اتفاق جالب این است که امروز در تهران، یک گروه به دنبال پیدا کردن کرانچار و آوردنش به تهران و گروهی دیگر در پی رضایت گرفتن از کی روش برای معزول کردن وینگادا و دستهای دیگر هم در پی یافتن راهی برای جلوگیری از شکایت نلو هستند و آن وقت یکی مثل هومن افاضلی باید تیم امید را در قطر ساخته و پرداخته و مهیا کند. برای چه چیزی؟ برای کدام بازی؟ برای رسیدن به چه هدفی؟ هدفی که امروز هومن افاضلی تدوین و تبیین میکند؟ بعد فردا قرار است زلاتکو کرانچار برای این تیم امید چه نقشی را ایفا کند؟ این تیم چقدر باید موش آزمایشگاهی شود تا در فدراسیون فوتبال بفهمند که روال ساختن و پرداختن یک تیم، اینی نیست که ما به آن تن میدهیم!
از یک سال قبل تا امروز، دقیقاً همین تیم امید دستخوش چه تغییراتی شده است؟ مرور تقویم خاطرات این تیم شاید گویای دلایل مفلوک شدن این تیم در بازیهای آسیایی باشد. هومن افاضلی سال قبل جای خود را به علی منصوریان داد.
منصوریان در همین روزها بود که شنید فدراسیون به دنبال وارد کردن وینگادا به کشور است و البته به همین دلیل بدون مکث استعفا کرد و نلو را جای خود دید. نلو حالا رفتنی شده و باز تیم دست هومن افاضلی افتاده که برای یک اردو در قطر جمعش کند و خیلی زود به محض بازگشت به کشور، همین تیم را تحویل کرانچار بدهد. زلاتکو وقتی به تهران برسد، باید منتظر کدام جانشین باشد؟
فدراسیون فوتبال طی کمتر از یک سال، چهار مربی را روی نیمکت تیم امید گذاشته و بعد انتظار داشته که هم در بازیهای آسیایی بدرخشد و احتمالا سری در سرهای حاضران در المپیک دربیاورد. وقتی فقط و فقط دو تیم از آسیا راهی المپیک میشوند، با این نگرش و این نحوه برنامه ریزی، رسیدن به ریو دوژانیرو، نه یک رویا که یک بلندپروازی کودکانه بیش نیست!
اما اتفاق قابل توجهی که باعث میشود هومن افاضلی با وجود تمام دلخوریهای قدیمی و تازهاش، باز حاضر شود که تیم امید را به قطر ببرد، امیدواریهای کاذبی است که در فدراسیون فوتبال به او دادهاند. اینکه در گوش او میخوانند که تمام اخبار مبنی بر مذاکره با زلاتکو کرانچار دروغهای رسانهای است یا یک بازی آلوده و کثیف با هومن به حساب میآید یا حقیقتی است که دلیلش را نمیتوان به سادگی درک کرد. اگر حبیب کاشانی باز هم میخواست روی اعتقادات خود به مربی وطنی پافشاری کند و ترکیبی از هومن افاضلی و محمد خاکپور را روی نیمکت تیم امید بنشاند، چه دلیلی برای مذاکرات جدی و نامه نگاریهای پیاپی با کرانچاری بود که از بیخ و بن به شدت دچار مشکلات منشوری بوده و هست؟
برعکس، اگر بنا بر این باشد که بعد از اردوی آماده سازی تیم امید در قطر، هومن باز هم نقش تیم جمع کنی خود را به یک مربی ثابت مثل زلاتکو پس بدهد، آن وقت چه بلایی بر سر وجاهت فدراسیون فوتبال خواهد آمد؟!
این تیم امید در مرحلهای از گذار تاریخی قرار گرفته که به نظر میرسد که نه تنها خودش در آن نابود خواهد شد که حتی مربیانی داخلی و خارجی هم در این مقطع و فضای کنونی ضرباتی جدی خواهند خورد. بودجهای که طی یک سال اخیر برای منصوریان، افاضلی، وینگادا و شاید بزودی کرانچار هزینه شده را میشد صرف یک مربی درجه یک اروپایی برای سه سال کرد!
پیش بینی آن چه در انتظار این تیم امید است، دشوار نیست. یک حذف زودهنگام و حسرتی دوباره!
نظر شما