گروه فرهنگی -   کیوان سرافرازی:امروزه به دليل تغييرات فرهنگی و فناوری‌های نوظهور، روزنامه‌ها ديگر منبع اصلی اخبار و اطلاعات و مخاطبان نيز مصرف كنندگان منفعل نيستند ضمن آنکه توجه به نياز مخاطب و توانايي آفرينش وخلق فراورده‌های تقريبا انحصاری براي بازار خوانندگان ديگر تعريفی متناقض  و دور از ذهن نيست، توليدكنندگان زيرك و هوشمند در زمينه طراحي محصول با ابتكار عملي بديع، حق اظهارنظر براي خوانندگان خود قایلند.

روشنفکران با زبانی غیر از زبان عامه  صحبت می‌کنند

 با اين همه روزنامه‌ها نمي توانند به سهولت نيازهای خوانندگان خود را تفكيك كنند.اهمیت نقش مخاطب و توجه به نیازهای آنان ما را بر آن داشت تا ضمن گفت و گویی با دکتر مهدخت بروجردی، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیرکل روابط عمومی وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری تعامل میان این دو را مورد بررسی قرار دهیم :

 

  رسانه‌های ما در دو دهه اخیر تا چه حد توانسته‌اند به نیاز مخاطبان خود پاسخ دهند؟

حافظه تاریخی به ما می‌گوید که مردم از گذشته به روزنامه‌ها اعتماد نداشته‌اند و دایما می‌گفتند از مطالب روزنامه‌ها تنها آگهی‌های ترحیم و تسلیت آنها درست و صحیح و سایر موارد آن دروغ است.چون از همان ابتدا مبنای شکل گیری روزنامه‌ها پوشش دادن اخبار حکومتها و وابستگی به دربار بوده است .واقعیت این است که‌امروزه وضع اینگونه نیست؛ بسیاری از مردم هنگامی که می‌خواهند مستند صحبت کنند و بگویند منبع خبری مان درست است می‌گویند این مطلب در روزنامه چاپ شده است .‌امروز مردم تا حد زیادی به رسانه‌ها اعتماد دارند. این نکته را از منظر یک مخاطب و نه به عنوان یک دست اندرکار‌امر ارتباطات می‌گویم .اینکه در دو دهه اخیر رسانه‌ها تا چه حد موفق بوده‌اند باید بگویم ما معلمان‌ آمار و روش تحقیق عادت داریم که بر اساس مستندات و نظر سنجی‌ها صحبت کنیم . در ایران تحقیقی که بگوید میزان اعتماد مردم به رسانه‌ها تا چه حد است نداشته و نداریم ولی اگر مساله را بصورت یک فرآیند مورد بررسی قرار دهیم باید بگوییم که استقبال مردم از روزنامه‌ها نسبتا خوب است.

 

  گرایش مخاطبان در رسانه‌های نوشتاری بیشتر متاثر از چه عواملی است؟

در رسانه‌های الکترونی مثل رادیو و تلویزیون قدرت تفکر بر روی اخبار و مسایل مطرح شده وجود ندارد و اخبار به شکل موزاییکی کنار هم قرار می‌گیرد و مخاطب بلافاصله در نگاهی گذرا از کنار تمامی آنها عبور می‌کند بنابر این فرصت تفکر و تعقل در محتوا را پیدا نمی کند و بنابر این ماندگاری این اطلاعات  نیز بسیار محدود است. ولی علت گرایش مردم به رسانه‌های مکتوب این است که متن مورد نظر در مقابل آنهاست و می‌توانند بارها و بارها آن را بخوانند و بر روی آن تامل و فکر کنند ولی در رسانه‌های الکترونی این‌امکان از ما سلب شده است.علت دیگری که باعث توجه مردم به رسانه‌های مکتوب شده این است که این رسانه‌ها همیشه و در همه جا و در زمان مورد نیاز مردم در اختیار آنها قرار می‌گیرد؛ شما صبح روزنامه‌ای را خریداری می‌کنید و هر زمان که بخواهید در هر نقطه‌ای می‌توانید مطالب آن را بخوانید ولی برای دیدن و استفاده از تلویزیون باید در محلی که این‌امکان برای شما وجود داشته باشد قرار بگیرید. مساله دیگری که اعتماد به رسانه‌های مکتوب را بیشتر می‌کند این است که ماندگاری مطالب در آنها کاملاً با رسانه‌های دیجیتال متفاوت است به همین دلیل است که می‌بینید تکذیب در رسانه‌های دیجیتال خیلی کمتر است‌اما در رسانه‌های مکتوب ما تکذیبیه داریم چون وقتی چیزی سند و ماندگار شد قطعا باید پاسخی به آن داده شود تا ماندگار باشد، به همین دلیل است که فرهنگ مکتوب هنوز در کشور ما جای خود را به فرهنگ الکترونی نداده است و دیگر اینکه به همان دلایلی که قبلا به آن اشاره کردم؛ مثل سهولت دسترسی ، راحت بودن و قدرت تامل بیشتر مردم رسانه‌های مکتوب را به رسانه‌های دیجیتال ترجیح می‌دهند.

