مانند گذرنامه خدمت و چند امتیاز دیگر و غیره و غیره، البته بنده این خبر را خواندم و شنیدم و باور نکردم!
بله، من این خبر را باور نکردم و نمیکنم؛ زیرا اگر خدای ناکرده این جور قوانین به تصویب برسد، عایدات به یک سوم رسیده نفت و گاز که هیچ، بلکه تمام مالیاتهای وصول نشده و مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم و عواید معادن فلزات و شبه فلزات نیز تکافو نخواهد کرد و دولت ناچار خواهد شد مانند دوران مظفرالدین شاه از خارجیها قرض کند تا حقوق و مستمریها را بپردازد.
مگر نمایندگان محترم مجلس نیز مانند بسیاری از مسؤولان کشور درد دلهای مردم را در چند روزنامهای که تلفنها و پیامکها را مینویسند، نمیخوانند، شکایتهایی چون «من و خانوادهام هفت ماه است نتوانستهایم گوشت بخوریم.» یا: «در ماه رمضان سیب زمینی را ارزان کنید که حداقل در سحری و افطار از سیب زمینی به عنوان بخور نمیر استفاده کنیم» یا: «ماههاست نتوانستهام گوشتی بخرم یا مرغی بخرم و به خانه ببرم».
در این پیامکها تا دلتان بخواهد مردم ناله و شکوه دارند و بخصوص از اجارههای سنگین مینالند.
نویسندگانی چون الکساندر دوما و بالزاک
در پاریس و بسیاری از نویسندگان ایرانی در سالهای 1310 تا 1350 یا حتی سالهای بعد، بیشتر اوقات برای صرف ناهار یا شام به رستوران میرفتند.
من مرحوم دکتر کاووسی را اغلب در یکی از رستورانهای خیابان ولی عصر ملاقات میکردم و نیز مرحوم سهراب سپهری که یک شب من و دکتر کاووسی را به شام در رستورانی دعوت کرد، اما امروزه هیچ نویسندهای جرأت نمیکند به رستوران برود؛ زیرا یک شام سه چهار نفره حدود 150 تا 200 هزار تومان تمام میشود.
غذا در ایران همیشه ارزان بود، ولی اکنون نیست؛ زیرا قیمت مواد اولیه به اصناف مضاعف افزایش یافته و رستوراندار هم برای پرداخت دستمزد کارکنان و حق بیمه و اجاره محل و سرقفلی و نیز کسب سود باید قیمت غذا را بالا ببرد.
در بیشتر شهرهای گردشگری، مردم چادر میزنند و به هتل نمیروند؛ زیرا از پس پرداخت هزینههای سنگین شبی سیصد، چهارصد و پانصد هزار تومان برنمیآیند؛ البته بعضی از رستوران داران و هتلداران، بیانصافی و گرانفروشی هم میکنند.
از وقتی که خیابان ولی عصر یک طرفه شد، بیشتر اماکن پذیرایی و رستورانها و کافههای دو طرف، آن قسمت که اتوبوس سریع السیر دارد، تعطیل یا کم مشتری شدهاند.
من به قدری از خواندن درددلهای مردم در مورد گرانی و کمبود گوشت، مرغ، ماهی، برنج، میوه، حبوبات و حتی نان متأثر و شگفت زده میشوم که تعجب میکنم مگر مسؤولان؛ این روزنامهها را نمیخوانند؟ من بارها از روزنامه وزین قدس خواهش کردم حتی تا نصف یک صفحه را به پیامکها و شکایتهای مردم اختصاص دهند و چه عیبی دارد که نام یا مخفف نام آنان را بنویسند و از دولت و مراجع مسؤول بخواهند پاسخ مردم و حرف حسابشان را بدهند. حداقل تشفی خاطری مییابند.
به هر حال در چنین شرایطی ضرورتی ندارد عدهای خواهان حقوق مادام العمر برای خود در پایان دوران نمایندگی باشند و من مطمئنم این خبر در زمره نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی است و باید تکذیب شود!
در سالهای قحطی پس از جنگ جهانی اول نمایندگان مجلس آن زمان، پیشنهاد کردند، در باغچههای وسیع مجلس در پارک بهارستان نخود و لوبیا و سیب زمینی و گوجه فرنگی و خیار کشت شود که نمایندگان و کارمندان مجلس از آن محصولات استفاده کنند و مزاحم دولت نشوند. حتی در همان دوران که سفارت شوروی کشور تازه تأسیس «سویت» برای جلب مردم و عوامفریبی اعلام کرد: باغ وسیع سفارت در پارک اتابک بعد ازظهرهای تابستان گردشگاه اهالی تهران است، نمایندگان مجلس فوری اعلام کردند: لازم نیست مردم به پارک سفارت شوروی بروند و میتوانند عصر تابستان به پارک بهارستان (داخل مجلس شورای ملی سابق) بیایند و از هوای خنک آنجا بهرهمند شوند.
حتی چای و بستنی هم به مردم میدادند. حالا نمیدانم چرا شایع میشود نمایندگان خواهان حقوق مادام العمر برای خود و حفظ اسلحه کمری و گذرنامه خدمت و... هستند و اینقدر برای خود امتیاز قایل میشوند؟
گوش شیطان کر، ان شاءا... این خبر دروغ و جزو شایعات استکبار جهانی و بلاد کفر است!
۲۷ تیر ۱۳۹۲ - ۰۱:۰۲
کد خبر: 139011
در یکی از روزنامهها خبری خواندم که عدهای معدود از نمایندگان محترم مجلس قصد دارند لایحهای را به تصویب برسانند که هر نماینده در هر دوره پس از پایان دوره نمایندگی از حقوق مادام العمر برخوردار شود و سایر امتیازات نیز همچنان در اختیار ایشان باشد؛ ...
نظر شما