قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: بیست و ششم دی ماه سالروز فرار محمدرضا پهلوی از ایران است؛ پادشاهی که به زعم خود، سلطنش را الهی می پنداشت و خود را موجودی فرازمینی تصور می نمود، او خود را شاه شاهان و وارث حکومت 2500 ساله شاهنشاهی می دانست و با وجود این که تمام کشورهای استعماری را پشتیبان خود می پنداشت، پس از مواجهه با دَم روح اللهی خمینی کبیر و خروش ملت ایران فرار را بر قرار ترجیح داد!

روزی که محمدرضا پهلوی با چشمی گریان و چمدان های جواهر از ایران فرار نمود!

به گزارش سرویس فرهنگی قدس انلاین ماه ها بود که شاه و همسرش از ضربه های پیاپی قیام فراگیر مردم به رهبری حضرت امام خمینی، آرامش خود را از دست داده بودند و لحظه ها و روزهای به شدت نگران کننده ای را سپری می کردند. هر حیله ای را که تا آن موقع به کار بسته بودند، مؤثر نیفتاده بود. نه تعویض دولت ها، نه مذاکره با علمای درباری و ملی گراها، نه اشک تمساح ریختن ها، نه وعده و وعیدهای توخالی، نه جلب حمایت های امریکا و انگلیس و اروپا، نه انحلال ساواک و بازداشت چند مهره دست پرورده، و نه ترفندهای دیگر.
لذا روز 26 دی ماه سال 57، شاه به اتفاق همسرش با چهره ای غمگین و چشمانی گریان با هواپیمای اختصاصی و مجلل خود ایران را ترک کرد و گفت: «من برای معالجه و استراحت می روم»؛ در حالی که هم می دانستند، او در واقع از ترس جانش که مورد تهدید انقلاب عظیم ملت ایران بود، فرار می کرد.
رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران و رئیس شهربانی کشور با ابلاغ دستورالعملی وضعیت کشور را از ساعت 5/7 صبح روز سه شنبه 26 دی ماه- روز فرار شاه- بحرانی اعلام کردند و بر آماده باش کامل نیروها و آمادگی یگان های نظامی برای انجام پدافند ملی در آن روز تأکید نمودند.
در این باره میرزا باقر علیان نژاد می نویسد: حدود ساعت 10 صبح مشایعت کنندگان در پاویون سلطنتی فرودگاه مهرآباد در انتظار ورود شاه و فرح بودند. هواپیمای اختصاصی شاهین (جت 727) نیز مقابل پاویون قرار داشت. دقایقی بعد شاه به اتفاق فرح با هلی کوپتر به مهرآباد آمدند. قره باغی در فرودگاه به دیدار شاه رفت و شاه نیز بر حفظ انضباط بر نیروهای مسلح تأکید کرد و به قره باغی گفت: «مواظب باشید که فرماندهان یک وقت دیوانگی نکنند و به فکر کودتا نیفتند.»
شاپور بختیار در فصل پنجم کتاب یکرنگی با عنوان «وداع پادشاه» از روز خروج شاه می نویسد: هلی کوپتر روی باند فرودگاه نزدیک محلی که پادشاه ایستاده بود فرود آمد. اعلی حضرت پالتوی سرمه ای بر تن داشت و دورش را عده ای از نظامیان و غیرنظامیان گرفته بودند. شهبانو هم در کنارش بود. جدایی که در آن زمان هیچ کدام نمی دانستیم دائمی خواهد شد، فرارسیده بود. پس از آنکه من ادای احترام کردم، پادشاه به من گفت: «من 20 دقیقه است منتظر شما هستم» [گفتم] امیدوارم اعلی حضرت مرا ببخشند، در مجلس و در انتظار گرفتن رأی اعتماد بودم.
