مریم مرتضوی: راستش را بخواهید، نمی شود گفت که همه خط و ربطش به دشمنان اسلام و نبی مکرم(ص)است.

 آیا واقعه « معراج» و « مبعث» در یک روز اتفاق افتاد؟

 گاهی، ساده لوحی و عدم تحقیق خودمان هم، نقشی در این عادت زشت دارد. رساله را که باز می کنید، می گوید درباره مرجع تقلیدتان باید تحقیق کنید، سؤال کنید، در اصول دین تان باید خودتان تحقیق کنید و به یقین برسید، نه اینکه تقلید صرف کنید. با این همه سفارش دینی به سؤال کردن و پرسیدن و تحقیق کردن، پس چرا گاهی شبهه هایی برایمان شکل می گیرد؟

دشمن هم که بدش نمی آید. خودش هم کلی شبهه
 می اندازد تا یقین مان، سست تر شود و نسبت به دین و پیامبر و اعتقادات مان، غیرت مان را کم کم از دست بدهیم. داریم از چه چیزهایی حرف می زنیم؟ از شبهه هایی که درباره نبی خاتم(ص)، آن اسوه و نماد اخلاق و محبت و معرفت، مطرح می کنند. در این باره و در آستانه بعثت نبی مکرم اسلام(ص) سراغ دکتر محمدحسین رجبی دوانی، استاد تاریخ اسلام و سیره نبوی، رفته ایم تا برای ما از این شبهه ها بگوید.

 

 شاید یکی از مهمترین شبهه هایی که درباره پیغمبر اسلام (ص) مطرح می کنند موضوع چند همسری بودن آن حضرت است. موضوع چه بود و چرا آن حضرت در دوران زندگی خود چند بار ازدواج کرد؟

- ازدواجهای رسول خدا (ص) بنا به مصالح دینی یا اجتماعی صورت می گرفت. به هر حال برای بررسی این موضوع، باید به شرایط آن دوران هم توجه کنیم. به عنوان مثال، در آن دوران برده داری رایج بود و زن آزاده و زن کنیز وجود داشت، در حالی که این موارد در این دوران وجود ندارد. پس نباید شرایط آن زمان را با شرایط امروز دنیا مقایسه کنیم. از طرف دیگر، در آن دوران، سنتها و رسمهایی وجود داشت که همه به آن پایبند و معتقد بودند و آنها را اجرا می کردند، در حالی که  همان رسمها در جامعه امروز اسلامی جایگاهی ندارد . ازدواجهای پیغمبر(ص) هم در آن دوران و بر اساس شرایط  همان زمان اتفاق می افتاد. در آن شرایط، زنانی بودند که شوهر خود را از دست داده بودند و به سختی نیازهای خود و فرزندانشان را تامین می کردند. یا برای ایجاد وحدت و الفت میان قبایل یا برای جذب قلوب به سمت اسلام، ازدواج حضرت صورت می گرفت.

 

  درباره ازدواج آن حضرت با حضرت خدیجه(س) برخی معتقدند حضرت خدیجه (س) به ایشان پیشنهاد ازدواج دادند. این موضوع صحت دارد؟

- باید توجه داشته باشیم که حضرت خدیجه (س) دارای شخصیتی بسیار ارزشمند و نمونه بودند که افراد بسیاری می خواستند با ایشان ازدواج کنند، اما به آنها جواب منفی می دادند. در همان زمان رسول خدا (ص) از جوانان برجسته مکه بودند که به امانتداری و فهم و درک بالا و فضایل فراوان شهرت داشتند. همین فضایل موجب شد حضرت خدیجه (س) به ایشان علاقه مند شوند و پس از آنکه ایشان با پیامبر اکرم (ص) قرارداد تجاری بستند غلامانشان را همراه پیامبر(ص) فرستادند تا حضرت را در آن سفر تجاری تحت نظر داشته باشند و اعمال و حرکات آن بزرگوار را به او گزارش کنند. وقتی غلامان از ویژگی های پیامبر اکرم (ص) تعریف کردند، حضرت خدیجه (س) بسیار شیفته ایشان شدند و به پیامبر اکرم (ص) پیشنهاد دادند که اگر مایل باشند با او ازدواج کنند. پیامبر اکرم (ص) هم پس از مشورت با عموی بزرگوارشان ابوطالب (ع) به این پیشنهاد پاسخ مثبت دادند.

