مجتبی نامخواه : دوگانه‌«اسلام ‌ناب-اسلام آمریکایی» به‌مثابه‌‌یک ایده‌محوری و به‌نوعی همزاد تاریخی و معرفتی انقلاب اسلامی است. با این همه، کمتر به جایگاه شایسته‌اش در میان فعالان دلسوز جهان اسلام دست یافته است.

 نظریه تقابل اسلام‌ناب واسلام آمریکایی، از امام خمینی تا رهبر انقلاب

 از زمینه‌های سیاسی-اجتماعی و منفعت‌محور مهجوریت این ایده که بگذریم، برخی خطاهای روش‌شناختی، این نظریه کلیدی را تا حدودی از دسترس خارج کرده است.

یکی از مهمترین خطاها در این زمینه، تلقی خطابی از این مفهوم است؛ این تصور که «اسلام ناب-اسلام آمریکایی» صرفاً یک ترکیب‌شعاری و صورت‌بندی جدلی است و حداکثر یک‌سری مصرفهای تبلیغاتی در جهان و انتخاباتی در ایران و یا مانند آن دارد. این تلقی باعث شده است یکی از پُربسامدترین مفهوم‌سازی‌ها در نظام اندیشه‌امام خمینی رحمه‌ا...، آن‌چنان‌که باید، مورد توجه جامعه‌علمی قرار نگیرد. شاید تا حدودی غیرقابل باور باشد، اما تقریباً هیچ تحلیل، کتاب یا برنامه‌پژوهشی جدی‌نیست که کاری در این زمینه ارایه کرده باشد. در حالی که «اسلام ناب-اسلام آمریکایی» به‌عنوان عصاره‌اندیشه‌امام خمینی رحمه‌ا...، یک تئوری جامع است که قابلیت تبیین بسیاری از شکافها و پدیده‌های اصلی جهان اسلام را داراست و می‌تواند به‌مثابه یک اندیشه بدیل، از بسیاری از مسایل به‌ظاهر غیرقابل حل موجود، صورت‌بندی جدید و راهگشایی دست دهد.

خطای کلیدی بعدی، متوجه بازخوانی‌های غیرضابطه‌مندی است که از این مفهوم انجام شده است. اغلب درباره‌ اسلام ‌ناب بسیار سخن گفته می‌شود. به یک معنا، تمام کسانی که در تمام حوزه‌های تفکر اسلامی در حال پژوهش یا سخنرانی هستند، مدعی هستند درباره‌اسلام ناب کار می‌کنند، اما باید توجه داشت مراد از تئوری «اسلام ناب-اسلام آمریکایی»، مفهوم اسلام ناب در کلیت خود نیست، بلکه مفهوم و تمایزی است که به‌وسیله‌امام خمینی رحمه‌ا... طرح و صورت‌بندی شده است. این بصیرت مهم در پیام حج رهبر انقلاب به‌روشنی برجسته شده است: «نخستین‌بار امام راحل بزرگ ما به تمایز این دو مقوله همت گماشته و آن را وارد قاموس سیاسی دنیای اسلام کرد.»(1) بی‌توجهی و عدم بازخوانی تمایزی که امام خمینی رحمه‌ا... میان این دو مقوله تبیین کرده، برداشتهای متفاوت و گاهی متضاد را ذیل این مفهوم جای داده است.

 

 ادوار نظریه «اسلام ناب-اسلام آمریکایی»

نظریه‌«اسلام ناب-اسلام آمریکایی»، یکی از بنیانی‌ترین وجوه اندیشه‌‌‌سیاسی و اجتماعی امام خمینی رحمه‌ا...، ادواری را طی کرده است. فهم این ادوار، زمینه‌مناسبی برای درک معنای این نظریه دست می‌دهد. در ادامه تلاش می‌شود تصوری از این دوره‌ها به‌اختصار به بحث گذاشته شود.

با بررسی متونی که امام خمینی رحمه‌ا... در زمینه این نظریه نوشته یا بیان کرده‌اند، می‌توان شکل‌گیری این نظریه را تشریح کرد. پس از امام خمینی رحمه‌ا...، حضرت‌آیت‌ا... خامنه‌ای این نظریه ‌را به‌مثابه یکی از کلیدی‌ترین «معارف انقلاب اسلامی» دانسته و «راز بزرگ» انقلاب را براساس آن تشریح می‌کنند. ایشان در طول مدت رهبری خود، بارها و بارها با استناد به مفاهیم و منطق این نظریه، مسایل کشور و جهان اسلام را تشریح می‌کنند.