سپس شاه به اتفاق بختیار به اتاق کوچکی در پاویون سلطنتی رفتند که همسر شاه نیز آنجا بود. شاه از بختیار پرسید درباره حکومت نظامی در استان های مختلف چه خواهید کرد؟ بختیار پاسخ داد یکی پس از دیگری لغو خواهند شد و تهران آخرین آن ها خواهد بود. شاه پرسید آیا استانداران را از بین نظامیان انتخاب می کنید یا از غیر نظامیان؟ بختیار گفت غیرنظامیان را ترجیح می دهم اما از افسران بازنشسته خوش نام نیز استفاده خواهم کرد. فرح نیز وارد بحث شد و به شاه گفت: «بختیار از خودگذشتگی به خرج داده است و باید به او اعتماد کامل کرد.» سپس فرح از بختیار خواست برای برخی اشخاص که چند نفری از آن ها بدون سوءسابقه و برخی نیز مسائل مشکوکی داشتند، گذرنامه صادر کند.

قره باغی صحنه خروج شاه را از کشور این گونه توصیف می کند: «اعلی حضرت بعد از خداحافظی از نخست وزیر، رؤسای مجلسین، چند نفر دیگر و من در حالی که خیلی متأثر بودند به طرف هواپیما حرکت کردند. در این موقع تعدادی از افسران و مأمورین مخصوص گارد شاهنشاهی و آشیانه سلطنتی در مسیر راه، اطراف اعلی حضرتین را گرفته و به نشانه خداحافظی دست های اعلی حضرت و شهبانو را می بوسیدند و یکی از آن ها نزدیک پِله هواپیما قرآن را در دست گرفته بود که اعلی حضرتین بر حسب سنت از زیر آن عبور [کردند] و آن را به رسم احترام بوسیدند... سپس داخل هواپیما شده و در جای خلبان قرار گرفتند. اعلی حضرت شخصاً هواپیما را هدایت و خاک ایران را ترک کردند. در حال نگرانی در افق به هواپیما که در آسمان ایران از نظر دور می شد نگاه می کردم تا اینکه از نظر ناپدید شد. ساعت 10/13 بعدازظهر روز سه شنبه 26 دی 1357 بود.»
منصور رفیع زاده، آخرین رئیس شعبه ساواک در امریکا، در خاطرات خود از خروج شاه از کشور می نویسد: «شاه یک دست کت و شلوار سنتی و فرح یک دست لباس تیره پوشیده بود. بر سر و دست فرح جواهرآلاتی دیده نمی شد. آن ها ترتیبی داده بودند که فیلم برداران بتوانند چند صحنه از سربازی را که به دست و پای شاه افتاده و تلاش می کرد پاهای شاه را ببوسد فیلم برداری کنند. شاه در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، مانع از این کار شد و او را از زمین بلند کرد.»
در همین حال احمدعلی مسعود انصاری در کتاب من و خاندان پهلوی از خروج مقادیر زیادی جواهرآلات از کشور خبر می دهد: «در موقع ترک وطن، شاه و خانواده اش مقدار زیادی از جواهرات خود را همراه آوردند. از جمله شاه به همراه اثاث خود چهار جعبه جواهرات آورده که استوار شهبازی که همراه خانم [فریده] دیبا، مادر فرح، جواهرات را برای امانت سپردن به بانک سوئیس برده بود، به من گفت که جواهرات در چهار جعبه بزرگ، هر یک به اندازه نیم قد انسان بود. التبه این جواهرات خود شاه و فرح بود، والا سایر افراد خانواده جواهرات خود را به طور جداگانه آورده بودند.»
پس از انتشار خبر خروج شاه از رادیو، مردم سراسر کشور با هجوم به خیابان ها به شادی و پایکوبی پرداختند. این نخستین تظاهرات شادمانه مردم در خیابان ها طی روزهای انقلاب بود. رادیو بی بی سی از تهران گزارش داد: «به محض اینکه خبر رفتن شاه در تهران پخش شد، صحنه های وجد و سرور برپا گردید و هزاران نفر وارد خیابان ها شدند و بوق های اتومبیل های خود را به صدا درمی آوردند و این صحنه ها در بسیاری از شهرها و قصبات دیگر در سراسر کشور منعکس گردید و سربازان به کناری ایستاده بودند و بعضی از آن ها در ابراز وجد و سرور به مردم می پیوستند.»