 

 ابهام دیگری که در تاریخ زندگی پیامبر اکرم (ص) برای بعضی افراد مطرح است، شمار فرزندان آن حضرت است. می خواهیم بدانیم پیامبر اکرم (ص) چند فرزند داشتند و سرگذشت شان چه شد؟

- بنابر روایات مشهور، پیامبر(ص) 6 فرزند از حضرت خدیجه(س) داشتند و یک فرزند هم از همسر دیگری به نام ماریه قبطیه. فرزندان ایشان از حضرت خدیجه(س)، دو پسر به نامهای قاسم و عبدا... بودند که به همین علت، پیامبر(ص) را ابوالقاسم هم می خواندند ولی هر دو در کودکی از دنیا رفتند. چهار دختر هم برای پیامبر (ص) نام برده‌اند که برخی از منابع می گویند اینها جز حضرت زهرا(س)، فرزندان حضرت خدیجه(س) از همسران پیشین او بوده اند، ولی شواهد نشان می دهد اینها همه فرزندان حضرت خدیجه(س) از پیامبر(ص) بوده اند. دختران پیامبر(ص) به نامهای زینب، رقیه و ام کلثوم و حضرت فاطمه زهرا(س) بوده اند. زینب به خواست حضرت خدیجه(س)، به همسری پسر خاله خود درآمد و دختری هم داشت به نام امامه، که حضرت زهرا(س) در بستر شهادت، به امیرالمؤمنین علی(ع) وصیت کردند با امامه دختر خواهرش ازدواج کند که می تواند برای فرزندانش مادری کند.پیامبر(ص) از ماریه قبطیه پسری به نام ابراهیم داشتند که بسیار به او علاقه مند بودند، اما او هم در هجده ماهگی از دنیا رفت. اراده خداوند بر این بود که نسل پیامبر اکرم(ص) از طریق حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) تداوم داشته باشد.

 

 در مورد ماجرای مبعث هم گفته شده که دو واقعه مبعث و معراج پیامبر(ص) در یک روز یعنی بیست و هفتم رجب اتفاق افتاده است. این ماجرا صحت دارد؟

- اگر منظورتان این است که در یک روز و یک سال اتفاق افتاده خیر چنین نیست. ممکن است معراج طبق یک نقل در روز یا شب بیست و هفتم رجب اتفاق افتاده باشد، اما از نظر سال در یک زمان نبوده است. در سال معراج هم بین محققان تردید وجود دارد. برخی معراج را در سال اول بعثت، بعضی سال سوم و برخی سال پنجم می دانند. البته هیچ کدام را نمی توان به طور قاطع تأیید یا رد کرد. در روز معراج هم بین مورخان اختلاف هست که آیا در روز بیست و هفتم رجب بوده یا خیر؟

 

 مسأله دیگر در خصوص باغ فدک است. درباره این ماجرا و چگونگی تصرف آن توسط مسلمانان توضیح دهید؟

- اگر منطقه ای به دست مسلمانان تصرف می شد، طبق دستور فرمانروای مسلمین آن منطقه متعلق به همه مسلمانان بود و عواید آن باید در اختیار همه آنها قرار می گفت ولی فدک به دست مسلمانان تصرف نشد، بلکه یهودیان مستقر در آن نزد پیامبر اکرم (ص) آمدند و گفتند حاضرند در ازای اینکه اجازه دهند آنها بر دین خودشان باقی بمانند و آنها متقابلاً سلطه و سیادت اسلام را بر خود بپذیرند، نیمی از سرزمین خود را در اختیار پیامبر(ص) قرار دهند. بر اساس احکام اسلامی اگر اموالی- چه منقول و چه غیرمنقول- بدون اینکه مسلمانان در به دست آوردن آن زحمتی کشیده باشند، سپاهی حرکت داده باشند و شمشیر کشیده باشند، به دست دولت اسلامی بیفتد آن مال متعلق به رهبر جامعه اسلامی است.

