او را با کارهای مختلف میتوان شناخت، میشود با فیلم خاطره انگیز«افق» ، یا با «حماسه مجنون» او به سالهای اوج سینمای دفاع مقدس سفر کرد .با سلطانی به بهانه بزرگداشتش در سیزدهمین جشنواره فیلم مقاومت به گفت و گو نشسته ایم که ازنظرتان میگذرد:
آقای سلطانی به عنوان اولین پرسش کمی ازاولین حضورتان در سینما و اولین تجربه سینمایی تان فیلم «افق» بگویید.
این قضیه برمی گردد به بیست و چند سال گذشته؛ من آن زمان در جهاد دانشگاهی اصفهان خدمت میکردم و در حاشیه تئاتر هم کار میکردم، ولی تا آن زمان به صورت حرفه ای سینما را تجربه نکرده بودم، هرچند با ادبیات معرفتی بیگانه نبودم.تا اینکه مرحوم رسول ملاقلی پور بانی خیر شد و باقیات الصالحاتش همه به او تعلق گرفت و من را برای بازی در فیلم افق انتخاب کرد.الان که به گذشته برمی گردم از یک چنین اتفاقی و ورودم به سینما با سینمای دفاع مقدس خیلی خوشحالم.
بگذریم.... نه فقط به نظر من که به شهادت خیلی از دست اندرکاران سینما،فیلم افق یکی از بی بدیل ترین و خوش ساخت ترین ساختههای سینمای دفاع مقدس است.این فیلم به عنوان نماد معرفت سینمای دفاع مقدس نام گرفت و برای من به عنوان اولین حضورم تجربه تکرار نشدنی به حساب میآید.
افق برای من شروع ورودم به سینما و به اصطلاح باعث خوش یمنی بود، چون از آن به بعد تا سالها بعد من پیشنهادهای زیادی در این ژانر داشتم.مرحوم رسول ملاقلی پوردر آن فیلم توانست بخوبی رشادتها و جانبازیهای بچههای انقلاب را به تصویر بکشد به شکلی که اتفاقات جنگ را برای همه قابل لمس بود.
آیا شما تا پیش از حضورتان در فیلمهای دفاع مقدس تجربه حضور در جبهه را هم داشتید؟
من همان روزها درواقع اوایل جنگ از طرف دانشگاه اصفهان مامور شدم که به مدت هشت سال درسپاه پاسداران حضور داشته باشم و تئاتر تدریس کنم. آنجا بود که نمایشی را به کمک گروهی که با هم کار میکردیم بردیم ارومیه قرارگاه حمزه سید الشهدا که همان زمان با استقبال خوبی مواجه شد.
همانطور که میدانید آن زمان همه چیز در دفاع مقدس خلاصه میشد.از همان جا بود که موقعیت بچههای جنگ را با تمام مشکلات ، جانبازیها و رشادتهایشان از نزدیک لمس کردم و در جریان هنر رزمشان بودم.همان زمان شاهد شهادت خیلی از این بچه ها بودم؛ بچه هایی که سالم به جبهه میرفتند و بی دست و پا برمی گشتند، ولی هیچکدام از این مشکلات و جانبازیها از میزان سرزندگی و شادابیشان کم نمیکرد.روزهای عجیبی بود، بی اغراق میگویم که در آن روزها همه چیزمان حتی تئاتر و موسیقی هم در خدمت جنگ و دفاع مقدس بود .
آقای سلطانی شما جزو آن دسته از بازیگرانی هستید که حضوری مستمر در سینمای دفاع مقدس داشته است.چرا الان سالهاست که حضورتان در این سینما بسیار کمرنگ شده است؟
والا خود من هم متعجبم!آن زمان مواقعی بود که من سالی چهار فیلم دفاع مقدسی بازی میکردم، ولی الان چه؟درست است که سن من هم بالا رفته و شاید من مناسب بازی در برخی نقشها نباشم، ولی متأسفانه تولید این گونه آثار هم کم شده است.
درست است آن زمان شرایط فرق میکرد، ولی ساخت این گونه آثار هم زیاد بود.آن زمان هم به جای خودش مشکلات مالی داشتیم و ساخت این گونه آثار آسان نبود، ولی الان وضعیت بد تر شده است.
نمی دانم شاید تهیه کنندگان ما علاقه ای به ساخت یک چنین آثاری ندارند که البته حق دارند، چون نه گیشه و نه امکانات هیچ کدام جوابگوی این سینما نیست.ما سالهای قبل در جشنواره چندین فیلم دفاع مقدس داشتیم، ولی الان چطور؟ اگر به زحمت تولید این گونه آثار به دو فیلم در سال برسد.