بختیار در شورای امنیت ملی به فرماندار نظامی تأکید کرده بود که سربازان و مأمورین نظامی از دریافت شاخه های گل از مردم خودداری نکنند و در مقابل پیش آمدهای ناگوار خونسردی خود را حفظ نمایند. اما همین دستورات وضع را به جایی رساند که بعد از خروج شاه از ایران، نه تنها پرسنل نظامی شاخه های گل اهدایی مردم را با میل و رغبت قبول کردند، بلکه آنان را در آغوش گرفته روبوسی می کردند. صحنه هایی که سرآنتونی پارسونز، سفیر انگلستان در تهران، از خروج شاه به تصویر می کشد، خواندنی است:
کابینه بختیار و برنامه دولت او روز 16 ژانویه مورد تأیید مجلس ایران قرار گرفت و شاه و همسرش همان روز فرودگاه مهرآباد تهران را به مقصد مصر ترک گفتند. رادیو ایران ساعت دو بعدازظهر خبر عزیمت شاه را پخش کرد. در آن ساعت من و همسرم و سایر اعضای سفارت و خانواده هایشان همه در محوطه سفارت بودیم. ناگهان همه شهر از شادی منفجر شد و صدای بوق اتومبیل هایی که در حرکت بودند در فضا پیچید. از آن لحظه تا هنگام غروب مردم در خیابان ها به رقص و شادی مشغول بودند. اتومبیل ها با چراغ روشن و به صدا درآوردن بوق های خود حرکت می کردند. مردم به طرف سربازها رفته و آن ها را می بوسیدند و شماره های فوق العاده روزنامه ها را با عناوین درشت «شاه رفت» توزیع می کردند. در عرض چند ساعت مجسمه های شاه و پدرش در میادین شهر سرنگون شد که خود پیش درآمد سقوط رژیم بود. من هرگز صحنه های آن روز را فراموش نمی کنم. ما برای تماشای حرکات مردم در مقابل در بزرگ سفارت ایستاده بودیم. مردمی که در خیابان ها حرکت می کردند همه در شور و هیجان بودند و هنگام عبور از برابر ما دست تکان می دادند و بعضی ها روزنامه هایی را که عنوان درشت «شاه رفت» بر روی آن نقش بسته بود به ما می دادند. سربازان گارد محافظ سفارت عاقلانه چنین وانمود می کردند که در شادی مردم شریک هستند. تظاهرکنندگان روی اتومبیل زره پوش آن ها رفته و شعار می دادند و لوله های تفنگ سربازان با شاخه های گل مسدود شده بود.

رسانه ها چه گفتند؟
بیشتر رسانه ها نیز به انعکاس گسترده خروج شاه از ایران پرداختند. رادیو بی بی سی ساعت 15/15 اعلام کرد: «شاه ایران و همسرش فرح پهلوی بامداد امروز تهران را به طور ناگهانی و مخفیانه ترک نمودند. وقی که شاه از پله های هواپیمای جت مخصوص خود بالا می رفت آشکارا گریه می کرد و گفت بدان دلیل به تعطیلات می رود که خسته است و از پاسخ به این پرسش که کی بازخواهد گشت خودداری نمود و اظهار داشت که این بستگی به وضع مزاجی او خواهد داشت...
بخش فارسی رادیو مسکو نیز در ساعت 30/18 از تهران گزارش داد: «امروز شاه ایران کشور را که در آتش اغتشاشات و تظاهرات مردم علیه رژیم کنونی و مداخله امریکا می سوزد ترک گفت.» همین رادیو در ساعت 20 نیز اعلام کرد خبرنگاران غربی از عزیمت شاه که با شتاب انجام گردید، از منابع خصوصی مطلع شدند. خبر رسمی پس از آنکه هواپیمای حامل شاه از محدوده ایران خارج شد، منتشر گردید.
خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز از مبدأ تهران گزارش داد که شاه در پی لغو غیرمنتظره کنفرانس مطبوعاتی خود که قرار بود در فرودگاه مهرآباد تشکیل دهد و طی آن علت مسافرت خود را به خارج تشریح کند، تهران را ترک گفته است. خبرگزاری فرانسه از اسوان گزارش داد که نظامیان مصری برای استقبال از شاه آمادگی کامل دارند.
