قدس آنلاین :ما را دعوت کردند به جلسه ای با حضور تنی چند از مسوولان و فهوای کلامشان این بود که جلوی مردم را برای تفریح نباید بگیریم چون "کامه"ییلاقی است و مردم برای تفریح نیاز دارند زیر درختان منطقه ییلاقی کامه بیاسایند! اما نگفتند اگر درختانتان را آتش زدند, اگر بوته ها را خم کردند یا میوه ها را پلاستیک پلاستیک بردند و اگر "کامه" به محله شیوع مفسده و فاضلاب و بعد هم انواع بیماری تبدیل شد چه کنیم؟!

شهری ها کام "کامه" ای ها را تلخ کرده اند,مسوولان پشتیبان خرابکارانند!

... گفتند بیایید روستای کامه علیا , روستایی که دو دهه پیش, از مناطق ییلاقی و پر آب و حاصلخیز در 30 کیلومتری تربت حیدریه از شهرستان های خراسان رضوی است؛ و حالا خیلی وقت است مردم برای باقی ماندن آخرین قطره های آبی که از تنها قنات رو به خشک آن از دل زمین می جوشد و لبهای تشنه درختها را اندکی تر می کند, دست به دعا شده اند.

جوانها خسته از کم آبی رفته اند شهر و پیرها مانده اند و چشم به راهند تا تعطیلات بیاید و فرزندانشان از راه برسند و نگذارند باغها و مزارع بخشکند.

ما اوایل خرداد ماه رفتیم. مزارع سبز بود و درختها پر بود ازمیوه های کال. میوه های نارسی که از شاخه های پایین چیده شده بودند و شاخه های دور از دسترسِ بالاتر, از آماج حمله های مردم فرصت طلب مصون مانده بود. با این همه هنوز  "کامه علیا" بهشت بود . سر سبز با مزارعی بزرگ و باغهای زیبا که به قصه می نمود.

با تنی چند از اعضای شورای روستا و اهالی  باغها  و مزارع را گشتیم اما نه به نیت چشم نوازی از طبیعت سرسبز "کامه" بلکه به نیت تماشای آنچه از سر ناآگاهی یا عدم فرهنگ طبیعت گردی و به اضافه بی توجهی مسوولان بر سر باغها آمده بود .

درختهای سوخته وسط باغی بزرگ که هنوز استوار با تنه ای سیاه ازهُرم داغ آتش ایستاده بودند . شاخه هایی که از فرط سوختن شکسته شده بودند و افتاده بودند روی نهالهایی که به همت کشاورزان تازه داشتند جوانه می زدند و جان می گرفتند.

        

حتی زباله هایی که اهالی از گوشه و کنار جمع کرده بودند در کیسه ها و گونی هایی پاره پاره و چون جایی برای از بین بردن آنها نداشتند کنار نهر جاری از قنات انباشته بودند.

گوسفندان می آمدند کنار نهر برای آب و از همان جا کیسه های زباله را واژگون و به دست باد می دادند تا دوباره باد آنها را از سر دهن کجی به اهالی, گوشه گوشه ی باغها و مزارع پهن کند .

   

حتی اجاقهای سنگی را دیدیم زیر درختهای میوه که اهالی می گفتند شب تا صبح می سوزد و خاموش نمی شود. و جای پهن شدن فرشها را دیدیم بر کمر شکسته یونجه های کاشت اهالی و شکایت مردم بومی را شنیدیم از این که یونجه ها دوباره نمی رویند.

این همه خرابی بخشی از آسیب هایی بود که نه هر روز, بلکه هفته ای یک بار , جمعه به جمعه توسط مردم تربت حیدریه بر کامِ "کامه" ای ها تلخ می آمد. جمعه هایی که ترس می نشاند بر دل اهالی روستا از ورود بیش از 200 ماشین به هوای تفریح و خوش گذرانی.

خوشگذرانی برای شهریهای غریبه که از سر تفریح کیسه کیسه غارت می کردند زحمات کشاورزان را و نگرانی بومی ها از آسیب دوباره و چند باره به باغ ها و مزارع به عنوان تنها منبع درآمدشان.

اما این همه ی ماجرا نبود ...!!!

نشستیم به گلایه هایی بد تر از این . از معتادانی که در همان روزهای تعطیل می آیند لا به لای درختها و بوته ها برای نشئه شدن به این امید که دیده نمی شوند و مفاسدی بد تر که در چادرهای مسافرتی شهری ها اتفاق می افتد ! حتی از سارقانی گفتند که روز خانه ها را شناسایی می کنند و شب از پول و طلا و فرش گرفته تا حتی گله های گوسفند را گرگ وار می برند و ردی هم باقی نمی گذراند.

احساس نا امنی موج میزد در دل اهالی. می گفتند روزهای تعطیل که شهریها می آیند ما از ترس تعدی به ناموس هایمان حتی اجازه نمی دهیم زن و دخترانمان از خانه خارج شوند ... می گفتند مزارع ما را با سرویس بهداشتی اشتباه می گیرند و ما می مانیم با پلشتی هایی که نمی دانیم چگونه جمع کنیم ... می گفتند برای شکایت سراغ فرمانداری و گردشگری و ناجا و نزد دهیار و هر جا که به ذهنشان می آمده رفته اند و جواب نگرفته اند .

مسوولان طرفِ خرابکارانند

یکی از اعضای شورای اسلامی روستا می گفت ما را دعوت کردند به جلسه ای که بخشدار و نماینده اداره راه و رییس محیط زیست تربت و رییس گردشگری حضور داشتند و فهوای کلامشان این بود که جلوی مردم را برای تفریح نباید بگیریم چون "کامه"ییلاقی است و مردم برای تفریح نیاز دارند زیر درختان منطقه ییلاقی کامه بیاسایند!

اما نگفتند اگر درختانتان را آتش زدند, اگر بوته ها را خم کردند یا میوه ها را پلاستیک پلاستیک بردند و اگر "کامه" به محله شیوع مفسده و فاضلاب و بعد هم انواع بیماری تبدیل شد چه کنیم؟!

"نیازی" از اعضای شورای روستا می گفت راه حل شان جالب بود! گفتند بگویید بچه ها و اقوامتان روزهای تعطیل از شهر بیایند به نگهبانی باغ ها!

بعد اهالی شکایت داشتند که نمی شود هر تعطیلی به کسانمان در شهر بگوییم بیایند پای هر باغ بنشینند, با مردم درگیر شوند و دست آخر هم ناتوان از حمله موریانه وار مردم به شهر برگردند!

رفتیم به شهر برای پاسخ مسوولان. اولین چیزی که توجه مان را جلب کرد تابلوی شهرداری بود وسط میدان ورودی که فلش زده بود "منطقه ییلاقی کامه علیا" !!!

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                    

منطقه ای که ییلاقی اعلام شده بود اما نه سرویس بهداشتی داشت , نه سکویی برای نشستن, نه سطل یا محل جمع آوری زباله, نه فروشنده ای برای فروش حتی یک قطره آب خوردن و هیچ یک از مشخصات دیگر یک منطقه ییلاقی...

 

ادامه دارد...

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.