سخن گفته و هزارها کتاب و رساله پيرامون ابعاد وجودی، فضايل، مناقب، مکارم اخلاق و صفات الهی آن شخص بی نظیر عالم خلقت، گفته و نوشتهاند و هنوز هم آگاهان، خود را در اين دريای بي کرانه به ساحلی نزديک نمیبينند و مانند مسافرانی که در فضا در پرواز باشند هر چه پرواز ميکنند، پاياني براي سفر خود نمييابند.
صاحبان عقول کبيره، فصحا، بلغا و بزرگان بشريت، در برابر ابعاد شخصیّتی او، سر تسليم و خضوع فرود آورده، در مدح و ستايش او بليغترين و رساترين سخنان را گفته و کتابها نوشتهاند، و با اين همه هرگز مبالغه نيست اگر بگوييم:
اين شرح بينهايت کز وصف يار گفتند
حرفي است از هزاران کاندر عبارت آمد
امّا به مناسبت میلاد مسعود آن حضرت و از باب "آب دریا را اگر نتوان کشید* هم به قدر تشنگی باید چشید"
شمّه ای اندک از سیره و سبک زندگی آن امام همام را عرض می کنیم:
در روايات داريم كه اميرالمؤمنين(ع) نشست و برخاستش با مردم، عادي بود. هرگز صفات رذيله تکبر و تحميل بر مردم در وجود آن حضرت نبود.
با وجود تمام کمالات و صفاتی که آن حضرت داشتند، اگر کسی به حضور ايشان میرسيد، آن بزرگوار را بسيار متواضع و فروتن مييافت و معلوم نبود که ايشان فرمانرواي کشور پهناور اسلامي ميباشند. اگر کسي در محضر ايشان حاضر ميشد، هيبت اميرالمؤمنين وجودش را فرا نميگرفت.
در اسلام به طبقات محروم خيلي توجه شده است. حضرت رسول اکرم(ص) فرمودهاند که خدايا مرا مسکين زنده بدار و مسکين بميران و مرا در قيامت در صف فقرا و مساکين محشور کن.
البته مسکين و محتاج تنها به معنای اين نيست که انسان بیکار باشد و کاری نداشته باشد، بلکه يک معنای آن اين است که به دنبال رياستطلبی، دنياطلبی و جاهطلبی نباشد. به همين دليل حضرت از خداوند چنين خواستهای داشتند تا خويش را به اين فضائل آراسته کنند.
حضرت علي(ع) يکي از فرماندهان و حاکمان کشور اسلامي خود را به واسطه شرکت در يک مهماني اشرافي و اعياني که عدهزيادي از ثروتمندان در آن شرکت داشتند و فقرا و مستمندان از آن سفره رنگارنگ محروم بودند شديداً مورد مؤاخذه قرار داده و او را توبيخ نمودند.
امام نامه شديد اللحني به او نوشتند که با اين جملات آغاز ميشود: «اي پسر حنيف، به من خبر رسيده است که يکي از مردان بصره تو را به سفرهاي دعوت کرده است و تو به آنجا شتافتهاي. خوردنيهاي نيکو برايت آوردهاند و پي در پي ظرفهاي غذا در برابرت گذاشتهاند. گمان نميکردم مهماني مردي را بپذيري که نيازمندان را به جفا رانده باشد و تنها ثروتمندان را دعوت کرده باشد ...»( نهج البلاغة صبحی صالح، نامه 45)
آری! باید سبک و سیره زندگانی امیرالمؤمنین(ع) الگو قرار گیرد.بايد همه سعي كنيم در كار و كسب، زندگي، معاش، سياست و حكومت، صراط اميرالمؤمنين(ع) را اتخاذ كنيم و در اين صراط ثابت قدم بمانيم.
ميزان اعمال همه، آن حضرت هستند، اعمال مردم روز قيامت به وجود اميرالمؤمنين(ع) شناخته و وزن ميشود، در دنيا هم همين طور است، اگر مردم بخواهند وزن و ارزش اعمال خود را بدانند بايد خود را با اعمال اميرالمؤمنين(ع) بسنجند.
بايد اميرالمؤمنين(ع) را مشايعت كنيم؛ همان بزرگرهبري که فضايل و مناقبش از حد احصا، خارج است، همان مرد علم و ايمان و معرفتي که علوم همه در برابر علومش چون قطرهاي است در برابر دريا، همانکه همه به علم او نيازمند بودند و او از همه بي نياز بود.
بزرگشخصيتي که در علم، عمل، زهد، تقوا، حلم، تواضع، عبادت، ايثار، جهاد، رحم، عدل، احسان و تمام صفات فاضله بينظير، ممتاز و نادر، روزگار و آيت کبراي پروردگار و مجمع صفات اضداد بود.
همه و همه باید بر محور رفتار و گفتار علی(ع)اجماع کنند که جز راه علی(ع)، صراط مستقیمی نیست، چنانچه فخر رازي ميگويد: «هر که علي را محور بداند راه مستقيم رفته است»( تفسير فخر رازی، جلد 1، صفحه 108)
در علوم مبدأ و معاد، تفسير قرآن، فقه و معارف وحياني همه عليمحوري است و محور و حجت در همه علي است، در ولايت، در امامت، در ارشاد به الهيات و عبادات همه، محور علي است. در عليمحوري و ايمان به عليمحوري در دين و شئون ديني بين شيعه و سنی اختلافي نيست.
نظر شما