قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: کنکاشی تاریخی از حجاب و عفاف و بررسی تاریخی آن در کلامِ نورانی وحی و بازتاب آن در کلام معصومین (ع) خاطرنشان می سازد که گوهر حجاب و عفاف با کرامت انسان عجین شده و در فطرت خداجوی انسان ریشه دارد.

خانواده ی  افراد بد حجاب بیشترین فشارِ روحی را متحمل می شوند/ ترویج بد حجابی عاملی مهم در سستی و تاخیر در ازدواج است!

در اکثر قریب به اتفاق اقوام و ملل، حجاب در میان زنان معمول بوده، هر چند با فراز و نشیب هایی نیز همراه بوده است. حجاب در میان مردمان بدوی نیز رواج داشته است؛ به طوری که با استفاده از شاخ و برگ درختان خود را می پوشاندند. استاد مطهری معتقد است که در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالا در هند نیز حجاب رواج داشته، هر چند در قانون اسلام با دقت و قوانین بیشتری همراه بوده است. وی معتقد است که در عرب جاهلیت حجاب وجود نداشته و بوسیلۀ اسلام در عرب نمود پیدا کرده است. اهمیت حجاب، نقش و دایرۀ اثر آن در خودسازی، همواره مورد توجه شریعت مقدس اسلام بوده و اهمیت آن در قرآن نیز آمده است. پوشش ظاهری زنِ مسلمان، بخشی از حقیقت باطنی و بیانگر اندیشه ها و نظام ارزش های درونی اوست؛ تا جائی که پوشش و لباس هر انسانی، پرچم کشور وجود اوست. پرچمی که وی بر خانۀ وجودش نصب کرده و با آن اعلام می دارد که از کدام فرهنگ متأثر است.

اگر بی حجابی را یک ناهنجاری اجتماعی تلقی نماییم، می توان نظریات جامعه شناسی را در این خصوص ارائه نمود. آلبرت کهن در کتاب کنترل و انحراف اجتماعی، جرم را بخشی از انحرافات اجتماعی محسوب می کند. انحراف اجتماعی را هرگونه انحراف از قواعد متعارف جامعه ذکر می کند. قواعد متعارف راهنمای رفتاری هستند و هرگونه رفتار مربوط به فعالیت های روزانه را شامل می شود. از فعالیت های عادی و جزییِ روزانه نظیر پوشیدن لباس و کفش و شلوار گرفته که مردم آن ها را به صورت عادی رعایت می کنند تا قواعد مربوط به محیط کار و مدرسه و قواعد رسمی تر. قواعدِ جامع آن هایی هستند که به طور آشکار به ما می گویند در موقعیت خاص چه رفتار را باید انجام داد و چه رفتار را نباید انجام داد. بی حجابی یکی از اموری می باشد که هم برخلاف قانون و هم برخلاف ارزش های اسلامی و حکومتی و از سوئی برخلاف شرع مقدس اسلام و ارزش های فرهنگی و دینی می باشد، اما این عمل دارای آثار سوء فردی و اجتماعی فروانی می باشد که گاه موجبات از هم گسستن بنیاد خانواده و گاه مسبب ضعف در آرمان های اجتماعی یک جامعه را به همراه دارد:

بیماری های جسمی و روانی

برهنگی و بی حجابی عامل پریشان حالی و آشفتگی های روحی و روانی است و دل انسان ها معمولا مطیع دیده آن هاست. وقتی زن با پیکر آراسته، خود را در دیدگاه مرد قرار می دهد، خواه ناخواه غریزه جنسی مرد را بر می انگیزد و چون به خاطر موانع شرعی یا عرفی و یا قانونی این غریزه برانگیخته شده ارضاء و برطرف نمی شود، پریشانی فکر و فشار روحی ایجاد می کند و احساس محرومیت و ناکامی را بیدار می سازد و در صورت تکرار، تعادل آدمی را برهم زده و سرانجام موجب بیماری روانی می شود.  به عبارت دیگر، تحریک مداوم جنسی و شهوانی، آرامش روانی را بر هم می زند و انسان را پیوسته در وضعیت هیجان نگه می دارد و در نتیجه برانگیختگی مداوم جنسی و نوسان پی در پی شهوت موجب فرسایش روان گشته و شهوت لجام گسیخته که زبانه می کشد، کاری جز نابودی روح و روان ندارد.

