احمد محمد اسماعیلی - پیش گفتار: جمشید مشایخی جزو بزرگان بازیگری سینمای ایران است و ...

 فکر و ذکر بازیگران امروزی  ژست  گرفتن در  اینستاگرام است!

 اصلاً بازیگری نوین و منطبق بر تکنیکهای درست و اصولی و علمی بازیگری با ظهور جمشید مشایخی و همسن و سالانش از قبیل علی نصیریان، محمد علی کشاورز، اکبر مشکین، اسماعیل شنگله و بعدها اسماعیل محرابی و محمد مطیع و سایرین شکل گرفت. نسل طلایی که آینده سینمای ایران را دردهه های مختلف رقم زد.

جمشید مشایخی در نزدیک به نیم قرن فعالیت هنری با تمام بزرگان سینما و تئاتر ایران همکاری و آثار ماندگاری خلق کرد، بزرگانی مثل بهمن فرمان آرا ( یک بوس کوچولو و شازده احتجاب)، ابراهیم گلستان ( خشت و آیینه )، مسعود کیمیایی ( قیصر)، ناصر تقوایی ( نفرین و کاغذ بی خط )، علی حاتمی (در بیشتر کارهایش) وخیلی های دیگر. کار کرد این همکاری ها دلالت بر چنین جایگاه رفیعی دارند .

 کدام مخاطبی است که مشایخی را در قامت ابراهیم شبلی، نویسنده مستأصل شده فیلم یک بوس کوچولو، رئیس کلانتری خشت و آیینه، شازده قجری به ته خط رسیده شازده احتجاب، مرد رویا بین و خیالاتی جنوبی فیلم نفرین تقوایی، پدر بزرگ باصلابت فیلم پدر بزرگ، استاد کمال الملک، کاریزمای فیلم کمال الملک و ده‌ها نقش مانای دیگر و نیز در صحنه تئاتر در همکاری با بزرگانی مثل انتظامی و سمندریان را فراموش کند .

مشایخی حتی در فیلمهای کمدی مثل چک نیز حضور درخشانی داشته است. با این بازیگر در باره شرایط امروزش و ارزیابی‌اش از مسایل مختلف اجتماعی و فرهنگی گفت وگوی مبسوطی انجام داده ایم .

 

 

     اوضاع و احوال روبه راه است؟

نه، شرایط چندان مهیا نیست و فیلمهای خوب کمتر تولید می‌شود که رغبتی برای بازیگری درمن ایجاد کند. از طرفی در دو سه سال اخیردرگیر بیماریهای مختلفی بودم و مجال کمتری برای بازیگری به دست آوردم. درهر صورت بازیگرم و علاقه دارم همچنان بازی کنم و برای مردم عزیزم کاری انجام بدهم. همیشه مرهون محبتهای مردم بوده ام و الان هم مدتی است بیکارم و این حالت نه برای من، بلکه برای خیلی از بازیگران با سابقه به وجود آمده است.

     پیشنهاد  خوب بازیگری کمتر دارید؟

چند ماه پیش ازمن دعوت شد به دفتر تولید سریال پایتخت چهار برای بازی بروم ورفتم و صحبتهایی انجام شد؛ اما بعد تماسی گرفته نشد.

     آیا علاقه داشتید در سریال پایتخت بازی کنید؟

ببین عزیزم، من کسب و کار و دکان و مغازه ای ندارم که به اتکا به درآمدش، زندگی کنم. من هم مثل خیلی از همکارانم برای امرار معاش باید در فیلم و سریال بازی کنیم. در حال حاضر مسؤول انجمن بازیگران وابسته به وزارت کار هستم وهر موقع که جلسه داریم و دوستان می‌آیند، همه از بیکاری گلایه دارند و با کلی  مشکل و گرفتاری روبه رو هستند.

     دلیل استفاده نکردن از بازیگران با سابقه از سوی تهیه کنندگان سینما و تلویزیون چیست؟

ببین دوست عزیز من، شرایط واقعاً اسفبار است. عده ای می‌آیند برای بازیگر شدن پول می‌دهند که متأسفانه رد و نشانی از بازیگر و هنرمند بودن در آنها دیده نمی‌شود. روال درست، منطقی و قانونی کار این است، موقعی که یک تهیه کننده قصد ساخت فیلم و یا مجموعه ای را دارد، به انجمن بازیگران مراجعه کند و بر طبق نقشهایی که در فیلمنامه وجود دارد، آلبوم و رزومه کاری بازیگران عضو را بررسی و انتخابهایش را بر تکیه بر توانمندی بازیگران انجام بدهد، اما متأسفانه چنین فرآیندی وجود ندارد و تهیه کننده از هر کجا که خواست، بازیگر تهیه می‌کند و کاری هم به تسلط و دانشش واینکه چقدرمی تواند نقش را درست بازی کند، ندارد.

 سازمانی هم که ما در وزارت کار داریم، با خانه سینما متفاوت است.