آن زمان دست برو بچه هایی که هم خودشان جبهه رو بودند و هم تهیه کننده سینما بودند باز بود.هم مخاطب و هم دست اندرکاران سینما همه برای دیدن و ساختن این گونه آثار ذوق و شوق داشتند، ولی الان این اینگونه نیست و این بی میلی اصلاً به نفع سینمای دفاع مقدس نخواهد بود.
الان و در این سالها خوشبختانه ادبیات دفاع مقدس ما به مراتب بهتر و پر انرژی تر از سینما عمل کرده است.ما اگر بخواهیم از همین نوشته ها استفاده کنیم، میتوانیم بهترین دوران شکوفایی آن زمان را رقم بزنیم، ولی الان بندرت در سال ساخت باز آفرینی آن رشادتها اتفاق میافتد.
حالا با توجه به تمام توضیحاتی که شما دادید، چرا سینمای دفاع مقدس نتوانسته است، در ابعاد جهانی مؤثر باشد؟
هشت سال دفاع مقدس یکی از زیباترین آرمانهای جوانان ایرانی و غیرت ایرانی را به تصویر کشید.خب طبیعی است که دنیا نخواسته باشد یک چنین چیزی را به راحتی قبول کند.
برای همین هم هست که هنوزم که هنوز است، دارند علیه این آرمانها میجنگند.اینها الان هم از ایران و جنگ هشت سال دفاع مقدس و اسلام دوستی و ایران دوستی ما میترسند.آنها هنوز نسبت به ما احساس ناامنی میکنند.
دشمنان ما هنوز حالا حالا برای ما نقشه ها دارند؛ البته خدا را شکر که دشمنانمان را از آدمهای احمق قرار دارد.این را همه دنیا میداند که جنگ ما یک جنگ اعتقادی و اسلامی بود و اینها هنوز که هنوز است با این اعتقادها مشکل دارند، خب با این حساب، چرا باید بگذارند این اعتقادها جهانی شود؟ این جنگ برای بچههای ما عاقبت بخیری داشت، ولی خب دشمنان ما که نمیفهمند، تازه اگر هم بشنوند خیره خیره نگاهمان میکنند و فکر میکنند ما عقلمان را از دست داده ایم، در حالیکه آنها هستند که توان درک یک چنین مسایلی را ندارند.
در این میان مسایل داخلی را چقدر در این قضیه دخیل میدانید؟
بله بجز اینها که گفتم دلایلی چون ناآشنایی برخی از دست اندرکاران و تولید کنندگان با مقوله دفاع مقدس، یا نبود نویسندههایی که بتوانند بدرستی اتفاقات جنگ را به رشته تحریر درآورند و البته حضور نداشتن کارگردانانی که دغدغه جنگ را دارند، بخشی از دلایل اثرگذار نبودن سینمای دفاع مقدس در ابعاد جهانی است.
متاسفانه ترس از شناخت آدمهای بزرگ جنگ و ترس از گیشه موجب شده، گروهی جرأت ورود به این حیطه را نداشته باشند و نتیجه اش بشود ساخت یکسری آثار سخیف که دیگر کم کم به یک ژانر تبدیل شده اند.
به عنوان یکی از بازیگران فعالی که سالها در این عرصه فعالیت داشته اید، فکر میکنید، سینمای دفاع مقدس توانسته در تصویری کردن این اتفاقات موفق باشد؟
در زمان خودش و تا مدتی بله مؤثر بوده است.ما در سینمای دفاع مقدس شاهد دورههای خوبی بوده ایم و حتی در این بین بودند آثاری که به نوعی جریانساز هم شدهاند، اما از جایی به بعد نتوانستیم حق مطلب را درباره این سینما بیان کنیم.
ما سینماگران زیادی داشته ایم که برای پیشبرد این سینما و موفقیت آن در سالهای گذشته خیلی زحمت کشیده اند، از آقای شورجه بگیرید تا مرحوم ملاقلی پور،محسن محسنی نسب،ابراهیم حاتمی کیا و....که آثار ماندگار زیادی را بر جای گذاشته اند که هنوز بعد از سالها تماشاچی خودش را دارند.با این همه اما میتوانستیم بهتر عمل کنیم.هشت سال جانفشانی را که نمیشود در چند تا فیلم هر چند موفق خلاصه کرد.
