قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: زورخانه و محیط آن، بی شک علاوه بر تاثیرگذاری در خصلت و منش جامعه ایران، تاثیر چشم گیری بر ادبیات این سرزمین داشته است، به نحوی که اصطلاحات این ادبیات (ادبیات زورخانه ای) امروزه جزء رایج ترین ضرب المثل های زبان فارسی گردیده است.

ضرب المثل ها  که مدیون ورزش باستانی هستند!

به گزارش قدس انلاین ورزش زورخانه ای که یکی از اصیل ترین ورزش های کشور عزیزمان ایران می باشد، در طی گذر زمان و پشت سر نهادن فراز و نشیب های بسیار، به شکل و ظاهر فعلی درآمده و با این که در چند دهه ی اخیر مورد بی مهری هایی قرار گرفته است، اما کماکان به حیات خود ادامه می دهد و بی تردید تنها ورزشی می باشد که به طور عام تاثیر فراوانی بر ادبیات و به طور خاص بر ضرب المثل های ایرانی داشته است، به نحوی که دکتر صیرفی چند نمونه ی آن ها را این گونه بیان می دارد.

سنگ کسی را به سینه زدن
این عبارت که به صورت ضرب المثل درآمده است و عارف و عامی به آن استناد و تمثیل می کنند، در موارد حمایت و جانب داری از کسی یا جمعیتی به کار می رود. برای مثال گفته می شود: «از کثرت پاک دلی و عطوفت، سنگ هر ضعیفی را به سینه می زند و از هر ناتوانی هواداری می کند. یا به شکل دیگر: «چرا این همه سنگ فلانی را به سینه می زنی؟» که در هر دو صورت مبین حمایت و غم خواری و جانب داری است که از طرف شخصی نسبت به شخص یا افراد یا جمعیت های دیگر ابراز می شود.
اما این سنگ، سنگ زورخانه است که بازوان ستبر و نیرومند می خواهد تا آن را چندین بار بالا بکشد و پایین بیاورد؛ بدون آن که زیر سنگ با زمین تماس پیدا کند.
سنگِ امروزه دولنگه وزنه ی چوبی است، از دو قطعه تخته ی جسیم به شکل مربع مستطیل که قاعده ی تحتانی آن، نیم دایره ای و ضخامت آن در حدود 10 سانتی متر است. در وسط هر یک از سنگ ها، سوراخ و دستگیره ای تعبیه شده است برای آن که با دست بگیرند. هر لنگه سنگ از 20 تا 40 کیلوگرم وزن دارد.
باید دانست که سنگ زورخانه در ابتدا واقعاً سنگ بوده است. یعنی سنگ های پهن و مسطح را در حدود اندازه و وزن مقرر فعلی می تراشیدند و بالا و پایین می کردند تا بازوانشان قوی و نیرومند شود. غالباً در هر زورخانه چند سنگ در اوزان متفاوت وجود داشت که هر ورزشکار به تناسب نیرومندی و زور بازویش، سنگ می گرفته است. التبه افراد انگشت شماری هم بودند که هر کدام سنگ مخصوصی داشتند و کسی جز خودشان نمی توانست آن سنگ را بالا بکشد.
در قرون گذشته، هر دسته از پهلوانان سنگ مخصوصی در زورخانه داشته اند و اگر پهلوانی سنگی دیگری را به سینه می زد، یعنی بالای سینه می کشید، احتمال داشت که آن سنگ بر اثر بَد دست بودن و بدقِلقی کردن و ثقل و سنگینی فوق العاده به روی سینه ی آن پهلوان مغرور و کم تجربه سقوط کند و موجب صدمه و ناراحتی شود. لذا آن پهلوان را عقلای قوم از این کار منع و موعظه می کردند که از باب احتیاط، سنگ دیگری را به سینه نزنند. این عبارت رفته رفته از گود زورخانه به کوی و بَرزَن و خانه و کاشانه سرایت کرد و در زبان عامه به صورت ضرب المثل درآمد. با این تفاوت که اصل قضیه مبتنی بر غرور و خودخواهی، ولی در معنی و مفهوم مجازی مبین حمایت و غم خواری و جانب داری است.

سنگ بزرگ علامت نزدن است
منظور از این سنگ نیز همان سنگ زورخانه است. سنگ گرفتن یکی از دشوارترین حرکات در ورزش های زورخانه است. در قدیم، جوانان ستبر بازو ورزیده را «جوانان سنگ دیده» می نامیدند. این ابزار را سابقاً «سنگ نعل و سنگ زور» هم می گفته اند. در زورخانه، هر تازه کار و یا به عبارتی نوچه ای، قادر به سنگ گرفتن نیست و فقط ورزشکاران نیرومند و ورزیده از عهده برداشتن سنگ های بزرگ برمی آیند. اما برای داشتن سنگ های بزرگ، همان مثل «کار نیکو کردن از پر کردن» است، مصداق می یابد. چرا که مراتبی را می طلبد که نیازمند تمرین و ممارست است و ورزشکار از ابتدا با سنگ های کوچک تر شروع می کند. این عبارت کم کم در زبان عامه به صورت ضرب المثل درآمد و نشان از نافرجام بودن کاری بزرگی دارد که شخص در آن تجربه ای ندارد.