این انجمن سالها قبل از انجمن بازیگران خانه سینما تأسیس شده است وخیلی از دوستان بازیگر در این انجمن عضویت دارند .

     در مورد مسؤولیت وزارت ارشاد در قبال هنرمندان چه نظری دارید؟

مشکل ما همیشه این بوده که در این زمینه کاری انجام نمی‌شود. زمانی که در خانه سینما مسؤولیتی داشتم، با همین چالش بیکاری بازیگران روبه رو بودیم. الان ما یک سری هنرمند با سابقه داریم که عمر و جوانیشان را صرف فرهنگ و هنر این کشور کرده‌اند و درکنارشان عده ای جوان شایسته و تحصیلکرده داریم که بیکار کنج خانه نشسته اند ودر مقابل عده ای که نه بازی بلد هستند و نه درس این رشته را خوانده اند.

به واسطه رابطه و آشنایی با فلان تهیه کننده مدام کار می‌کنند و هیچ وقت در این زمینه توازنی نبوده که فرصتهای شغلی برابر تقسیم شود. من به عنوان مسؤول انجمن در برابر این بچه ها مسؤولیت دارم. خیلی هایشان بیمارهستند و نمی‌توانند هزینه درمانشان را فراهم کنند، بنابراین بیماریشان بیشتر می‌شود و در کنارش هم خیلی های دیگر به واسطه بیکاری افسرده شده اند. در همه جای دنیا برای بزرگان بازیگری ارزشگذاری انجام می‌دهند و خدمات اجتماعی و درمان برایشان رایگان است و از این بابت دلنگرانی ندارند؛ اما متأسفانه در کشور ما مسؤولان نسبت به این قضیه بی تفاوت هستند و من از مسؤولان ارشاد تقاضا می‌کنم با نگاه دلسوزانه تری به این هنرمندان نگاه کنند و شرایط زندگی را برایشان آسانتر کنند.

     شما با بیشتر تهیه کنندگان بزرگ سینما و تلویزیون همکاری داشته اید. آیا تا به حال در باره حل این مسایل با آنها گفت وگویی داشته اید؟

من با هیچ تهیه کننده ای رفاقتی ندارم که بخواهم بروم دفترش تا در مورد این مسایل با آنها حرف بزنم.

     منظورم رفاقت نبود، بلکه به عنوان یک پیشکسوت این عرصه به شما پاسخگو باشند ؟

اوضاع پیچیده است. من از تشکیل چنین جلسات مشترکی با تهیه کنندگان استقبال می‌کنم و اگر کسی آن را فراهم کند، من حضور خواهم داشت تا بتوانیم به یک جمع بندی برسیم، اما نمی‌دانم جریانهای پشت پرده چیست. سالها قبل طرح فیلمنامه ای در باره دوران دفاع مقدس داشتم و طرحش را دادم به دوست فیلمنامه نویسی نوشت. فیلمنامه را به تلویزیون ارایه کردم و خیلی با ادب و تواضع گفتند، استاد! امسال پول نداریم سال بعد بیایید!   6 سال با این کلمه «نداریم» روبه رو شدم و رفتیم و آمدیم و بعد متوجه شدم برای ما فقط کلمه «نداریم» موجود است. در آن دوران دفتر فیلمسازی داشتم که آن هم به علت بدهی که به بانک داشتیم، تعطیل شد.

     با جمشید شاه محمدی این دفتر را تأسیس کرده بودید؟

 بگذریم، نمی‌توانم در این باره و این دوست عزیز حرفی بزنم! مجبور شدم دفتر را بفروشیم تا بدهی بانک را پرداخت کنیم. خب ما که جزو باند کسی نیستیم که بدهی‌های بانکی مان پرداخت شود. الان کارگردان و تهیه کنندگانی در تلویزیون بودجه برای کار کردن پیدا می‌کنند که قاعده بازی را بلد باشند و بتوانند از خجالت دوستان بر بیایند ! چون با  من نمی‌توانستند چنین مسایلی را مطرح کنند که در بحث مالی هوایشان را داشته باشم، با استفاده از واژه استاد «نداریم» ما را سر کار می‌گذاشتند.

     شما به یک سری از اصول اخلاقی پایبند هستید که اجازه نمی‌دهد وارد چنین قضایایی بشوید ؟

بله، من نمی‌توانم برای رسیدن به مسأله ای که حق هر هنرمندی است، لابی کنم و یا به سمت ایجاد رابطه داشتن بروم.

     آخرین فیلمی که بازی کردید «سلام پدر بزرگ» ساخته مجید قاری زاده است؟

 بله، کارگردان فیلم، مجید قاری زاده است که در دهه شصت در فیلم پدر بزرگ به کارگردانی او بازی کردم و یادم می‌آید برای این فیلم از جشنواره پونگ یانگ کره شمالی برنده جایزه بهترین بازیگر شدم و هنوز فیلم سلام پدر بزرگ را ندیده ام و نمی‌دانم حاصل کار چه خواهد شد، امیدوارم فیلم آبرومندی شده باشد.