دلیل اصلی این کمکاری درباره جنگ چه بوده است؟ آیا سینماگران خوبی نداشتهایم که در این باره بیشتر کار کنند یا آن که مشکل از دستاندرکاران امور سینمایی بوده؟
متاسفانه نمیدانم چرا برخی از این دست اندرکاران و تهیه کنندگان ما خیلی علاقه دارند به روز باشند؛ نمیدانم چرا اینها فکر میکنند که جنگ مربوط به زمان و موقعیت خاصی بوده و حالا تمام شده.حالا میخواهند به جای کار در ژانر دفاع مقدس فیلمهای جشنواره پسند خارجی بسازند. متأسفانه این روزها جنگ گفتن و جنگ ساختن به حاشیه رفته است؛ البته من نمیگویم اینها بد است که بخشی از اینها به سیاستهای دولت و دست اندرکاران سینمایی ما برمی گردد.
یکی از ویژگیهای برخی آثار دفاع مقدسی ما، نگاه یکجانبه دست اندرکاران به فضای جبهه و جنگ است. فکر میکنید این نگاه یکجانبه تا چه حد در پیشرفت نکردن این ژانر مؤثر بوده است؟
قطعاً نباید یک چنین اتفاقی بیفتد.آن چیزی که شما میگویید برمی گردد به طرز فکر معاونت سینمایی و شرایط جامعه و مواردی دیگری که از دست من و شما خارج است و به سیاستهای دولت سینمایی بر میگردد، به همین دلیل است که میبینیم در یک دوره ای یک نگاه سینمایی خاص به یک موضوع باب میشود و بدین ترتیب بسیاری موضوعات دیگر در حاشیه قرار میگیرند که این قضیه میتواند به مرور سینمای دفاع مقدس را دچار مشکل کند.
ولی کسانی هم بوده اند، مثل مرحوم رسول ملاقلی پور که اصلاً نگاه تک بعدی به جنگ و مسایل آن نداشت و نمونههای کاریش هم کم نیست، ولی خب به هر حال هرکسی اندازه خودش درک و برداشت میکند و از دریچه دوربین خودش به جنگ نگاه میکند.
متأسفانه در برخی آثار میبینیم که دشمن خیلی ضعیف نشان داده میشود، خب این دشمن اگر ضعیف بود، چرا جنگ ما هشت سال طول کشید؟نه اینگونه نباید باشد.دشمن ما قوی بود، و لی از این طرف هم بچههای ما نیروی قوی تری مثل ایمان را داشتند که دشمن اصلاً عقلش هم نمیرسید.ما در این جنگ با دنیا جنگیده ایم، شوخی که نیست!
نمونه این قضیه صحبت امام خمینی(ره) است که گفتند«خرمشهر را خدا آزاد کرد» چیزی که اصلاً دشمنان ما نمیفهمند!
متأسفانه تلویزیون هم نتوانسته در این میان مؤثر باشد.
بله دقیقا! میخواهم بگویم که تلویزیون به مراتب کم کار تر از سینما بوده است؛ ما فقط چند نمونه انگشت شمار در این زمینه داریم .شوق پرواز یدا... صمدی و یکی دو سریال دیگر.در حالیکه تلویزیون میتواند در ساختن ذایقه مخاطب بیشترین و موثرترین تاثیر را داشته باشد، ولی متأسفانه ما هیچ زمان تحقیقات و برنامه ریزی درستی برای به تصویر کشیدن چهرههای جنگ و نامداران این دفاع بزرگ که کم هم نبودهاند، نداشتهایم.
آیا در طول این سالها ،ذایقه مخاطب هم نسبت به این گونه آثار تغییر کرده است؟
هرچند الان هم اگر فیلم خوبی در ژانر دفاع مقدس ساخته شود، پر مخاطب است، نمونه اش فیلم «شیار 143» خانم آبیار، ولی متأسفانه در این چند ساله اخیر یکسری فیلمها ساخته شد که نگاه طنازانه ای به مقوله جنگ داشته است، البته من نمیگویم ساخت این گونه آثار لازم نیست و نباید ساخته شود، ولی همین آثار سطح سلیقه مخاطب را پایین میآورد؛ چیزهایی که ما در این آثار میبینیم، اصلاً ادبیات و شناسنامه ایمانی نسل ما نیست؛ این گونه ساخته ها میتواند به مرور به آسیبهای اینگونه از سینما تبدیل شوند. فراموش نکنیم که سینمای دفاع مقدس هویت سینمای ماست.
نظر شما