بوسیدن و کنار گذاشتن کاری
یکی از آداب ورود و خروج از گود زورخانه، بوسیدن گود است که نماد ادای احترام و قدم بوسی پوریای وَلی و سپاس داری گود است. منظور از بوسیدن در این ضرب المثل، همان رسم بوسیدن گود و ابزار زورخانه در مفهوم احترام داشتن آن است. اصطلاح بوسیدن و کنار گذاشتن اشاره به کنار گذاشتن و ترک کاری با نگه داشتن حرمت آن را دارد. این عبارت رفته رفته از گود زورخانه به میان مردم راه یافت و در کل برای هر کاری که از توان شخص خارج است، به کار می رود؛ مانند: «سنگی را که نمی شود برداشت، باید بوسید و گذاشت کنار».

فِر و پِر خوردن
«فر و پر خوردن» در اصل شیرین کاری هایی است که هنگام انجام برخی عملیات ورزش، مانند چرخ زدن، به کار می رود. اما امروزه «فر خوردن» مصداق سرعت داشتن در امری است. این اصطلاح در زبان محاوره ای به ویژه جوانان راه یافته است. مصداق این اصطلاح را در این جملات می شنویم: «فلانی فِر خورد و آمد». یعنی به سرعت چرخید و آمد. اما هم وزن «فِر» واژه ی «قِر» نیز به کار می رود. این نکته نیز جالب توجه است که واژه ی قِر در زبان لُری به معنی چرخیدن است. ضرب المثل «فلانی قِر و فِر دارد»، یعنی که ادا و خودنمایی دارد. چه بسا این مثل از همین حرکات شیرین کارانه ی زورخانه ای باشد که ورزشکار برای جلوه ی بیشتر، حرکاتی از خود درمی آورد.

شِلنگ تخته انداختن
در دوران پیشین، در زورخانه ها تخته ای را لب گود می انداختند و ورزشکار به منظور ورزیدگی عضلات پا، روی آن می رفت و برمی گشت. این حرکت اغلب پیش از چرخ زدن مرسوم بوده است. اما از آن جا که این حرکت از نظر بینندگان زیبایی خاصی نداشته، از محبوبیت خاصی هم برخوردار نبوده است. از این رو، امروزه این حرکت در زبان عامیانه مصداق انجام کار بیهوده و نازیبا پیدا کرده است. «فلانی شلنگ تخته می اندازد» بدان معناست که کار بیهوده و نازیبایی انجام می دهد. این عبارت نیز از زورخانه به فرهنگ توده راه یافت و در زبان عامه به صورت ضرب المثل درآمد.

کنار گود نشستن/ لب گود نشستن
از ویژگی های ساختمان زورخانه، اتاقی شش ضلعی و یا هشت ضلعی است که در میان آن گود قرار دارد. این گود مکان کشتی گرفتن و ورزش پهلوانی است. گرداگرد گود سکوهایی برای تماشاچیان وجود دارد. کشتی گیران هنگامی کشتی گرفتن در میانه ی گود قرار می گیرند و تماشاچیان از دور نظاره گر آنان اند؛ در حالی که کاملاً بی خبر از احوال کشتی گیران هستند و مرتباً ندا در می دهند که حریف را لِنگش کن، یعنی که بر زمین زن. عبارت «فلانی کنار گود نشسته می گه لنگش کن» یا «فلانی بالای گود نشسته و می گه لنگش کن»، اشاره به این موضوع دارد که بعضی همواره در کناری نشسته اند و نظاره گر نبرد و دست و پنجه نرم کردن دیگران با مشکلات زندگی اند و بی خبر از دشواری کار آنان، تنها منتظر پیروزی هستند.

نوچه
«نوچه» به معنای نوجوان است. در زورخانه مراتبی وجود دارد، مانند نوچه، نوخاسته، پلهوان، کهنه سوار، پیش کسوت، صاحب زنگ، صاحب تاج، و مانند آن. یکی از نخستین مراحل آیین زورخانه ای، مرحله ی نوچه است. این صفت مختص کسانی است که تحت تربیت مرشدی قرار می گیرند تا آداب و رسوم درونی و بیرونی زورخانه را بیاموزند. از این رو، نوچه همواره پیرو پیر و مرشد خود است و در سایه ی او قدم برمی دارد. امروزه مثل «فلانی نوچه ی فلانی است.» به فردی اطلاق می شود که پیرو دیگری و تحت حمایت اوست. این عبارت رفته رفته از زورخانه به کوی و برزن و خانه و کاشانه سرایت کرد و در زبان عامه به صورت ضرب المثل درآمد.

