گروه معارف-منور میرشجاعان- حکمتهای نهج البلاغه، آموزه‌های روزمره زندگی ومجموعه دانشهای بی پایان درباره چگونه زیستن، چگونه شدن و پاسخی به چگونه بودن هاست.

 بدیهای ثروت و زبان در کلام امیرالمؤمنین(ع)

چراغ روشن نیازی است که برای رهاشدن ازبزنگاههایی که انسان را از رسیدن به مقصود الهی باز می دارد، باید از آن استمداد کرد.
در ادامه نشستهای «نهج البلاغه و زندگی» که در بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی برگزار می شود، حجت الاسلام والمسلمین نظافت، نهج البلاغه پژوه، به تشریح حکمتهای 58 تا 61 نهج البلاغه پرداخته است که عمل به مختصری از اقیانوس حکمتهای اخلاقی و اجتماعی آن، طعم تازه ای به زندگی می دهد.


ثروت ریشه شهوت ها
در حکمت 58 نهج البلاغه مولای متقیان علی (ع) ثروت را ریشه شهوتها عنوان می کند. در این حکمت، شهوت میل شدید نفسانی به چیزهای مختلف است. تمایلات نفسانی که اگر رها شوند جامعه را به هلاکت می رساند. شهوت دارای عرصه های مختلفی اعم از قدرت، ثروت، لذت و شهرت است.
دوست داشتن ثروت و دنیا به 2 قسم بلاواسطه و با واسطه است. ثروت بلا واسطه خطرناک است اما ثروت با واسطه اگر هدف مقدسی را دنبال کند عیبی ندارد. مثلا علاقه به پول برای رفتن به حج.
دوستی ثروت و دنیا سرمنشا خطاهاست. امام صادق (ع) می فرماید: ثروت دوستی، دین را ضعیف و یقین را تباه می کند. جمع و ذخیره سازی ثروت نیز نکوهش شده است. خداوند در آیه 34 سوره توبه می فرماید: « کسانی که طلا و نقره را گنجینه می سازند و در راه خدا انفاق نمی‌کنند به مجازات دردناکی بشارت ده.» ثروت اندوزی مذمت شده چون انباشتن آن، موجب افزایش گناهان می شود کسانی که شیفته جمع کردن ثروت هستند، این ثروت آنها را به گناه می کشاند و آنها از پرداختن حقوق واجب نیز غافل می شوند.
در روایات آمده است که 5 چیز سبب افزایش ثروت می شود: بخل، آرزوی طولانی، حرص غالب، قطع رحم و دنیا را به آخرت برگزیدن است. و در روایت دیگری معصوم(ع) می فرماید: « اگر کسی از راه حرام کسب ثروت کند، خداوند ساختمان، گل و آب را بر او مسلط می کند.» یعنی فرد همه عمرش را به حرام صرف ثروت اندوزی می کند و ساختمان و ثروت بر او مسلط می شود و دلش به آن وابسته شده ؛ عمرش را ثروت هدر می دهد و صرف خود می کند.
روایت داریم ثروت را درست مصرف کنید. در نامه 21 نهج البلاغه آمده است: « به اندازه ضرورت ثروت را نگه دار و مابقی را برای روز نیازت بفرست.» در خطبه 142 نهج البلاغه نیز حضرت می فرماید: «خدا به هرکس ثروت داد به واسطه آن با نزدیکان ارتباط برقرار کند و خوب پذیرایی کند.»
هر که پول دارد اسیر آزاد کند، به گرفتارها و فقرا و بدهکارها بدهد. برترین ثروت، آن است که به واسطه آن آبرویی حفظ و قرضی ادا شود.
اگر کسی ثروت را برای خدا بخواهد ستایش شده است. ثروت شایسته، برای انسان شایسته خوب است. پیامبر(ص) می فرماید: کمی ثروتی که کفایت بکند، بهتر از زیادی ثروتی است که فرد را از یاد خدا غافل کند.
دیدگاه اسلام نسبت به ثروت یک دیدگاه منطقی است. مصرف به قدر ضرورت و پس انداز برای روز نیاز به اندازه کافی، خرج کردن اموال در راه خدا و آنچه ثواب دارد، خریدن آبروی دیگران و سود بخشیدن. اگر دنبال فراغ دل هستیم باید بدانیم که هر چه ثروت کمترباشد آرامش دل بیشتر است به شرطی که بفهمیم و دلبسته نباشیم.