نشریات خارجی به تحلیل شرایط ایران پس از خروج شاه از کشور پرداختند. روزنامه تایمز مالی نوشت: «بعید به نظر می رسد که شاه بتواند به ایران بازگردد. شاه در سال 1953 به کمک ارتش و قدرت های خارجی توانست بار دیگر به قدرت برسد ولی امروز بحران ایران با آن زمان فرق دارد و جدتر است.» روزنامه اسکاتمن نیز همین موضوع را تکرار کرد: «خروج شاه از ایران پایان حکومت وی است.»
بخش فارسی رادیو کلن به نقل از مطوبعات آلمان گفت: «شاه هنگام ترک ایران اشک در چشمانش حلقه بسته بود؛ امری که البته بی مورد نیست، ولی هیچ کس نمی تواند قبول کند که مردم ایران به خاطر وی یک قطره اشک ریخته باشند. به همین دلیل مسافرت شاه در عین حال به معنای سرنگون شدن اوست.» رادیو کلن این نکته را هم افزود که مردم ایران از یک سو از خارج شدن شاه از ایران شادی می کنند و از سوی دیگر خود را آماده استقبال پرشور از آیت الله خمینی می سازند. روزنامه آلمانی فرانمفورتر روند شاو در تفسیری از اوضاع ایران نوشت: «شاه که زمانی سلطان پرقدرتی بود در حال حاضر یک فراری پول دار است که به فروپاشی اتحاد و یگانگی نیروهای پیروز امروز در ایران امیدوار است.»
اما تحلیل هایی که ناظران داخلی و خارجی پس از رفتن شاه ارائه کردند، خواندنی است. پرویز راجی، آخرین سفیر شاه در لندن، در کتاب خدمت گزار تخت طاووس می نویسد: «... شاه در حالی که به تقلید از پدرش یک مشت خاک ایران را به نشانه علاقه اش به خاک وطن به همراه خود داشت، شخصاً هدایت هواپیما را به عهده گرفت و از ایران رفت.» وی در ادامه با انتقاد از چگونگی خروج شاه از کشور می نویسد: «بعد که بیشتر راجع به مسئله خروج شاه فکر کردم، به نظرم رسید که نحوه عمل شاه به هنگام عزیمتش اصلاً پسندیده نبود و واقعاً جز دامن زدن به وحشت و نگرانی من و امثال من ثمر دیگری نداشته است. چون اگر او قبل از خروج اقدام به تشکیل کنفرانس مطبوعاتی می کرد، با زیرکی می توانست ضمن برپایی یک مجلس غیررسمی و خودمانی، همراه با طرح سؤالات پر سر و صدا و مسئله برانگیز از سوی خبرنگاران، سبب جلب توجه رسانه های جهانی به سوی خود شود. ولی شاه دست به این کار نزد و شاید هم دلیلش این بود که نمی خواست در آخرین لحظات، مردم او را با وضعی آشفته- که حاصل سؤالات گیج کننده خبرنگاران است- مشاهده کنند. در حالی که حداقل می توانست با یک نطق غم انگیز تلویزیونی دست به یک «کودتا» بزند و ضمن تحریک احساسات مردم، به آن ها یادآوری کند که فقط به خاطر جلوگیری از خونریزی بیشتر قصد ترک کشور را دارد و از مردم بخواهد که مبادا تا آنجا پیش بروند که تمامیت ارضی ایران را به خطر بیندازند.»
واکنش امام خمینی (ره)

پیام امام به مردم
خبر خروج شاه از ایران به سرعت به سراسر جهان از جمله نوفل لوشاتو رسید. با توجه به اختلاف ساعت تهران و پاریس خبر خروج شاه حدود ساعت 12 به وقت محلی در نوفل لوشاتو پخش شد. امام خمینی ابتدا پیامی در سه بند صادر کردند که بلافاصله در اختیار تمامی خبرگزاری های خارجی قرار گرفت:
الف: خروج شاه از ایران اولین مرحله پایان یافتن سلطه جنایت بار پنجاه ساله رژیم پهلوی می باشد که به دنبال مبارزات قهرمانانه ملت ایران صورت گرفته است. من این پیروزی مرحله ای را به ملت تبریک می گویم و بیانیه ای خطاب به ملت صادر خواهم کرد.