علاوه بر این، همسران یا اعضای خانواده ی این زنانِ بی حجاب که دائما با نگاه های هوس آلودِ دیگران به همسر یا دختر خود مواجه هستند، دچار فشارهای روانی می گردند؛ زیرا نگاه های هوس آلود همانند نیش زهرآگین روح آنان را آزار می دهد و نه تنها نمی توانند به این عمل اعترض کنند بلکه در برخی از موارد مجبور می باشند علی رغم فطرت انسانی و اعتقادات مذهبی خود با سکوت این عمل را تأیید و یا خود نسبت به تهیه آن گونه لباس ها که توجه دیگران را جلب می نماید، اقدام نمایند. همچنین بی حجابی و پیروی از مد و آرایش موجب می شود که زنان دیگری که قادر به تهیه آن گونه پوشش (بعضاً بنا به دلایل اقتصادی) نمی باشند، دچار فشارهای روانی گشته و تعادل روحی و اعتماد به نفس خویش را از دست بدهند که متعاقباً این التهابات و تهییجات، بیماری ها و اختلالات روحیِ فراوانی را به دنبال خواهد داشت.

از سوی دیگر لباس های تنگ و بدن نما موجبات ابتلای هرچه بیشتر به بیماری های پوستی را فراهم می نماید. همچنین اگر لباس تنگ بر سینه یا پستان فشار آورد، نمی گذارد هوا به صورت خوب به ریه ها برسد و مانع تهویه طبیعی بدن می شود و نیز لباس های تنگ ناقل میکروب ها می باشند و اگر به پوست فشار آورد، می تواند چربی را که محافظ پوست است بردارد و در نتیجه میکروب به وجود آورده را رشد بدهد و دمل یا عفونتی را ایجاد نماید که در دراز مدت موجب به وجود آوردن بیماری های مهلک عفونی می باشد.

مد پرستی  و مصرف گرایی

فرآیند بی حجابی، مقدمه هنجار شکنی و جایگزین ساختن هنجارهای مورد نظر فرهنگ مهاجم و زمینه ساز احساس بیگانگی در برابر فرهنگ خودی و پذیرش تهاجم فرهنگی است. از نتایج تأسف بار شکستن حصار حجاب و خروج از مرز پوشش اسلامی، این است که زنان و دختران به تقلید از غرب، یگانه مصرف کننده و مصرف ساز کالاهای غرب می باشند. نظام سرمایه داری و غرب برای ایجاد بازار بیشتر و به دست آوردن مواد اولیه ارزان تر و در نتیجه سود بیشتر و هرچه افزون تر، نیاز به گسترش هرچه بیشتر بازار مصرف دارد و برای ادامه حیات خود با دو شرط اساسی درگیر است؛ اولا محذورات سیاسی وجود نداشته باشد، ثانیاً تقاضا وجود داشته باشد. از این رو برای به وجود آوردن شرط دوم، وابستگی فرهنگی و غرب زدگی را در کشورِ مورد نظر تعمیق می نماید. زن در این جامعه که محکوم به چنین نظام اقتصادی است، خواسته یا ناخواسته مبدل به ابزاری می گردد که باید مصرف کند و مصرف شود و در این راستا گاه سیاست گذاری های دینی بویژه در باب پوشش نیز تحت تاثیر این امر واقع می گردد و بعضا ناقض قوانین از پیش تعیین شده.

 قشری از زنان ایرانی نیز متاسفانه به بهانه «تجدد»، «تقدم» و «مقتضیات زمان» هر روز و هر ساعت با وسایلی که در دنیای سرمایه داری تهیه می شود، خود را در معرض نمایش قرار می دهند؛ زیرا در اقتصادِ خالی از معنویت غرب غیر از این کلمات هیچ چیز را برای زنان به رسمیت نمی شناسد. زن فقط جسم است و تن باید مصرف کننده و مصرف شونده باشد و این «باید» است که شکل لباس او را تعیین می کند. زن غرب زده نه تنها باید لباسی بپوشد که بدن نما و بدن پرداز باشد، بلکه باید دائماً لباس خود را به بهانه ی واهی عوض کند تا مصرف کننده لایقی باشد و اگر زن بخواهد فقط خود را برای همسر قانونی یا حضور در مجالس اختصاصی زنان بیاراید، مسلماً مصرف کننده خوب و لایقی برای بازار مدسازان و سرمایه داران نمی باشد.

