یوسف بینا: کتاب «ایوان زنی در حال ویرانی است» مجموعه‌ای از شعرهای نازنین‌مریم عمارلو، شاعر جوان و در عین حال نام‌آشنای نیشابوری است که امسال در مشهد منتشر شده است.

 یک سیب نیم‌خورده ...

این کتاب 104صفحه‌ای که در بر گیرنده 39شعر از سروده‌های این شاعر است، در شمارگان هزار نسخه به‌ قیمت 6 هزار تومان توسط انتشارات کتابدار توس روانه پیشخوان کتابفروشی‌ها شده است.

شاعر در این مجموعه 30غزل، 6 چارپاره و سه مثنوی با مفاهیمی همچون عشق، حدیث نفس، مسایل روحی زنانه، انتظار و نیز مفاهیم اجتماعی، آیینی، بومی و... گنجانده است.

تنوع مضامین و مفاهیم و به ‌تبع آن تنوع زبانی و گستردگی دایرۀ واژگانی شاعر و نیز استفادۀ توأم از انواع زبانی از قبیل ادبی، رسمی، عامیانه و حتی بومی از نقاط مثبت و درخور توجه این کتاب است.

اگر شناسنامۀ واژه‌های به‌کار رفته در شعرهای این مجموعه را به ‌طور اجمالی بررسی کنیم، خواهیم دید که شاعر، واژه‌هایی کهن و البته زنده را در کنار واژه‌هایی امروزی به‌شکلی به‌کار برده است که تقریباً می‌توان گفت، این چینش واژگانی، ساختار زبانی بیتها را بر هم نزده است.

شاعر در برخی شعرها به ‌طور شاعرانه‌ای از ضرب‌المثلها، باورهای عامیانه و مفاهیمی همچون سرنوشت و بخت و... بهره برده است که این مورد به غنای عاطفی شعرها منجر می‌شود.

همچنین اسنادهای مجازی بسیاری که برای تصویرسازی و دستیابی به زبانی ادبی در جای‌جای شعرهای این کتاب آمده، به غنای عنصر خیال در شعر منجر شده و سطح شعریت را در برخی بیتها بشدت ارتقا داده است.

اگرچه حال‌ و هوای کلی شعرهای این مجموعه از حال‌ و هوای رایج بر غزل این روزگار بویژه در شکل به ‌اصطلاح نوکلاسیک آن تبعیت می‌کند، اما شاعر در میان شعرهایش گاه از بدعتهای رایج در این روزگار پیروی کرده است. نمونه‌هایی از این مورد، سرودن بیت سه‌مصراعی (شعر «دیوانه در باد») و بیت یک ‌مصراعی (شعر «زنی موهوم») است.

در اینجا به برخی لغزشهای زبانی و شعری این مجموعه از زاویۀ دید منتقد نگاهی می‌اندازیم؛ با این توضیح که یادآوری آنها نه‌تنها چیزی از ارزشهای کتاب نمی‌کاهد، بلکه محملی برای طرح برخی ریزه‌کاری‌های شعری است که گاه حتی از دید شاعران بزرگ در هنگام سرایش پنهان می‌ماند.

پیش از آنکه وارد بررسی دقیق‌تر شعرها شویم، باید گفت، مسأله‌ای که در کتاب «ایوان زنی در حال ویرانی است» به ‌چشم می‌خورد، اشکالات فراوان ویرایشی (رعایت‌نکردن قواعد رسم‌الخط فارسی در فاصله‌گذاری‌ها و نیم‌فاصله‌ها و... نیز حروفچینی متن با اندازه‌های مختلف) است که البته اگرچه به شعر شاعر ربطی ندارد، اما از آنجا که به‌طور مستقیم با چشم خواننده سروکار دارد، امری بسیارمهم و حیاتی برای یک کتاب است.

همچنین به‌نظر می‌رسد این کتاب یک اشتباه تایپی نیز دارد که باعث شده است شعر بد خوانده شود. در مصراع «واژه کم می‌آورم باید که قدر بشنوی» کلمه «قدر» باید «قدری» نوشته می‌شده است تا بیت درست خوانده شود.

