به زیرزمین رفتم تا محل جاسازی مواد را پیدا کنم و آیت قرار بود مراقب اوضاع باشد. وقتی مواد را پیدا کردم و از زیرزمین خارج شدم دیدم آیت پیرزن را خفه کرده و طلاهایش را دزدیده است. من 18 سال بیشتر نداشتم و آیت تهدید کرد اگر ماجرای قتل را به کسی بگویم من را نیز خواهد کشت.
اعتراف قاتل اصلی
آیت وقتی شنید سعید، پس از 10 سال جرأت پیدا کرده تا وی را لو بدهد چارهای جز اعتراف ندید و پذیرفت وقتی به خانه مادربزرگ محسن رفتهاند وی پیرزن را برای این که جیغ و فریاد نکند، خفه کرده و کشته است.
جنایتی در قم
اما سعید؛ همان پسری که میگفت از آیت میترسد خود یکی از مجرمان خطرناک زندان قم است.
این مرد جنایتکار و پسری به نام امیر وقتی قصد مزاحمت زنی را داشتند وی را به قتل رساندهاند و از سوی شعبه اول دادگاه کیفری استان قم به مجازات سنگین محکوم شدهاند.
روز 13 بهمن ماه سال 85 جسد سوخته زنی از سوی یک چوپان در حاشیه جاده فیضآباد و حوالی کیلومتر 4 جاده سلفچگان پیدا شد و وقتی ردیابیها نشان داد جسد متعلق به دختری است که 18 روز پیش خانهاش را ترک کرده و گمشده است، تجسسها برای شناسایی عاملان قتل آغاز شد.
هیچ سرنخی از این جنایتکاران نبود تا این که مردی به نام امیر بخاطر چاقوکشی دستگیر شد و در نامهای به دادستان قم پرده از قتل دختر سوخته برداشت.
با دستگیری سعید که همزمان با امیر و روز 23اسفندماه سال 90 صورت گرفت، آنان اعتراف کردند که دختر جوان را به بهانه مسافرکشی سوار پراید خود کرده و با نیت مزاحمت، وی را کشتهاند و جسدش را سوزاندهاند.شوک
نظر شما