 بنابراین چون مسلمانان تلاشی برای به دست آوردن فدک نکرده بودند و فدک توسط یهودیان به پیامبر(ص) واگذار شده بود، این ملک شخصی پیامبر شده بود. آن حضرت بعداً فدک را به دخترش حضرت زهرا (س) بخشید.

 چرا پیامبر اکرم (ص) پس از فتح مکه این شهر را مرکز حکومت قرار ندادند؟

- مکه عمدتا به خاطر وجود کعبه مهم و محترم شمرده می شد، ولی سالهای طولانی پایگاه شرک و بت پرستی شده بود. پیامبر(ص) وظیفه داشتند قبله و خانه خدا را از لوث شرک پاک کنند؛ بنابراین مکه را فتح کردند، اما چون مردم مکه، نه از روی میل و رغبت بلکه از ترس و قدرت اسلام این آیین الهی را پذیرفته بودند و سابقه خیانتهای فراوان و دشمنی های بسیار با رسول خدا(ص) داشتند معنایی نداشت حالا که رسول خدا این شهر را آزاد کرده اند در اینجا حضور پیدا کنند و این شهر را مرکز حکومت شان قرار دهند. ایشان می دانستند که مردم این شهر از ترس، اسلام آورده اند و در دل با او و اسلام نیستند؛ بنابراین ایجاب می کرد وقتی یثرب (مدینه النبی) امتحان خود را در این هشت سال بخوبی پس داده و مردمان این شهر با جان و دل و امکانات خود در راه اسلام هزینه ها کرده بودند، حضرت در همانجا باقی بمانند. از سوی دیگر شاید هم درست نبود پیامبر اکرم (ص) از مردمی که به دستور آن بزرگوار از جان و مال خود گذشته اند بگذرند و به مکه بروند.

 

 در روایتی مطرح شده که تمام معصومین(ع)به مرگ طبیعی از دنیا نرفته اند. در اینجا مطرح می شود که نبی مکرم(ص)به شهادت رسیدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند؟

- همان طور که اشاره کردید حدیثی داریم که در آن گفته شده معصومین(ع)هیچ کدام به مرگ طبیعی از دنیا نرفته اند. یعنی یا با سم یا با تیغ به شهادت رسیده اند. اگر ما این نقل را اصل قرار بدهیم، پیامبر(ص) هم به شهادت رسیده اند، اما اگر بخواهیم داستانی که عامل شهادت حضرت را غذای مسمومی می داند که یک زن یهودی پس از فتح خیبر و به کینه شوهرش که در آن جنگ به هلاکت رسیده بود، به پیامبر اکرم (ص) داد بپذیریم، مشکلاتی پیش خواهد آمد که موضوع را پیچیده می کند. نخست اینکه معنا ندارد پیامبر (ص) که مظهر ذکاوت و زیرکی و تدبیر بوده اند، به زنی ضربه خورده از مسلمانان اعتماد کنند و غذایی را که از طرف دشمن آماده شده است، بدون هیچ بررسی و تحقیقی تناول کنند و  همان غذا بخواهد در پیامبر اکرم (ص) اثر بگذارد؛ چون افراد معمولی و عادی هم وقتی بر دشمنی غلبه پیدا می کنند، مواظبند از طرف دشمن مورد سوء قصد قرار نگیرند.

 دوم اینکه چگونه می توان پذیرفت این غذای مسموم را در سال هفتم به پیامبر (ص) خورانده باشند و حضرت سال یازدهم، یعنی چهار سال بعد در اثر آن سم از دنیا بروند و در این چهار سال هیچ اثری از سم در حضرت وجود نداشته باشد؟ مگر اینکه بپذیریم با خیانت افراد دیگری، حضرت در همان اواخر عمر شریف شان مسموم شده و به شهادت رسیده باشند که سند محکم و قاطعی در این ارتباط نداریم.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.