 

  نکته‌ای که در این میان مطرح می‌شود این است که عده‌ای معتقدند حضورپر رنگ تر نخبگان در مطبوعات منجر به کمرنگ شدن نقش مخاطبان انبوه خواهد شد. شما چقدر با این نظر موافقید؟

من در این زمینه کار تحقیقاتی انجام داده‌ام. البته اجازه بدهید قبل از اشاره به این موضوع به جای استفاده از واژه نخبه از عبارت روشنفکر استفاده کنم ، به دلیل اینکه نخبگان شامل سرآمدان هرحرفه‌ای می‌شوند .من در تحقیق خود به این نتیجه رسیده‌ام که روشنفکران ما تا ‌امروز قادر نبوده‌اند تا با عامه مردم ما ارتباط خوبی داشته باشند، از زبان و ادبیات مردم برای ارتباط برقرار کردن با آنها استفاده نکرده‌اند . فراموش نکنیم تا حدی که از زبان مردم برای ارتباط با آنها استفاده کنیم موفق هستیم . تاریخ مطبوعات نشان داده است که روشنفکران ما  با زبانی غیر از زبان عامه مردم  و با زبانی صحبت می‌کنند که درکی ملموس و علمی از مسایل و مشکلات مردم ندارد، بنابراین شکافی میان انتظارات عامه مردم و روشنفکران ایجاد می‌شود  . روشنفکران باید بطور جدی تر به این مساله بپردازند و ایده آل‌های خود را به زبانی بیان کنند که برای همه مردم قابل فهم و درک باشد.

  چرا جای مخاطب سنجی و پژوهش در رسانه‌های ما خالی و یا کمرنگ است؟

اگر به تاریخچه مخاطب سنجی نگاه کنیم می‌بینیم که مخاطب سنجی عملا برای صاحبان سرمایه و دست اندرکاران سرمایه صورت می‌گرفته است و همواره این پیش فرض وجود داشته است که مخاطبان بیشتر به رسانه‌ها نیاز داشته‌اند تا رسانه‌ها به مخاطبان وبنابر این پژوهشهایی که در عرصه رسانه‌ای صورت می‌گرفته همواره اهداف خاصی را دنبال می‌کرده است  ؛ گاه برای یافتن بازار جدید برای مخاطبان جدید بوده است و یا برای تعیین مخاطبان بالقوه برای اهداف تبلیغاتی و آزمودن اثر بخشی پول و تبلیغات.

دیدگاه انتقادی معتقد است مخاطب سنجی‌ای که در رسانه‌ها انجام می‌شود برای آن است که بازاری را برای فروش بهتر فراهم کند؛ یعنی در خدمت سرمایه داری باشند نه در خدمت اطلاع رسانی ، اطلاع رسانی و اثر بخشی آن. من معتقدم در ایران ما هنوز نیاز به نظر سنجی را احساس نکرده ایم چون ابتدایی ترین اهداف این پژوهشها نیازهای صنعت رسانه‌ای است در حالی که رسانه‌های ما عملا از یارانه دولتی مثل فیلم و زینک  استفاده می‌کنند.از سوی دیگر مخاطب پژوهی به تنهایی نمی تواند خدمت خاصی را به مخاطبان انجام دهد‌اما نقش پژوهش را نیز نمی توان نادیده گرفت.

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.