لُنگ انداختن
از قدیم در زورخانه ها معمول بوده و هست که در خلال انجام ورزش باستانی، دو یا چند نفر از ورزشکاران در وسط گود با یکدیگر کشتی می گیرند و به اصطلاح کشتی گیران سرشاخ می شوند و با یکدیگر می پیچند. این نوع کشتی گرفتن و سرشاخ شدن، چون به منظور تمرین و نمایش است، جنبه ی رسمی و زورآزمایی ندارد. لذا هنگامی که کشتی دو حریف به مرحله ی حساس می رسد و نزدیک است که یکی بر دیگری غلبه کند و پشتش را به خاک برساند، میان دار یا مرشد زورخانه از فرصت استفاده می کند و لنگ می اندازد. یعنی یک لنگ از کنار گود برمی دارد و به سوی آن دو کشتی گیر پرتاب می کند و می گوید: پهلوانان، حرمت لُنگ. کشتی گیران موظف اند احترام مرشد و حرمت لُنگ را محفوظ دارند. بنابراین، فوراً از یکدیگر جدا می شوند، صورت همدیگر را می بوسند و در جای خود قرار می گیرند. اصطلاح لُنگ انداختن که همان آشتی کردن و ختم غائله و زورآزمایی است، در زبان مردم نیز به همین مقصود مورد استفاده و استناد قرار می گرفته است. اما با گذشت زمان و در خارج از گود زورخانه، از آن به منظور تسلیم و شکست نیز استفاده کرده اند و اکنون نیز هر جا که پای شکست و تسلیم به میان آید، می گویند: فلانی لنگ انداخت. یعنی حریف را زورمند دید و تسلیم شد.

همه فن حریف
در زورخانه، «همه فن حریف» به شخصی اطلاق می شود که تمام فنون را به درستی می داند. این از اصطلاحات زورخانه است که امروزه فراوان در زبان فارسی به کار برده می شود و مثل «فلانی همه فن حریفه» به معنی کسی است که در تمام امور سر رشته دارد.

وارد گود شدن
در ورزش زورخانه ای، جایگاه مبارزه و نبرد گود زورخانه است. کسی که وارد گود می شود، آماده ی رزم است. امروزه اصطلاح «فلانی اومده توی گود/ تازه وارد گود شده» به معنی وارد میدان مبارزه و نبرد شدن است که از زورخانه به میان مردمان راه یافته و مصداق وارد موضوع تازه ای شدن و آماده ی دست و پنجه نرم کردن است.

بد اُفت بودن
«اُفت» بُن مضارع از مصدر افتادن است و به کسی گفته می شود که بر زمین می افتد. اما در میانه ی گود و هنگام کشتی گرفت، با صفت بَد همراه می شود و معنای معکوس دارد. به عبارت دیگر، معنای کسی را می گیرد که در کشتی به راحتی تسلیم حریف نمی شود. امروزه ضرب المثل: «فلانی بَداُفته» در مواردی به کار می رود که شخص آدم سهل و آسانی نیست و به راحتی نمی توان او را از میدان به در کرد. اما معنای ثانویه دیگری نیز پیدا کرده است و در مفهوم ایرادی بودن شخص به کار می رود.

منابع:
1- آذرلی، غلامرضا. ضرب المثل های مشهور ایران. ارغوان. تهران. 1369.
2- افشاری، مهران. آیین جوانمردی (از ایران چه می دانم؟) دفتر پژوهش های فرهنگی. تهران. 1384.
3- کربن، هانری. آیین جوانمردی. ترجمه ی احسان نراقی. سخن. تهران. 1382.
4- پرتوی آملی، مهدی. ریشه های تاریخی امثال و حکم. تهران. 1357.
5- بیضایی کاشانی، پرتو. تاریخ ورزش باستانی. حیدری. تهران. 1337.
6- بهار، مرداد. جستاری چند در فرهنگ ایران. فکر روز. تهران. 1377.
7- حسن دوست، محمد و سرکاراتی، بهمن. فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی. فرهنگستان زبان و ادب فارسی. تهران. 1383.
8- دهخدا، علی اکبر. امثال و حکم. تهران. 1351.
9- دهگان، بهمن. فرهنگی جامع ضرب المثل های فارسی. فرهنگستان زبان و ادب فارسی. تهران. 1383.
10- هدایت، صادق. فرهنگ عامیانه ی مردم ایران. گردآورنده: جهانگیر هدایت. چشمه. تهران. 1379.
* صیرفی، هایده. تاثیر ادبیات زورخانه بر فرهنگ عامه. نشریه رشد آموزش تربیت بدنی، 1387، شماره 28.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 3
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • alavi IR ۱۴:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۵
    9 3
    ياد قديما بخير...
  • زهرا ممتازي IR ۲۲:۰۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    8 3
    کاش ريشه ضرب المثل بزن زنگ رو هم مي نوشتين.
  • ایدا IR ۰۹:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۳۰
    1 1
    لایک
  • یاسی IR ۱۴:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۴
    3 1
    سلام خیلی خوب و عالی بود فقط خواهش میکنم راجع به ورزش هم بزارین ممنون
  • یاس IR ۱۴:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۴
    4 0
    خیلی ممنون