تزلزل بنیان خانواده

هرچیز که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه ی زوجین گردد، برای کانون خانواده مفید محسوب می شود  و هر چیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد. بر این اساس می توان این نظریه را مطرح نمود که رعایت نکردن حجاب و حریم پوشش زنان: اولا موجب می شود که پسران تا جایی که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سرباز زنند؛ چرا که جوّی از بی اعتمادی حاصل می شود و ثانیاً پیوند ازدواج های موجود را سست می کند و سبب می گردد به جای این که خانواده بر پایۀ عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر، همسر خود را عامل خوشبختی بدانند، برعکس به چشم رقیب و عاملِ سلب آرامش، آزادی و محدودیت به یکدیگر بنگرند. از این رو برای پایداری و استواری روابط خانوادگی بی شک حجاب عنصری اساسی است. زنی که حجاب را رعایت نکند و خودآرایی و لذت های جنسی را به بیرون بکشاند، چنین زنی بعضاً هوس باز خواهد بود و به طور خودآگاه و ناخوداگاه عاملی برای پاشیدگی و تیرگی کانون خانواده می شود. چرا که بیشتر ناسازگاری هایی که بین زن و شوهر به وجود می آید به ظاهر آن است که زن حفظ حجاب و عفت ننموده و در بیرون خانه چشم کسی به او افتاده و او نیز فریفته و دلباخته گشته و اندک اندک باعث آزرده شدن شوهر گردیده تا اینکه زندگی مشترک به جدایی انجامیده است. آمارهای قطعی و مستند نشان می دهد که با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی به طور مداوم بالا رفته است؛ چراکه در جامعه ای که برهنگی در آن حاکم است و زن و مرد همواره در حال مقایسه یکدیگر می باشند، ثمره ای جز آن را به همراه ندارد.

سقوط شخصیت

حجاب، قانون فطرت است و سرپیچی از قوانین فطری، زن را از هویت او خارج می سازد و خروج از هویت انسانی همان و سقوط از جایگاه بلند ارزشی و شخصیتی همان. حجاب، زن را از یک شخصیت ابزاری به شخصیتی مستقل تبدیل و بالعکس، زنان بی حجاب در حقیقت خود را به عنوان ابزاری برای تأمین نگاه های آلوده ی مردان قرار می دهند و نهایت ارزش خود را جلب توجه جنسی دیگران می دانند، در نتیجه بی حجابی از خود کم بینی و بی شخصیتی زنان حکایت دارد. سقوط شخصیت زن به دلایل زیر باعث نابودی امنیت اجتماعی نیز می شود:

1. زن با از دست دادن شخصیت خویش، ارزش هایش منهدم شده و هوسرانی را در جامعه رواج می دهد، در نتیجه سلامت اخلاقی و به دنبال آن امنیت امنیت اجتماعی او نیز کاهش می یابد.

 2. زنان با غفلت از اصول اخلاقی اسلام، مسائل جنسی را به محیط جامعه کشانده و زمینه ی گسترش گناه و از هم پاشیدگی نظم اجتماع را به وجود می آورند.

 3. زنان با بی حجابی به معصیت کبیرۀ خودنمایی گرفتار آمده و بی حیایی را در جامعه ترویج می دهند. در نتیجه امنیت اجتماعی نابسامان گشته و از بین می رود.

بنابراین عفاف و پوشیدگیِ زن، همچون سد و حفاظی است که در سایۀ آن از هر ذلت و تحقیری در امان می ماند و اسلام در سایه ی حجاب، امکان حفظ شخصیت انسانیِ زن از آسیب های فردی و اجتماعی را به او می دهد.

 

منابع:

1-حداد عادل، غلامعلی، 1363، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، تهران: سروش.

2-احمدی، خدا بخش و همکاران، 1389، «رابطه اعتقاد به حجاب و آسیب پذیری فردی، خانوادگی و اجتماعی»، علوم رفتاری، شماره 12، 97- 102.

3-علیپور باغبان نژاد، یوسف، 1384، حجاب آزادی یا اسارت، تبریز: احرار.

4-رشیدی، حسین، 1385، حریم عفاف، قم: رازبان.

5-هدایت خواه، ستار، 1385، پاسخ به اشکالات و پیشنهادات وارد بر حجاب اسلامی، مشهد: ضریح آفتاب.

6-پاک نژاد، سیدرضا، 1361، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر (بهداشت لباس)، تهران: کتابفروشی اسلامیه.

7-رمضان زاده، معصومه، 1390، «فلسفه حجاب و پیشینه حجاب»، پیوند، شماره 380، 15- 18.

8-دیلمی، احمد، آذربایجانی. مسعود، (1380)، اخلاق اسلامی، معاونت امور اساتید، دفتر نشر و پخش عارف.

9-رجبی، عباس، 1389، «نقش حجاب و پوشش زن در سلامت روان»، طهورا، شماره 6، 11- 36.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 3
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • اکبری IR ۱۸:۲۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۳
    2 2
    بسسیار مفید بود. انشالله که مسولین هم به فکر مبارزه با بدحجابی بیفتن. سپاس
  • محمود IR ۱۶:۱۶ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۴
    2 0
    کو گوشنوا؟