مفهوم‌سازی‌های متعدد و کاربرد‌های فراوانی که در بیانات ایشان وجود دارد، حکایت از نقش محوری ایشان در بسط و احیای این نظریه کانونی، اما مهجور امام خمینی رحمه‌ا... دارد. براساس بسط و کاربست نظریه «اسلام ناب-اسلام آمریکایی»، در ادبیات حضرت‌آیت‌ا... خامنه‌ای می‌توان ادوار دیگری را در تاریخ حیات اجتماعی این نظریه تمییز داد. بر این اساس، نظریه «اسلام ‌ناب-اسلام آمریکایی» به‌عنوان یک مفهوم و دال جدی در اندیشه امام و رهبری، پنج دوره متمایز را طی کرده است:

 

۱. طرح مبادی

 منظور از طرح مبادی، دوره‌ای است که با وجود تأکید بر معانی، مبانی و تضادهای معرفتیِ مطرح در این نظریه، هنوز ادبیات و واژگان «اسلام ناب-اسلام آمریکایی» به‌طور جدی صورت‌بندی و مطرح نشده است. به‌‌عنوان نمونه، در اولین پیام سیاسی-اجتماعی به‌جای‌مانده از امام خمینی رحمه‌ا... در تاریخ پنج اردیبهشت ۱۳۲۳، تضاد میان دوگانه‌«قیام .../قیام برای نفس» مطرح است.(2) این دوگانه در سالهای پس از خرداد ۱۳۴۲ با تعابیر مختلف میان اسلام ناقص و اسلام جامع، اسلام عدالت‌خواه و اسلام انقلابی مطرح می‌شود:

«اسلام دین افراد مجاهدى است که به دنبال حق و عدالتند. دین کسانى است که آزادى و استقلال مى‌خواهند. مکتب مبارزان و مردم ضداستعمار است. اما اینها اسلام را طور دیگرى معرفى کرده‌اند و مى‌کنند. تصور نادرستى که از اسلام در اذهان عامه به وجود آورده و شکل ناقصى که در حوزه‌هاى علمیه عرضه مى‌شود، براى این منظور است که خاصیت انقلابى و حیاتى اسلامى را از آن بگیرند.»(3)

امام خمینی رحمه‌ا... این نگاه انتقادی نسبت به «شکل ناقص اسلام در حوزه­‌های علمیه» را تا بالاترین سطوح مطرح کرده و این‌چنین است که حتی «رساله‌‌های عملیه» به‌عنوان محصول اندیشه مراجع تقلید وقت را نیز در این چارچوب، مورد نقد قرار می‌دهند که تفاوتهای زیادی میان رساله‌ها، به‌عنوان متون مبنا در «آنچه به‌عنوان اسلام معرفی می‌شود» و منابع سنت اسلامی (قرآن و حدیث) به‌عنوان متون مبنا در اسلام واقعی، وجود دارد. این تفاوت عمدتاً در دو مؤلفه «جامعیت» و «تأثیر عینی در زندگی» مشخص می‌شود و «نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادى آن [برخلاف رساله‌های عملیه]، از نسبت صد به یک هم بیشتر است!»(4)

از نظر ایشان، «آنچه به‌عنوان اسلام معرفی می­‌شود»، «ناقص» است، ابعاد اجتماعی اسلام را در بر ندارد و «خاصیت انقلابی و حیاتی» از آن گرفته شده است. به همین دلیل، ایشان ضمن تأکید بر اهمیت ابعاد عبادی اسلام و اینکه «البته مسایل عبادى را باید یاد بدهید»(5) تأکید دارند که اسلام با محوریت قرار گرفتن مسایل دیگری مطرح شود: «اما مهم مسایل سیاسى اسلام است، مسایل اقتصادى و حقوقى اسلام است. اینها محور کار بوده و باید باشد.»(6)

با این همه، به نظر می‌رسد ما در طرح مبانی و معانی این نظریه با دو دوره مواجه هستیم. اگر در سالهای قبل از خرداد ۴۲ تأکید بیشتر بر طرح اسلام ناب بود، در دوره‌پس از خرداد ۴۲، نفی اسلامهای متحجر و متجدد پُررنگتر می‌شود.

