گروه فرهنگی – اعظم طیرانی - پس ازپیروزی انقلاب اسلامی در اغلب ارکان کشور، انقلاب به وجود آمد، اما در بخش آموزش تنها تغییرات ظاهری اتفاق افتاد. 

نظريه های بنيادی نظام آموزشی، عامل حافظه محوری است

اکنون این سیستم آموزشی سنتی با تولید کمی و روز افزون دانش آموخته  نظام اجتماعی کشور را در معرض خطر قرار داده ومدرک گرایی در سطوح مختلف تحصیلی را رواج داده است.

به اعتقاد دکترسعید ناجی، نظام آموزشی ما یک سری چارچوبهایی دارد که برپایه نظام انتقالی(انتقال مطلب) وحافظه محوری طراحی شده ومطالب از قبل کشف شده داخل کتابها را توسط معلم و به واسطه تشویق، تدریس ،نمره وامتحان وارد ذهن کودکان می کند که این روش فقط موجب تقویت حافظه کودکان می شود و مورد قبول مقتضيات زمانه جوامع جديد نیست، چرا که در اين برهه از تاريخ ما نيازی به تقويت صرف حافظه نداريم، داده ها و اطلاعات در هر جايی ذخيره می شوند، کامپيوتر ها، دايره المعارف ها، اينترنت وغيره. ما بايد قدرت پردازش و توانايی تحقيق کودکان را ترغیب به کشف و خلاقیت کنیم تا به واسطه آن به معرفت حقیقی دست یابند. گفت وگوی ما با این عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی محقق فلسفه برای کودکان و نوجوانان  را  می خوانید :

 

 آقای دکتر ساختار موجود در نظام آموزشی کشور را چگونه ارزیابی می کنید ؟

- نظام آموزشی ما به لحاظ تئوری وابسته به نظریه های قدیم (صد سال پیش)است که از سایر کشورها الگو برداری شده و برگرفته از نظریه های منسوخ شده ای است که هم اکنون در روان‌شناسی وتعلیم وتربیت جایگاهی ندارند. این روش به حافظه محوری کمک می کند وهر تلاشی برای از بین بردن شیوه آموزشی مذکور موجب تولید نوع دیگری از آموزش انتقالی وحافظه محوری می شود، به طوری که حتی در شیوه های جدید تر دانش آموزان نه تنها فارسی،علوم وجغرافی ،بلکه فرمولهای ریاضی و فيزيک را هم بدون درک معنای آنها حفظ می کنند، ضمن آنکه کلاسهای کنکورنیزنقش مهمی در توسعه این شیوه آموزشی دارند، به طوری که برخی از آنها روشهایی برای پاسخگویی به تستها آموزش می دهند و افتخارشان اين است که اين روش ها نیازی به فکر کردن وصرف وقت ندارد.اگر به همین روال پیش رود تفکر از نظام آموزشی حذف خواهد شد وهرچه بکوشیم تفکر را وارد نظام آموزشی کنیم، راهی به جایی نخواهیم برد، زیرا نظریه های مبنایی نظام مذکور انتقالی و حافظه محور است واجازه نمی دهند فرد تفکر کند.

یکی دیگراز ضعف های نظام آموزشی موجود ساختار نگرشی آن است. متولیان آموزش و پرورش با این نگرش که کودکان ناقص تر از بزرگسالان هستند به آنها اجازه نظریه پردازی نمی دهند که متأسفانه حتی برخی از استادان برجسته نیزکه پیشگام تعلیم و تربیت کشور هستند، چنین دیدگاهی دارند .يکی از استادان تعليم و تربيت دانشگاهی برجسته کشورمان که شهرت زيادی هم دارد، اخيراً در سخنرانی اش کودکان را لخت و عور خوانده و گفته است که نبايد اسلحه استدلال را به کودکان لخت و عور بدهيم. اين لخت و عور به معنای اين است که کودکان هيچ توانايی ندارند وبه لحاظ تفکر تهی اند. تا زمانی که اين نگرش در دانشکده های تعليم و تربیت ما حاکم باشد، وضعيت همين است و تعليم و تربيت ما نمی تواند غير از اين باشد. 

به طور خلاصه هنوز هسته مرکزی وتئوریک تعلیم وتربیت ما را همان نظریه های منسوخ تشکيل می دهندو نگرش بسياری از متوليان و برخی استادان دست‌اندرکار هم همان مسأله را دارد. اکنون لازم است، بدنه تعليم و تربيت ما نظریه های جدید را در خود هضم کند ونگرش متولیان این نظام آموزشی نسبت به کودک، هوش و آموزش نیز تغییر یابد تا بتوان نظام منسوخ شده حافظه محوری را تغییر داد و با تولید نظام آموزشی جدید شاهد انقلابی در نظام آموزشی کشور در تمام مقاطع تحصیلی باشیم. 

