قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: یکی از ورزش های باستانی ایران که بی شک دارای سابقه ی تاریخی نیز می باشد، ورزش چوگان بازی می باشد، که با وجود اسناد و مدارک معتبری که وجود دارد(در جهت انتساب آن به ایرانیان)، بعضاً گه گاه از سوی کشورهای دیگر شاهد ادعا داشتن در ابتکار این ورزش هستیم !

گُلف و کریکت بازی های امروزی اروپا، مدیون کودکان چوگان بازِ بدونِ اسبِ 2500 سال پیش ایران!

در باب تاریخ دقیق آغاز پیدایش بازی چوگان و تنظیم آیین نامه و مقررات منحصر به فرد آن، اطلاعات دقیق در دسترس نیست ولی مرتضی راوندی در این باره می نویسد:
آنچه مسلم است این فن و آموزش آن، از حدود دو هزار سال پیش در ایران باستان (در بین طبقات ممتاز) رواج داشته، چنانکه فردوسی، به استناد چند سند قدیمی از جمله کتابی که تاریخ تألیف آن را دو هزار سال قبل از خودش اعلام داشته، پیدایش بازی گوی و چوگان را از دوران کیانیان می داند.
فردوسی، صفحات زیادی از شاهنامه را اختصاص به چگونگی و توصیف بازی چوگان داده است و حماسه هایی درباره ی آموزش و قهرمانان این فن سروده که یکی از نمونه های آن، داستان صحنه ی چوگان بازی سیاوش با افراسیاب است.
در آثار مکتوب عهد هخامنشی از چوگان و گوی نامی برده نشده و معلوم نیست این ورزش چگونه و با چه عنوانی معمول بوده است و به نظر می رسد که در آن زمان شکل ساده ای داشته، ولی از دوره ی اشکانیان، رونق و رواج یافته و طبق آیین نامه و مقررات منظمی اجرا می شده است... چنانکه آمده است: کودکان، پیاده چوگان بازی می کردند و جوانان، سوار بر اسب در گوی زنی هنرنمایی می نموده اند.

بنا به روایت تاریخی، گویا ورزش چوگان در زمان ساسانیان بیش از دوره های دیگر ایرانِ باستان متداول بوده و تماشاچیان بسیار داشته است. در این عهد، چوگان بازی دارای قواعد منظم و حساب شده ای گشته و اسلوب ورزش دقیق و رسوم معین داشته است که زیر نظر مربیان و متخصصین فن، آن ها را فرا می گرفتند و چوگان بازان، دوره های آموزش و تعلیم را نزد دبیران ورزش می دیدند و پس از تمرین های مداوم و کسب مهارت در مسابقات میدانی که به طور وسیع معمول بود، شرکت و هنرنمایی می نمودند... قسمتی از برنامه ی آموزشی بازی چوگان (نقل از کتاب آیین نامک) چنین است: «نیک گوی زدن در چوگان بازی چنان است که گوی را به یک بار از پیش رو بزنند، آن چنان که دست را تا برابر گوش بگردانند و دسته ی چوگان را تا پایین سینه؛ زدن، باید با نرمش و به یکباره و آزادوار انجام گیرد. نباید چوگان را انداخت و نیز از خم چوگان، که ابزار برداشتن گوی است غفلت کرد. در هنگام برداشتن گوی از آنجا که هست باید کوشید از زیر پوزه و سینه ی اسب تا زیر کمربند آن با نرمش به گوی زده شود؛ و در این کار چستی و چابکی بسیار به کار برد. هیچ گاه نباید در زدن گوی از تازیانه مدد گرفت، یا چوگان را به زمین نواخت و از نادانی آن را شکست، یا دست و پای تکاور را با آن زخمی کرد. از آزردن همبازیان در میدان، باید سخت پرهیزید و اسب را در حال تند دویدن توانست خوب نگه داشت و از پشت آن نیفتاد و به دیگران تنه نزد. باید از تفته شدن و ناسزا گفتن و ریشخند کردن دیگران سخت پرهیزید، نباید گوی را به بام خانه ها افکند، هرچند هر شش گوی به یک درهم باشد. تماشاگرانی را که روی بام ها و دیوارهای میدان نشسته اند، نباید به دور راند.»
شاهنشاهان ساسانی، برنامه های چوگان بازی خود را تعطیل نمی کردند و در مواقع معین بدان می پرداختند. خسروپرویز، روزهای هر ماه را چهار بخش کرده بود که بهرۀ نخستین ویژۀ چوگان بازی بود و یکی از استادان ماهر در این فن، شاهنشاه را به رموز و هنرنمایی های این ورزش آشنا می ساخت.
فردوسی درباره ی سن شروع آموختن چوگان بازی در داستان شاپور دوم ساسانی چنین می گوید:
به زودی به فرهنگ جایی رسید                  کز آموزگاران سر اندر کشید
چو هفده شد او رسم میدان نهاد               هماورد و هم گوی و چوگان نهاد

«در داستان بهرام گور شاهنشاه ساسانی نیز آمده، که آن شهریار دلیر طرب دوست در هیجده سالگی به پایه ای از فرهنگ و هنر رسیده بود که دیگر به موبدان برای فرهنگ و به آموزگاران برای بازی چوگان و پرورش یوز و باز شکاری، نیازی نداشت.»

دوشیزگان چوگان باز !
نیاکان ما، آنقدر به آموختن فنون و آیین چوگان بازی علاقه مند بودن که حتی دوشیزگان هم، آن ورزش را فرا می گرفتند و نظامی گنجوی در منظومۀ خسرو و شیرین در این باره می گوید:
که چون شیرین، دل در گرو عشق خسرو نهاد و شاهنشاه نیز بر او عاشق شد، شیرین عزم پایتخت کرد و با دخترانی از بزرگان که چون او سوارکار و چوگان باز بودند، همراه شد «در یکی از روزهایی که شیرین با همراهان خود برای تماشا به میدان چوگان رفته بودند، شاهنشاه جوان بی آنکه از ورزیدگی و سوارکاری شیرین و دوشیزگان آگاه باشد، آنان را به بازی و میدان خواند و پذیرفته آمد. شیرین و دوشیزگان، در آن روز چنان از خود هنرنمایی کردند که مایه ی شگفت شاه و تماشاچیان گردید.»
و بی شک چون این ورزش به خاطر آنکه در پرورش جسم و تن و تقویت قوای ذهنی و تربیت روان یکی از مفیدترین ورزش ها محسوب می شد، بیشتر مورد علاقه و توجه ایرانیان بوده است.
بازی چوگان بعد از اسلام، از ایران به اروپا رفته و در آنجا اندکی تغییر شکل داده و رواج پیدا کرده است؛ و به گفته ی اوسلیِ انگلیسی، متفرعاتی همچون «گلف» و «کریکت» پیدا کرده است و بی تردید این دو بازی را باید صورتی از همان چوگان بازی بدون اسب و پیاده ی کودکان ایرانی دانست.

 

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • زهراممتازي IR ۱۰:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۱
    6 0
    کاش ورزشهاي ديگرم که ريشه اصيل ايراني دارند رو هم بنويسيد.
  • كاشاني IR ۱۳:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۳/۲۱
    13 0
    اي بابا اين همه از مملكتمون اروپاييا بردن، اينم روش.
  • محمد علي IR ۲۰:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۷
    0 0
    با تشکر از نويسنده خوش ذوق هنر و ورزش عيد فطر را تبريک مي گويد .
  • بهزاد IR ۱۷:۳۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
    0 0
    راگبی و فوتبال هم از چوگان گرفته شده