 

۲. مفهوم‌سازی و صورت‌بندی

 در سال‌آخر عمر امام خمینی رحمه‌ا...، ایشان تجربه نظری و عملی ربع قرن درگیری میان قرائت انقلاب اسلامی از اسلام با اسلام مقدس‌مآب و اسلام متجددمآب را مفهوم‌سازی می‌کنند. پس از دو و نیم دهه، این درگیری ژرف معنایی، در قالب واژگان و مفاهیم دوگانه‌«اسلام ناب-اسلام آمریکایی» چارچوب‌بندی می‌شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد، در جای‌جای پیام‌های رسمی و عمومی و نامه‌های خصوصی، حکومتی و عمومی امام خمینی رحمه‌ا... در این دوره، از ادبیات و مفهوم‌سازی‌های این نظریه استفاده شده است. نمودار زیر فراوانی کاربرد دو واژه کلیدی این نظریه در ادبیات امام خمینی رحمه‌ا... را در این دوره با دیگر سالها مقایسه می‌کند.

در واقع اگرچه معنا و نزاع معنایی «اسلام ناب-اسلام آمریکایی» پیش از این مرحله، عمری ۲۵ساله دارد، اما واژگان «اسلام ناب‌اسلام آمریکایی» و مفاهیم برگرفته از آن، در این سال خلق می‌شوند. با این همه، تلاش امام خمینی رحمه‌ا... در این دوره، تنها معطوف به خلق این واژگان نیست، بلکه ایشان تلاش می‌کنند براساس این دوگانه، منظومه نظری منسجمی را بازتولید و آن را در حوزه‌های مختلف مرتبط با انقلاب اسلامی، مانند فهم ماهیت انقلاب اسلامی، تحلیل چالشهای فراروی انقلاب، سیاستهای داخلی، اقتصادی و فرهنگی نظام جمهوری اسلامی و همچنین سیاستهای نهادهای حاکمیتی و انقلاب اسلامی، تئوریزه کنند.

 

۳. شرح نظریه

 پس از امام خمینی رحمه‌ا...، در شرایطی که ادبیات «اسلام ‌ناب-اسلام آمریکایی» در فضای سیاست‌زده داخل کشور مورد طعن و قهر و یا مصرف انتخاباتی جناحهای عمده سیاسی قرار گرفته است، آیت‌ا... خامنه‌ای بار دیگر این ادبیات را در کانون توجه‌ها قرار می‌دهند. ایشان طی دوره‌‌ای حدوداً یک‌ساله، به تشریح مفاهیم این نظریه پرداخته و با مفهوم‌سازی‌های متعدد، ادبیات این نظریه را گسترش می‌دهند. شاید بتوان نمونه کامل و جمع‌بندی این دوره را در پیام ایشان در اولین سالگرد رحلت امام خمینی رحمه‌ا... مشاهده کرد. آنجا که کلیت مدرسه فکری امام خمینی رحمه‌ا... و همچنین لایه‌های بنیادین و معرفتی انقلاب اسلامی را در چارچوب دوگانه «اسلام ناب-اسلام آمریکایی» تشریح ‌می‌کنند.(7)

 

۴. بسط نظریه

 پس از دوران شرح متن نظریه‌«اسلام ناب-اسلام آمریکایی»، ما با دورانی در ارتباط با این نظریه مواجهیم که می‌توان از آن به دوران بسط این نظریه تعبیر کرد. در این دوره، ضمن اینکه شرح، مفهوم‌سازی و خلق مضامین جدید در ارتباط با این نظریه در ادبیات رهبری انقلاب به‌وفور موج می‌زند، اما فراتر از تکرار ادبیات، تلاش می‌شود بسط این منطق دنبال شود. در این مرحله است که مضمون‌سازی‌ها و محورهای اصلی در ادبیات «اسلام ناب-اسلام‌آمریکایی» مورد توجه است، بی‌آنکه نیازی باشد واژگان این نظریه تکرار شود. بسط امر به معروف و نهی از منکر به حوزه‌های کلان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و تقابل امر به معروف فردی/اجتماعی، مبارزه با اشرافیت(اسلام اشرافیت)، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، مردم‌سالاری دینی، نوسازی معنوی، استقلال‌خواهی، کرامت انسانی، آزاداندیشی نظری و آزادی‌خواهی سیاسی-اجتماعی از فصول محوری ادبیات رهبری در این دوره است.