هشدار دهنده و مژده دهنده
در حکمت 59 حضرت می فرماید: «آنکه تو را هشدار داد، چون کسی است که به تو مژده داده است.» چرا آن دوست را که به ما هشدار می دهد دوست نداریم و او را مانند کسی قلمداد نمی کنیم که مژده ای به ما می دهد؟ کسی که عیب ما را می گوید، یک مبشر است. بعضی ها نفهمیده اند دنیا گذرگاه و محل حرکت است. به همین جهت از کشف عیوب و نهیب زدن‌ها ناراحت می شوند. بعضی ها نفهمیده اند که دنیا نمایشگاه نیست، اینان زندگیشان را دایم به نمایش می گذارند. افرادی که هدف دنیایی را که درآن زندگی می کنند نشناخته اند متکبر و مغرورند و اگر کسی به آنها تذکر دهد ناراحت می شوند.
خداوند در آیه 206 سوره بقره می فرماید: «اگر به انسان متکبر بگویند تقوی داشته باش به او بر می خورد.»
امام صادق (ع) بهترین دوست را کسی می‌داند که عیوبش را به او هدیه کند. حضرت در این حدیث، روش عیب گفتن را هم یاد داده است؛ باید عیب را طوری گفت که به فرد برنخورد و آن را بپذیرد و چقدر خوب است رابطه همسران و دوستان این گونه باشد.
به همین سبب امام باقر(ع) می فرماید: «کسی که اشک تو را در می آورد دنبالش حرکت کن.» برخی افراد هستند که تو را می خندانند اما کلاه نیز برسرت می گذارند. دنبال این افراد نباید حرکت کرد. برخی از مسؤولان هم این گونه هستند از چاپلوسان خوششان می آید و منتقدان را ازخود دور می کنند. درحالی که مسؤولان نباید از انتقادهای مخلصانه ناراحت شوند. باید ظرفیت داشته باشیم و منتقدان دلسوز را برای دوستی انتخاب کنیم.
در روایت طول عمر به چند بخش تقسیم شده که یک بخش آن برای ارتباط با آدمهای خوب و دوستانی است که عیب شما را می گویند. کسی که تو را دوست دارد و شما را از لغزش و خطا نهی می کند، دوست خوبی است. بنابراین لازم است، ظرفیت خود را بالا ببریم و برای این کار باید اول فکرمان را عوض کنیم و به فکر رشد باشیم و بخواهیم عیبمان را بفهمیم، صبور باشیم و زود از کوره در نرویم.


