۴ آبان ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۰
کد خبر: 243012

اطراف ما همیشه پیرمردها و پیرزن‏‏‌هایی وجود داشته‎‎اند که ذهنیت ما را درباره سالمندی تشکیل داده‏‏‌اند، چروکیدگی و تیرگی پوست، خمیدگی پشت، موهای سفید، قدم‏‏‌های لرزان و آهسته، فقر، دردهای بی‎‎امان و بیماری‎‎های همزمان مثل دیابت و فشار خون و کمردرد و پادرد، تنهایی و افسردگی، حسرت‎‎ کسان و دوستان از دست رفته، ذکر مداوم ایام گذشته، انتظار مرگ، ضعف قوای جسمانی و ذهنی، کم توجهی بچه‎‎های دیروز به آنها که روزگاری مرکز ثقل خانواده بودند، مثال‎‎هایی از اجزای ذهنیت ما از پیری هستند.

شروع سالمندی از دوران تشکیل جنین

هیچ‏‏ کسی دوست ندارد، روزی به چنین سرنوشتی دچار شود اما ما هم پیر خواهیم شد؛ همان‌طور که بقیه دارند پیر می‏‏‌شوند. ما روزی به دنیا آمدیم، همان‌طور که بقیه به دنیا آمدند، بزرگ می‎‎شویم، همان‌طور که دیگران می‎‎شوند، پس روزی پیر می‎‎شویم چون دیگران شدند.

فراوانی حقایقی که اطراف‌مان رخ می‎‎دهد اما به درستی درک‌شان نکرده‎‎ایم، بسیار بیش از واقعیاتی است که تمام و کمال می‏‏‌دانیم و بدیهیاتی خودساخته داریم که باور غلط بودشان، کاری دشوارتر از فهم خودشان است.

مثلاً این که مفهوم کودکی، جوانی و سالمندی مفاهیمی موهوم هستند؛ این که هنوز هیچ کسی نمی‌داند محدوده سنی سالمندی چیست و چه کسی را جوان می‏‏‌گویند. مرز بین میانسالی و پیری کجاست یا کی فلان کودکی، نوجوان شده است.

این سوال که "سن سالمندی در کشور چیست؟"، سوالی غلط است و این که فلان شخص خاص در چه سنی سالمند می‏‏‌شود نیز موهوم است. اگر تصور کنیم، سالمند کسی است که پیر و خسته دل و ناتوان شده، غلط است، همان‌طور که اگر بگوییم جوان کسی است که جسم و جانش سالم است.

می‏‏‌توان بی‏‏شمار از این دست ذهنیات موهوم آورد، پس حقیقت چیست؟ آیا سن شناسنامه ملاک پیری و جوانی است؟ یا وضعیت جسمی و روحی؟ آیا ما در گذر عمر به طور ثابت از جوانی و میانسالی می‏‏‌گذریم و پیر می‏‏‌شویم؟

اگر "کودکی"، " میانسالی" و "سالمندی" مفاهیمی موهوم هستند، پس چه چیز واقعیت است؟ من 60 ساله، چه هستم؟

ذهن انسان مایل است به پدیده‎‎ها ساده‏‏‌انگارانه نگاه کند و نتیجه این که، مفهوم واقعی سالمندی با آنچه عموماً در اذهان است، کاملاً متفاوت است و شاید تنها تشابه این دو نقصان، قوای جسمانی است، آن هم به اندازه‏‏‌ای که در یک دوی سرعت، فرد 70 ساله با سرعتی کمتر از وقتی که 30 ساله بود، می‎‎دود نه چنان که تصور عمومی است، "ناتوان" بشود.

سازمان بهداشت جهانی برای سلامتی چهار وجه تعریف کرده است که با وجود هر مشکلی در این وجوه، فرد بیمار محسوب می‎‎شود.

این وجوه شامل سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است و این چهار وجه تحت تاًثیر ژنتیک، تربیت و محیط قرار می‏‏‌گیرند.

حقیقت این است که گذر عمر و همه آنچه که منجر به پیری می‏‏‌شود، از وقتی که جنین تشکیل می‏‏‌شود، آغاز می‎‎گردد مثلاً وقتی که قلب و رگ‏‏‌ها تشکیل شدند، هم‌زمان روند گرفتگی رگ‏‏‌ها شروع می‎شود، به طوری که هر انسانی روزی دچار سکته قلبی و مغزی خواهد شد، البته اگر تا آن روز عمر کند.

یا روزی که تشکیل مغز و سلسله اعصاب شروع می‏‏‌شود، فرسودگی و مرگ سلول‎‎های عصبی هم شروع می‏‏‌شود، به طوری که پس از تکمیل مغز، روزانه تا پایان عمر از تعداد سلول‎‎‌های آن کاسته می‎‎شود و به همین منوال در سایر قسمت‏‏‌های بدن هم نقصان، همزاد با تشکیل و تکمیل ارگان‏‏‌هاست.

در ارگانی از بدن ژن‎‎هایی در تلاش هستند که این نقصان را تشدید کنند و ژن‏‏‌هایی در تلاش برای ترمیم هستند و این در هر فردی متفاوت است.

مثلاً فردی در 50 سالگی دچار سائیدگی زانو می‏‏‌شود، در حالی که عده‎‎ای دیگر در شرایط زندگی و شغل یکسان دچار این بیماری نمی‏‏‌شوند.

از همان دوران جنینی محیط نیز بر این روند تاثیر می‏‏‌گذارد، مثلاً دود سیگاری که مادر استعمال می‏‏‌کند باعث بروز آسم و نقایص قلبی در نوزاد و نیز در آینده مشکلاتی در یادگیری می‏‏‌شود.

تربیت نیز از آغاز تشکیل جنین بر گذر عمر او تاثیر می‏‏‌گذارد، در جنین مادری که استرس زیاد دارد، احتمال این که مثلا پس از تولد مشکلات ریوی و اختلالات یادگیری پیدا کند، بیشتر است.

بنابراین "کودکی"، "جوانی" و "پیری" و هر چه اسم‌شان باشد، تنها نام‎‎هایی برای دوران‌های گذر عمر هستند، چون همان‏‏‌طور که گفته شد پیر شدن همزاد کودک و سالمندی همراه کودکی است.

منبع:ایسنا

 
 
 
 
 
 
 
 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.