 

  برای افزایش اثر بخشی این نظام چه پیشنهادی دارید؟

-  به اعتقاد من این مهم نیازمند آموزش مربیان ویادگیری روشهای جدید کندوکاو توسط آنان است، تا کودکان تفکر وتعقل و تحقيق را بیاموزند وهنگامی که وارد جامعه می شوند، بتوانند درحوزه های مختلف ریاضی ،علوم ،فلسفه وجامعه شناسی  تحقیق کنند نه اینکه ما در کودکی تحقیق را به دانش آموزان آموزش ندهیم، اما انتظار داشته باشیم هنگامی که دکتری گرفتند، روش تحقیق را بیاموزند آن هم به صورت سپردن به حافظه؛ در حالی که این استدلال اشتباه است وباید بدانیم اگر کودکان در این مرحله حافظه محور آموزش ببینند و راه و روش يا الفبای تحقیق کردن را نیاموزند تا پایان مقطع دکتری تمام مباحث علمی را حفظ می‌کنند و از تأمل وتفکر بی بهره خواهند بود.

 

  برای مفید کردن رشته های دانشگاهی چه باید کرد؟

-  باید بکوشیم در دانشگاه‌ها روش کندوکاو را جایگزین روش حافظه محوری کنیم . متأسفانه اغلب دانشجویان ما بویژه در رشته های علوم انسانی شب امتحان کتاب را حفظ وچند روز پس از امتحان همه چیز را فراموش می کنند که نتیجه آن می شود تحصیل کرده های بی سواد در رشته های مختلف دانشگاهی.اما اگر دانشگاه‌ها پژوهش محور شود، علاوه بر اینکه دانشجویان با تحقیق وپژوهش مطالعه می کنند،علم خود را توسعه می دهند واین گروه از دانش آموختگان افرادی صاحب علم وبا سواد خواهند بود که البته این پژوهش محوری باید ازمقطع ابتدایی آغاز شود ونیازمند ایجاد زیر ساختهای لازم در تمام مقاطع تحصیلی است.

 

 به نظر شما تبعات سیستم آموزشی موجود برای نظام اجتماعی کشور چیست؟

- اگر قرار باشد نظام آموزشی کشور با همین روش حافظه محوری پیش رود، ما در آینده نه چندان دور با کمبود محقق وپژوهشگر در زمینه های مختلف علمی مواجه می شویم ومقلدان علوم وارداتی خواهیم شد، در نتیجه سطحی گرایی جامعه را فرا می گیرد وتولید علم ومعرفت در حوزه های علمی کشور با مشکل مواجه می شود؛ البته اين مشکل هم اکنون نیز مشهود است . توليد علم در کشور ما بيشتر به معنای استفاده از نظريه ها می باشد نه توليد نظريه. در حالی که اگر تأمل ،تفکر ،تعقل وتحقیق را آموزش دهیم در واقع شهروندانی دانشمند ،اندیشمند ومحقق پرورش خواهیم داد که حتی اگر 10درصد جامعه با این شیوه پرورش یابند بتدریج تفکر وتعقل در سطح جامعه توسعه می یابد.

 

  چگونه می توان این سیستم آموزشی کهنه و قدیمی را تغییر داد؟

-  در سایر کشور ها چند روش در نظر گرفته شده که یکی از این شیوه ها ایجاد تغییرات تدریجی در نظام آموزشی است که ابتدا تعدادی از مدارس ،شیوه تدریس مربیان و مباحث آموزشی تغییر می کند، سپس بتدریج تغییرات مذکور  در تمام نظام آموزشی کشور گسترش می یابد .برخی از کشور ها نیز با مطالعه ،برنامه ریزی وهمچنین تزریق بودجه لازم تلاش می کنند، سیستم آموزشی را به صورت کلی تغییر دهند.

ما نیز متناسب با امکانات کشورمی توانیم با مطالعه و برنامه ریزی دقیق، نظام آموزشی جدید ومناسبی را طراحی وجایگزین نظام آموزشی کهنه وقدیمی فعلی کنیم؛ اما واقعاً کار زيادی داريم و تغيير نظريه ها و نگرشهای بنيادی کار ساده ای نيست.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.