«حبیب نریمانی» بارها در جشنوارههای مختلفی چون جشنواره تئاتر خیابانی، جشنواههای استانی، بینالمللی تئاتر عروسکی، تئاتر دانشجویی و... درخشید.در کارنامه کاری او ساخت فیلمهای کوتاهی چون ایستگاه آخر، جیغ سرد، X بد و... دیده میشود.
چندی پیش او در مشهد حضور داشت و همین حضور سبب گفت و گویی با او شد. «حبیب نریمانی» را بیشتر با آخرین کارهای مستندش چون «شوک»، «درنگ»، «زنگار» میشناسند. گفت و گو با او را با هم مرور میکنیم.
*شما را بیشتر با کارهای مستندتان میشناسند، چه شد از فضای شاد با مجید قناد به مستندسازی رسیدید؟
**برحسب اتفاق مسیر کار من عوض شد. مدتها با مجید قناد برای شبکه 2 کار میکردم، خیلی اتفاقی مرا به گروهی معرفی کردند که آن تیم مستندساز بودند. این گونه وارد مستندسازی شدم. روزی هم یک مصاحبه از آقای شکیبی میخواندم که ایشان تهیه کننده مستند شوک بودند، همان لحظه با خودم گفتم: میشود یک روز من با این گروه کار کنم، دقیقاً این مصاحبه را پنجم فروردین خواندم و 15 فروردین با فرشاد شکیبی آشنا شدم و برایم افتخار بزرگی بود. از او بسیار آموختم. در حیطه مستند اجتماعی با زیرساخت بزه، اعتیاد کارهای زیادی را انجام دادم.
*برای ساخت مستندهای اجتماعی یک مستندساز باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا بتواند در این مسیر گام مؤثری بردارد؟
**به نظر من پروسه مستند اجتماعی غریب و سخت است. کاری است که مدام با روح و روانت درگیر است در واقع مسؤولیتی در تو به عنوان هنرمند یا یک انسان ایجاد میکند که دیدت را نسبت به جامعه تغییر میدهد. در واقع وقتی پس از ساخت و پخش یک مستند اجتماعی، تأثیرگذاریاش را در جامعه میبینی، آن زمان دیگر نمیتوانی به مشکلات اطراف جامعه بیتفاوت باشی.
*کمی درباره تفاوت مستند اجتماعی با سایر مستندها برایمان بگویید.
**مستند اجتماعی به تعبیر من نمایش گوشهای از زندگی است. در زمانهای که در آن زندگی میکنیم. اتفاقات و آدمهایی که مدام آنها را میبینی و نسبت به آنها واکنش نشان میدهی. برای مثال وقتی مستندی با موضوع اعتیاد به مواد صنعتی میسازی این دغدغهای است که امروز همه خانوادهها هراس دارند و همه برایشان این موضوع مهم است. در مستند اجتماعی در واقع گاه از یک چیزی بد صحبت میکنی که همه دوست دارند درگیرش نباشند.
به یاد دارم در ترک محله ساری صحنهای را دیدم که به دلیل مستندسازی بهترین صحنه بود، اما میتواند دردناکترین صحنه برای هر فردی باشد که تاکنون دیده است. فرد معتادی که روی گردنش تزریق میکرد و بلافاصله فلج شد و سپس جلوی دوربین من مرد.
مستند اجتماعی مثل مستندسازی جنگ است. یک نفر تیر به او اصابت میکند، زخمی میشود همه برای نجات او تلاش میکنند، اما تو باید از آن صحنه دلخراش تصویربرداری کنی. اگر آن لحظه را نگیری، رسالتت را به عنوان مستندساز از دست میدهی.
*از سایر مستندهایی که تاکنون ساختهاید، بگویید. از ویژگیهای متداول مستند که آن را از بقیه کارها متمایز میکند؟
**به طور کل مستندسازی اجتماعی کاری است که یک هنرمند باید در خدمت یک فضای غیرمتعارف قرار گیرد. گاه وضعیت و معضلات اجتماعی نیست، اما درباره معضلات شهری است.
یکی از برنامههای شوک درباره جنگلهای ایران بود که روزی 40 هکتار از جنگلهای ایران نابود میشود و گونههای مختلف درختها را از بین میبرند.
یا خیلی اوقات با یک هزینه کوچک میتوان بسیاری از میراث فرهنگی کشور را ترسیم کرد، اما این کار انجام نمیشود یا به آن توجه نمیشود یا مردم روی دیوار و در یک اثر میراث فرهنگی میبینی که یادگاری مینویسند. این روح را آزرده میکند، این جا وظیفه مستندساز است که واقعیتها را بیان کند و نشان دهد.