کنترل زبان
حضرت علی (ع) در حکمت 60 می فرماید: «زبان تربیت نشده، درنده ای است که اگر رهایش کنی می گزد.» در مورد زبان سخن فراوان است. زبان، موثرترین، کارآمدترین و خطرناکترین عضو بدن است. همان طور که برای رسیدن به سعادت، بهترین وسیله است. زبان جِرمش کم و جُرمش زیاد است. حضرت علی(ع) می فرماید: چه بسیار سخنانی که اثرش از حمله زیادتر است. با سخن است که در روز قیامت صورت ها سفید و یا سیاه می شود. چه بسا یک کلمه، نعمتی را از دسترس دور کند و یا بلایی را جذب کند. افراد بد زبان که زبانشان، نیش می زند خیلی از دوستانشان را از دست می‌دهند. حضرت در خطبه 176 نهج البلاغه عنوان می‌کند: « انسان باید زبانش را حفظ کند چون زبان مانند اسب چموشی است که صاحبش را به زمین می زند.»
اگر کسی نتواند زبانش را حفظ کند، تقوی ندارد. قلب منافق، پشت زبانش است و هرچه به زبانش می آید، می گوید. اما مؤمن، ابتدا فکر و درنگ می کند و سپس سخن می گوید. پیامبر(ص) می فرماید: «ایمان هیچ بنده ای، مستقیم نمی شود مگر اینکه قلبش مستقیم شود و قلب مستقیم نمی شود مگر اینکه زبان مستقیم شود.»
جای تأسف دارد که خیلی ها نمی توانند زبانشان را کنترل کنند. برای این کار، تمرین لازم است تا به قدرت سکوت برسند.
روایت است که هرکدام از سخن و سکوت آفاتی دارد که اگر آفات نداشته باشد، کلام بهتر است و اگر به کلامی که می خواهید بگویید شک می کنید سکوت بهتر است. اما همه جا نیز سکوت مناسب نیست. حضرت علی(ع) می فرماید: «سکوت، نسبت به حکم پروردگار خیر ندارد.»
زبان یکی از اعضای بدن است که گناهان فراوانی از آن آغاز می شود. از جمله می توان به دروغ، غیبت، تهمت، افشای اسرار، بردن آبروی خود و دیگران، اختلاف افکنی، بدگویی و سخن چینی، ریا، مسخره کردن، اُف به والدین، ناسزا، شهادت باطل، فخر فروشی، منت گذاشتن، فتوای جاهلانه، بحث بی فایده، شوخی با نامحرم، استراق سمع، سرزنش بیجا، تحقیر و توهین اشاره کرد.
امام صادق(ع) می فرماید: «ای شیعیان زینت ما باشید ننگ ما نباشید، با دیگران درست سخن بگویید.» گفته شده است، در ابتدای صبح همه اعضای بدن به زبان می گویند تو را به خدا ما را جهنمی نکن.


نکوهش زن یا نکوهش لغزش
از نظر قرآن، زن و مرد برای رسیدن به درجات کمال و ارزش های اسلامی با هم فرقی ندارد. خداوند در قرآن می فرماید که هر کسی عمل صالح انجام دهد چه زن و چه مرد به او حیات طیبه می دهیم.
آیات و روایات زیادی وجود دارد که به ستایش زن شایسته می پردازند و ارزش و فضائل زنان مؤمنه و زنان اسوه و نمونه را بیان می کند. در روایت است که نیکی زن مؤمنه مانند عمل 70 صدیق است و پیامبر(ص) می فرماید: خوب شوهرداری کردن و کسب رضایت همسر معادل همه ثوابهاست.
اینکه در این روایت عنوان شده «نیش زن شیرین است»، این مذمت زن نیست بلکه آسیب پذیری مردان را نشان می دهد. نامحرم برای نامحرم، مانند عقربی است که زهرش شیرین است و این حکمت، توصیه به مراقبت نفس دارد. زن نامحرم، زمینه لغزش را برای مرد فراهم می کند و روحش را آسیب پذیر می کند. او نمی‌فهمد و برایش شیرین است. این گرفتاری نیز دچار جامعه اسلامی شده که در قالب دفاع از حقوق زنان، به آنان ظلم می شود.
ما چوب پشت کردن به تعالیم اسلامی را می خوریم. در روایت است که حرف زدن با زنان نامحرم، دام شیطان است. اگر عاشق سلامتی روحمان باشیم به نامحرم نگاه نمی‌کنیم. ذهنمان را در خیابان فارغ نگذاریم اگر فکرمشغول باشد چشم نمی بیند. چشم وقتی می بیند که ذهن فارغ باشد.
اسلام می خواهد مرد وزن آرامش روانی داشته باشند. زنهای بدحجاب، هم به مردان وهم به زنان ظلم می‌کنند و آرامش آنها را در جامعه برهم می زنند و نتیجه این ظلم کردن، افزایش طلاق و فروپاشی کانون خانواده است.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.