ب: ما بزودی دولت موقت انتقالی را برای اجرای انتخابات مجلس مؤسسان و تصویب قانون اساسی جدید معرفی می کنیم.
ج: بازگشت من به ایران در اولین فرصت مناسب انجام خواهد شد.
خبرنگاران خارجی نیز با اجتماع در برابر ساختمان محل اقامت امام خمینی جویای نظر ایشان درباره خروج شاه شدند. ساعتی بعد ترجمه انگلیسی پیام امام خمینی در اجتماع پانصد نفره خبرنگاران خارجی قرائت و بلافاصله به سراسر جهان مخابره شد. اما خبرنگاران خارجی اصرار داشتند با امام خمینی مصاحبه کنند. به گفته حاج سید احمد خمینی «روزی که شاه فرار کرد، تمام نمایندگان رسانه های گروهی دنیا در نوفل لوشاتو با حضرت امام برنامه داشتند. شاید 150 شبکه تلویزیونی در سراسر دنیا به طور مستقیم این برنامه را پخش می کردند، زیرا یکی از بزرگ ترین رویدادهای تاریخ انقلاب به وقوع پیوست. همه می خواستند نظر امام را بدانند. ایشان چند دقیقه صحبت کردند. بعد از من سؤال کردند ظهر شده است؟ گفتم همین الآن ظهر شد. امام گفتند والسلام علیکم و رحمة الله. در آن لحظه ایشان، موضوع به آن اهمیت را به خاطر اقامه نماز اول وقت رها کردند. در شرایطی که رسانه های بیگانه برای میلیون ها بیننده خود در حال ارسال خبر و مصاحبه امام بودند، امام اقامه نماز در اول وقت را بر ادامه مصاحبه ترجیح دادند.»

سوالات خبرنگاران و توصیه های امام (ره)
امام خمینی پس از نماز در جمع خبرنگاران خارجی حاضر شدند و به سؤالات آنان پاسخ دادند. اولین خبرنگار از ایشان پرسید: «اولین قدم سیاسی حضرت آیت الله بعد از خروج شاه چیست؟» امام خمینی در پاسخ فرمودند: «خروج شاه اولین مرحله پیروزی ملت ماست، و ما مشکلات زیادی در پیش داریم؛ و ملت ما باید بداند که مجرد رفتن شاه، پیروزی نیست بلکه طلیعه پیروزی است و البته این طلیعه را من به ملت ایران تبریک عرض می کنم و باید توجه داشته باشند که همان طوری که طلیعه پیروزی است، طلیعه خلع سلاح اجانب است، و این تبریک، بیشتر از تبریک رفتن شاه است و ما الآن مسائل بسیار مشکل در پیش داریم و وارث یک مملکت از هم پاشیده ای هستیم که این خرابی ها در ظرف پنجاه سال سلطنت پهلوی و بیشتر از سی سال سلطنت محمدرضاخان(!) به وجود آمده است که ما باید برای ترمیم آن با همت جمیع طبقات قیام کنیم. اولین قدمی که ما باید برداریم ترمیم این خرابی هایی است که به وسیله او که از عمال خارجی بود حاصل شده است؛ و این میسر نیست اِلّا کمک کردن جمع طبقات. من از جمیع طبقات ملت با کمال تواضع تقاضا دارم که در این مشروع اسلامی و در این مشروع ملی همه با هم کمک کنند، همه دست به دست هم بدهند، اختلافات حزبی و مسلکی را کنار بگذارند، اختلافات قدیمی و جدید را کنار بگذارند، اختلافاتی که مربوط به احزاب است کنار بگذارند و همه با هم- با صدای واحد، با یَد واحد- قیام کنند؛ قیام به امر مهمی که نجات دادن کشور است، نجات دادن این کشتی متزلزل است.»
دیکتاتوری نظامی وقتش گذشت!