 نخستین اشکالی که در حوزه موسیقی شعر در این کتاب باید به آن اشاره کرد، بلند تلفظ کردن کلمات تک‌هجایی «که»، «به» و «چه» در چند شعر است. درست است که این یک اختیار شاعری است، اما معمولاً در هجای پایانی کلمه‌های چند هجایی به‌کار می‌رود، نه در کلمه‌های یک‌هجایی «که»، «چه» و «به». این کار البته توسط خیلی از شاعران این روزگار انجام می‌شود، اما به موسیقی شعر ضربه می‌زند و شاعران بزرگ از این اختیار به این شکل استفاده نکرده‌اند.

شاعر در چند مورد دیگر نیز از این اختیار شاعری به ‌شکل نادرستی استفاده کرده و به موسیقی شعرش ضربه زده است؛ بلند تلفظ کردن هجای آخر کلمه‌های «مرثیه» و «پنجره» و نیز بلند تلفظ کردن هجای کوتاه «دِ» در کلمه «شده‌ام» در مصراع «با پنبه سر بریده شده‌ام و بی‌تفنگ» (شعر «کوچۀ رمال‌ها) که این شکل به‌کلی نادرست است.

همچنین «من را» در چند شعر (مثل «سهم گنجشکها» و «من تو را تا همیشه می‌رقصم») به‌ضرورت وزن به‌جای «مرا» به‌کار رفته است که این مورد نیز به ‌نوعی خلاف قیاس است و موسیقی خوشایندی ندارد.

در یک مورد نیز شاعر یک اشکال وزنی در شعرش دارد که اگرچه در پایین آن نوشته است: «پرش وزنی آگاهانه است»، ولی این توجیه، مشکلی را از شعر حل نمی‌کند و به‌هر حال مصراع «سرمشق تازه‌ام تویی در هاله‌ای غبار» دچار اشکال وزنی است.

در یک مورد هم شاعر به‌تبع تعداد معدودی از شاعران، حرف «ع» را شبیه همزه از تلفظ ساقط کرده و «از عشق» را «ازشق» خوانده است (شعر «عروسک چوبی») که این نکته نیز اگرچه نمونه‌هایی معدود در شعر دیگر شاعران دارد، اما خالی از اشکال نیست.

دربارۀ قافیه‌های شاعر نیز باید گفت، وی یک سهل‌انگاری در این مورد دارد که در چند شعر تکرار شده است. در شعرهایی همچون «مارال شعر من»، «بازیچۀ پاییز» و «من تو را تا همیشه می‌رقصم» یای نکره با یای نسبت و دیگر اقسام «ی» در پایان کلمه هم‌قافیه شده که این نیز اگرچه در میان برخی شاعران این دوره رایج است، ولی در غلط ‌بودن آن شکی نیست.

«ی» در پایان کلمه‌های قافیه باید هم‌آوا و هماهنگ باشد وگرنه شاعران بزرگ از قافیه‌کردن انواع مختلف «ی» با یکدیگر پرهیز دارند. همچنین در شعر «اشتباه محض» یک کلمۀ تنوین‌دار با کلمه‌هایی همچون «زن»، «تن» و... قافیه شده است که این کاربرد نیز اصالتی ندارد.

در پایان به برخی لغزشهای زبانی نیز در این کتاب اشاره می‌کنیم. در مصراع «اینجا منم از غصه می‌میرم» باید «که» بعد از «منم» بیاید. در مصراع «بعد از هزار سال ولی مانده‌ام شگفت» باید «در» قبل از «شگفت» بیاید. در مصراع «فرق می‌کند مگر یا درخت یا که دار» حرف «که» زاید است. بیت «تا رسیدی و بر لب برکه/ بالها را به آب بسپاری» آشفتگی زبانی دارد. در یک شعر فعل نهی با «م» (مثل «مپرس») آغاز شده و در شعرهایی دیگر فعل نهی با «ن» (مثل «نرو») آمده و یک‌دستی زبان شاعر را بر هم زده است.

از پاره‌ای لغزشها در شعرهای مجموعۀ «ایوان زنی در حال ویرانی است» که بگذریم، می‌توانیم این کتاب را مجموعه‌شعری خواندنی بدانیم و اذعان کنیم که این قابلیت را دارد که همچون سراینده‌اش در شعر این دوره شناخته‌شده باشد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.