این ادبیات، مضامین نظریه «اسلام ناب-اسلام آمریکایی» را فراتر از الفاظ و واژگان نهفته در یک نظریه، به یک منطق فکری تبدیل می‌کند. ضرورت تاریخی-اجتماعی این فرایند، این است که به اقتضای سیر اجمال به تفصیل انقلاب اسلامی، مفاهیم نظریه «اسلام‌ناب-اسلام آمریکایی» از دستبرد مصارف سیاسی خارج گردد. در صورتی که اگر این نظریه بدون این بسط و بازتولید معنایی در طول یکی دو دهه صرفاً تکرار می‌شد، نه تنها به دلیل کلیشه‌شدگی، کارآمدی خود را از دست می‌داد، بلکه چه‌بسا ظرفیت بسیج‌کنندگی و تولید سرمایه اجتماعی آن نیز مورد سوءاستفاده‌قرار می‌گرفت. اما از آنجا که مفاهیم «اسلام ناب-اسلام آمریکایی»، واژگان‌و ادبیاتی صرفاً تکرار شونده نبودند، جریانهای اشرافیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نمی‌توانستند آن را به‌مثابه یک شعار، به مصرف سیاسی برسانند. بسط معنایی و مضمون‌سازی نظریه «اسلام ناب-اسلام آمریکایی» در این مرحله، آن را از تکرار، کلیشه‌شدگی و سرانجام ابهام، بازمی‌دارد.

 

۵. بازخوانی مجدد متن نظریه

 از سال ۱۳۸۸ به بعد، بار دیگر متن واژگان نظریه‌«اسلام ناب-اسلام آمریکایی» طرح می‌شود. گسلهای جدی سیاسی-اجتماعی در داخل و خارج از کشور فعال شده‌اند. رهبر انقلاب اسلامی نیز برای تشریح این شکافها و نزاعهای فتنه و بیداری اسلامی، بار دیگر متن ادبیات نظریه «اسلام ناب-اسلام آمریکایی» را مطرح می‌کنند. در این دوره است که ایشان نظریه‌«اسلام ناب-اسلام آمریکایی» را به‌مثابه چارچوبی برای مطالعه انقلابهای بیداری اسلامی مطرح می‌کنند(8) و در نهایت، در پیام ایشان به کنگره‌حج، کاربست این نظریه را به‌عنوان یکی از سه اولویت جهان اسلام، در ردیف مسایلی چون «اتحاد مسلمانان» و «مسأله فلسطین» جای می‌دهند.(9)

 مسأله مهم دیگری که در نظریه‌«اسلام ناب- اسلام آمریکایی» امام خمینی رحمه‌ا... مطرح است اینکه از منظر ایشان، اسلام آمریکایی صرفاً اسلام غرب‌زده یا اسلامی که مورد تبلیغ یا حمایت مستقیم ایالات متحده‌آمریکا باشد، نیست. از منظر امام خمینی رحمه‌ا...، تجدد و تحجر به‌مثابه دو مانع در فهم اسلام ناب عمل می‌کنند. قرائتی از اسلام که متأثر از این دو زمینه‌اجتماعی ارایه می‌شود، اسلام تجدد و اسلام تحجر خواهد بود. اسلام آمریکایی عنوان عامی برای هر اسلام برخاسته از هر دوی این زمینه‌هاست.

از منظر رهبر انقلاب اسلامی، «اسلام آمریکایی فقط آن نیست که آمریکاپسند باشد»(10)، بلکه اسلام آمریکایی هرچیزی است که «خارج از این اسلام ناب است.»(11) در واقع در مفهوم‌سازی‌های این نظریه، هم «اسلام متحجرِ آمیخته با خرافات» و هم «اسلامِ تطبیق‌داده‌شده با اصول آمریکایی و مورد نظر غربی‌ها» مورد نقد هستند که «هر دو اینها اسلام آمریکایی است.»(12) از همین روست که از دیدگاه ایشان، اسلام آمریکایی دو نوع عمده دارد: «نوع لاییک و غرب‌گرا» و «نوع متحجر و خشن».(13)

پی‌نوشتها:

۱. پیام به حجاج: ۸ مهر ۱۳۹۳: http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=۲۷۷۹۳

 ۲. صحیفه‌امام، ج ۱، ص ۲۱ تا ۲۳.

۳. ولایت فقیه، امام خمینی، ص ۱۰.

۴. همان، ص ۱۱.

۵. همان، ص ۱۴.

۶. همان، ص ۱۲۶.

۷. همان.

۸. بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی استادان دانشگاه‌های جهان اسلام و بیداری اسلامی، ۲۱ آذر ۱۳۹۱.

۹. پیام به حجاج، ۸ مهر ۱۳۹۳: http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=۲۷۷۹۳

 ۱۰. کلید‌واژه‌اسلام آمریکایی، بهتر این سه‌مرحله را بازنمایی می‌کند؛ چراکه برخی کاربردهای واژه‌اسلام ناب در ادبیات رهبری، معنای عام‌تر و فراتر از اصطلاح اسلام ‌ناب در این نظریه را نشان می‌دهد.

۱۱. بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲ مهر ۱۳۸۸.

۱۲. بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۲.

۱۳. خطبه‌های نمازجمعه‌تهران، ۱۴ بهمن ۱۳۹۰.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.