امام خمینی در ادامه از مردم خواستند کنترل شهرها و دهات را به دست بگیرند. ایشان همچنین ضمن هشدار به افراد فرصت طلب از آن ها خواستند به آغوش ملت بازگردند. خبرنگاری از رهبر انقلاب اسلامی پرسید: «آیا حضرت آیت الله تصور نمی فرمایند که اگر با دولت بختیار همکاری نفرمایند احتمال یک دیکتاتوری نظامی و خونریزی های جدید خواهد بود؟» امام خمینی با رد این احتمال فرمودند: «دیکتاتوری نظامی وقتش گذشت. اگر چنانچه کسی دست به دیکتاتوری یا کودتای نظامی بزند خواهد فهمید که موفق به هیچ چیز نخواهد شد و برای خودش و برای کسانی که مربوط به خودش است ذلت [به] بار خواهد آورد. باید همه اشخاصی که می خواهند در ایران برای منفعت طلبی دست به اعمال ضدمردمی بزنند، باید همه بدانند که وقت این ها گذشته است. ملت ایران دیگر آن ملت سابق نیست و تبلیغات سوء اثر خود را از دست داده است. باید ملت راه خودش را ادامه دهد تا به آنچه می خواهد برسد و آن قطع دیکتاتوری است و ایجاد یک مملکت آزاد، که همه طبقات و اقشارش آزاد [باشند] و یک مملکت مستقل که هیچ قدرتی در آن نتواند دخالت بکند. ان شاء الله در آینده بسیار نزدیک این آرزو تحقق پیدا می کند و ما دولت را به همین زودی معرفی خواهیم کرد.»

شادی در نوفل لوشاتو
حجت الاسلام هادی غفاری که در نوفل لوشاتو حضور داشت درباره شادی یاران امام خمینی از روز فرار شاه در گفت و گو با واحد تاریخ شفاهی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی می گوید: «روز فرار شاه دیدیم نوفل لوشاتو دوباره غرق گل و شادی شد. ما نیز فریاد شعف سر دادیم. این یکی از پیروزی های بزرگ آن دوران به شمار می رفت. حتی بچه های توی حیاط، حالت وجد به خود گرفته بودند و فریاد می زدند: «شاه فرار کرد»! روزنامه های خارجی فرار او را تیتر کرده بودند و بعد مطرح می کردند که آیا 28 مرداد تکرار خواهد شد؟ بچه ها وقتی به هم می رسیدند، تبریک می گفتند. یکی از بچه ها، دیگری را روی کولش سوار کرده بود و توی حیاط بلند فریاد می زد: «شاه فرار کرد. شاه ایران مُرد.» حجت الاسلام هادی غفاری می افزاید؛ در این بین یکی از خبرنگاران خارجی از امام خمینی پرسید نظر شما در مورد در رفتن شاه چیست؟ و امام فرمودند: «شاه نرفت، مردم شاه را بیرون کردند.»

منابع:
1- قره باغی، عباس. اعترافات ژنرال، تهران: نشر نی، 1368.
2- بختیار، شاپور. یکرنگی، ترجمه مهشید امیرشاهی، پاریس: 1361.
3- بهنود، مسعود. دولت های ایران از سید ضیاء تا بختیار، تهران: جاویدان، 1366.
4- مسعود انصاری، احمدعلی. من و خاندان پهلوی، ترجمه برقعی و سرافراز، تهران: نشر مهر 1373.
5- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا. انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی، تهران: طرح نو، 1372.
6- پارسونز، سر آنتونی. غرور و سقوط، ترجمه منوچهر راستین، تهران: هفته، 1363.
7- راجی، پرویز. خدمت گزار تخت طاووس، ترجمه مهران، تهران: 1374.
8- خاطرات هادی غفاری. تهران: دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1374.
* خارکوهی، غلامرضا. روزهای پرمشقت یک دیکتاتور، نشریه پانزده خرداد، 1388.
* علیان نژاد، میرزا باقر. روزی که شاه رفت؛ بررسی از روزشمار انقلاب اسلامی، نشریه مطالعات تاریخی، 1384.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 2
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • خدايي IR ۱۸:۳۶ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۶
    6 36
    مرگ برشاه...مرگ بر شاه... مرگ بر شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــاه بگو مرگ برشاه...مرگ بر شاه... مرگ بر شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــاه اين شعار اون سال ها بود. يادش بخير.