یا در بحث شیلات هم همین طور روح را آزرده میکند. ماهی خاویار را در سن پایین صید میکنند یا شیرابههای زباله وارد دریای خزر میشود و آب را آلوده میکند. این هم شامل مستندهای اجتماعی است. در واقع مستندساز آیینه تمام نمای جامعه است.
*به اعتقاد شما در مستند سازی چطور میتوان با حفظ خط قرمزها، واقعیتها را نشان داد؟
**به نظر من هر رسانهای در هر کشوری باید خطوط قرمز را رعایت کند، اما گاه میتوان ساختارشکنی کرد یا از شیوههایی خاص برای روایت واقعیتها استفاده کرد و همچنین خطوط قرمز را هم رعایت نمود. به نظر من در برنامههای مستند شوک، «درنگ» و «زنگار» این ساختارشکنی با رعایت خطوط قرمز ساخته شد و بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت.
*مواجهه مردم با مستندهایی که تاکنون ساختهاید، چگونه است؟
**بارها انعکاسهای خوبی را از مردم دیدهام. برای مثال در روستاهای دور افتادهای که گاه فقر فرهنگی و اقتصادی در آن بیداد میکند، حضور داشتم که برنامه شوک را دیده بودند و در مورد آن اظهارنظر جالبی داشتند. یا وقتی درخصوص بحث اعتیاد بخصوص مصرف شیشه گزارش مستندی پخش شد، تأثیر آن در خانوادهها دیده شد. آنها متفکرانهتر به رفتار بچههایشان میاندیشند و اطلاعات کافی از عوارض و نشانههای مصرف شیشه داشتند. برایشان دلمشغولی ایجاد شده بود که باید دقت بیشتری بر رفتار و دوستان فرزندانشان داشته باشند.
*گاه تصور میشود کار مستند راحتتر از ساخت یک فیلم یا تله داستانی است، نظر شما در این خصوص چیست؟
**یک زمانی من هم بسیار علاقهمند بودم که کار داستانی بسازم، اما وقتی تأثیرگذاری مستند را دیدم، دیگر دنبال ساخت کار داستانی نرفتم. اما اینکه مستندسازی راحتتر است، چنین چیزی نیست. باور کنید ساخت یک تله به مراتب راحتتر است. تلویزیون هزینه را میدهد. تکلیف داستان و فیلمنامه و ابزار دراماتیک و بازیگران مشخص است، اما در مستند اینکه چطور فضای دراماتیک را ایجاد کنی. چگونه فضا را طراحی کنی و بتوانی تفکر و نگاهت را در فضای مستند ایفا کنی؟! اگر یکبار در پشت صحنههای یک کار مستند حضور داشته باشید، بعد متوجه میشوید برای گرفتن یک صحنه چقدر باید زحمت کشید.
برای مثال در محله کوزهگری شیراز داشتیم از یک ساقی تصویربرداری میکردیم که با موتور و چاقو دنبالمان آمدند که اگر مأمور نیروی انتظامی نمیرسید، خدا میداند چه بلایی بر سرمان میآمد؟
باور کنید ساخت و تصویربرداری از صحنههای دردناک دختران 14 ساله مبتلا به ایدز و اعتیاد بسیار هراسانگیز است.
فروخته شدن دختر جوانی توسط برادر معتادش به شیخ نشینهای عرب بسیار هولناک است.
گفت و گو با قاتلی که پس از مصرف شیشه سر پسرعمویش را بریده بود و سلاخیاش کرده بود به تصور آنکه او گوسفند است و برای طبخ آماده کرده بود، بسیار دردناک است.
*از کارهای آیندهتان برایمان بگویید؟
**تئاتر مکبث اثر شکسپیر را در حال تمرین هستم که بزودی آن را روی صحنه خواهم برد.
*در پایان سخن خاصی باقی مانده است؟
**بهترین کار یک هنرمند زمانی است که اثرگذاری آن را در جامعه ببیند، آن زمان است که حس میکنی توانستهای دین خودت را به هنرت ادا کنی.
۲۰ تیر ۱۳۹۲ - ۰۲:۱۰
کد خبر: ۱۳۶۹۸۶
سرور هادیان: : قدس ویژه خراسان - «حبیب نریمانی» متولد 1359 در اصفهان است. او دانش آموخته کارشناسی کارگردانی است و حدود 15 سال است که به صورت حرفهای به عنوان نویسنده، کارگران و بازیگر مشغول به کار است.
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
نظر شما