درست مانند روزهای اولی که قرار بود یارانه بدهند و یا روزهایی که بحث خوشهبندی مطرح بود و همه به دنبال این بودند که ببینند در کدام خوشه قرار میگیرند و آیا نامشان از سیاهه یارانهبگیران خط خواهد خورد یا نه.
دولت یازدهم بر اساس قانون، مکلف است برنامه هدفمندی یارانهها را ادامه بدهد، اما از آنجا که برنامههای اقتصادی در این دولت نسبت به دولت گذشته، حساب شدهتر و کارشناسیتر است و دولت سعی میکند بیگدار به آب نزند، دیگر قرار نیست مانند گذشته بیحساب و کتاب عمل شود و داراییهای خزانه به گونهای مصرف شود که زیانش از سودش بیشتر باشد. دیروز وقتی در رسانهها اعلام شد که به چه کسانی «سبد کالا» تعلق میگیرد، سیل انتقادها و اعتراضها جاری شد که چرا «سبد کالا» به ما تعلق نمیگیرد و به دیگری تعلق میگیرد و ...
من نمیخواهم وارد این بحث شوم که این سبد چرا و به چه کسانی تعلق گرفته؛ زیرا این بحث را همکاران اقتصادیام به طور مفصل پیگیری کردهاند. بحث من به عنوان یک روزنامهنگار یا همان «خبرنگار» این است که ای کاش دولت محترم، به ما خبرنگاران هم مانند همه اقشار دیگری که مورد بررسی قرار داده، نگاه میکرد و ما را مانند کارگرانی که حقوقشان بیشتر از 500 هزار تومان است، از دریافت این سبد کالا معاف میکرد. وقتی در زیرنویس تلویزیون و صفحات روزنامهها و خبرگزاریها دیدم که نام خبرنگاران در کنار دو قشر دیگر که به نظر من، به حق باید سبد کالا را دریافت کنند قرار گرفته، خیلی ناراحت شدم. با خودم گفتم مگر من با آن کارگر بازنشسته که هفت سر عائله دارد و 600- 700 هزار تومان حقوق میگیرد، چه فرقی دارم؟ مگر خون من رنگینتر است؟
به نظر من این سبد کالا تنها باید به افراد زیر پوشش بهزیستی و کمیته امداد تعلق بگیرد و البته کسانی که درآمد ماهیانهشان زیر یک میلیون تومان است. اما آمدن نام «خبرنگاران» در فهرست دریافتکنندگان سبد کالا، جز اینکه مردم را نسبت به این گروه زحمتکش بدبین کند، چیزی برای آنها نداشته است. گروهی که همواره درد مردم را داشتهاند و از درد مردم گفتهاند و نوشتهاند. اکنون چرا باید خواسته یا انشاءا... - ناخواسته با این کار، حساب آنها را از حساب مردم جدا کنند؟ دادن سبد کالا به خبرنگاران با دو نیت میتواند انجام شده باشد؛ نخست و در حالت خوشبینانه اینکه دل دولتیها برای قشر خدوم و آسیبپذیر خبرنگار سوخته باشد، در حدی که آنان را همردیف کسانی قرار دادهاند که از پایینترین درآمدها در جامعه برخوردارند و به واقع نیازمندند که البته هستند. در این فرض باید این نکته در نظر گرفته میشد که این کار شرّش از خیرش برای این جماعت بیشتر است و حالا انبوه مردمی که سبد کالا دریافت نکردهاند، خبرنگارانی را که به آنها به عنوان نمایندگانشان به آنها اعتماد داشتهاند، تافته جدا بافته میپندارند و گمان میکنند که حتماً این جماعت برای دریافت این سبد – کمارزش- لابی کردهاند یا از نفوذ حرفهایشان استفاده کردهاند. احتمال دوم که دعا میکنم هرگز درست نباشد، اینکه برخی افراد خواسته باشند با دخیل کردن جماعت خبرنگار در فهرست کالابگیران، آنها را در رودربایستی حرفهای قرار داده و از حجم انتقادهای احتمالی به ماجرای «سبد کالا» و دیگر مسایل بکاهند. اگر خدای نکرده چنین قصدی در میان بوده و خبرنگاران قربانی چنین نیتی شده باشند، براستی جای گلایه و تأسف دارد. صنف خبرنگاران حرفهای و تمام وقت در کشور کمتر از 10هزار نفرند و تعدادشان در میان پنج میلیون سرپرست خانواری که سبد کالا میگیرند، بسیار ناچیز است، اما آوردن نام این صنف، شائبههایی برای مردم ایجاد میکند که برای خبرنگاران، آزار دهنده است.
۱۲ بهمن ۱۳۹۲ - ۲۳:۴۹
کد خبر: 187266
سیدمصطفی حسینیراد: این روزها هر جا مینشینی و برمیخیزی، صحبت از سبد کالاست.
نظر شما