     در بیشتر فیلمهای این چند ساله سنت قصه‌گویی، فراموش شده است. کیفیت فیلمهای این سالها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 یک نویسنده و یا یک فیلمساز که می‌خواهد اثرش ماندگار باشد، باید در دل جامعه باشد و درد دل مردم را بفهمد و در کارش منعکس کند. شما سریال هزار دستان مرحوم علی حاتمی را در نظر بگیرید که یک تاریخ شفاهی ارزنده از احوال ایران در یک صد ساله اخیر با تکیه بر رفتار شناسی مردم و احوال سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن روز گار است. الان خیلی از بزرگان کارگردانی دل و دماغی برای فیلمسازی ندارند و فیلمنامه نقطه محوری تولید یک فیلم خوب و استاندارد است .  نباید فراموش کنیم که وظیفه اصلی ما خدمت به مردم است و البته نمی‌گویم صرفاً از روی عشق و علاقه کار کنیم و کسی دستمزد نگیرد. منظورم این است که در قبال  دستمزدی که دریافت می‌کنیم، تعهد پذیر باشیم. الان در برخی فیلمهایی که حضور داشته ام، می‌بینم دوست بازیگر قبل از اینکه برود روی صحنه، تا دقیقه آخر مشغول حرف زدن با تلفن همراهش و بررسی اینستاگرامش است. فکر و ذکر بازیگران امروز ژست در اینستاگرام است! خب این بازیگر با چه تمرکزی می‌خواهد نقشش را جلوی دوربین بازی کند.

 

     آیا تجربه کارهای کمدی و طنز را درگذشته انجام داده بودید؟

بله در دهه چهل در صحنه تئاتر و اجراهای حمید سمندریان و خلیل موحد دیلمانی؛ در نمایشهای جراحی پلاستیک و روزبدشناس تجربه بازی کمدی به دست آورده بودم. در سینما هم هراز گاهی، بخصوص در سینمای بعد از انقلاب در فیلمهای کمدی بازی کردم. نمونه ای که الان به خاطر دارم، فیلم دلاوران کوچه دلگشا به کارگردانی حسن هدایت است، تجربه بازی در تئاتر به من فهماند که اوج تراژدی،کمدی است و کمدی در آن سالها یک شأن و وجه خاصی داشت و مثل امروز نبود که چند نفر در فیلمها با فیزیک چاق و لاغر توی سرو کله هم بزنند و بگویند، فیلم کمدی بازی کرده‌ایم. کمدی فاخر در اوج موقعیتهای به ظاهر سخت و دشوار به وجود می‌آید.

     کمدی چارلی چاپلین هم کمدی فاخر و وزینی است ؟

بله، در کمدی چارلی چاپلین، همواره قرار گرفتن شخصیت چارلی در موقعیتهای بحرانی و دشوار است که باعث خنده مخاطب می‌شود. نجات جان بچه از دست مأموران پرورشگاه موقعیت تلخی است، اما با اجرای چارلی، کمدی به وجود می‌آید. اگر کمدی را منحصر به تعریف کردن لطیفه و ادا در آوردن بکنیم، در هر خانواده کمدینهای زیادی وجود دارد.

    آیا کمدی کار کردن کار آسانی است ؟

کمدی کار کردن، کار بسیار دشواری است و همیشه موقعی که در کارهای طنز و کمدی بازی می‌کردم، با یک ترس و دلهره روبه رو بودم.

      کار کدامیک از بازیگران را در حوزه کمدی قابل قبول می‌دانید؟

مرحوم ارحام صدر که از دوستانم بود، در کار کمدی بی‌نظیرعمل می‌کرد و همیشه اجراهایش را در تئاتر دنبال می‌کردم و هم در سینما و هم در تئاتر موفق و سربلند بود .

     بازیگران اصفهانی سبک خاصی در بازیگری داشتند ؟

به‌نظرم آنها یک مکتبی را پایه ریزی کردند که می‌توان گفت، مکتب اصفهان بود. شیرینی لهجه و خصوصیات مردم اصفهان به خوبی در ساختار این طنز قابل بازخوانی است و انگار در خون این مردم طنز وجود دارد.

      در مقطعی از تاریخ سینما و تئاتر ما، برخی از بازیگران به سراغ استفاده از لهجه‌ها رفتند، آیا این کمدی‌ها قابل قبول بودند ؟

نه، بیشتر ادا در می‌آوردند و بیشتر مسخره بازی دیده می‌شد تا کار کمدی و این بازیگران مدام در فیلمها یا تئاترهای بازاری خوشمزگی می‌کردند. موقعی که کمدین، زادگاهش همان جایی باشد که در فیلم به تقلید لهجه‌اش می‌پردازد، اگر شناخت درستی از ظرفیتهای لهجه زادگاهش داشته باشد، می‌توان امیدوار بود که کمدی قابل قبولی ارایه می‌شود.

مرحوم ارحام صدر، اصفهانی بود و به ظرایف این لهجه در کنار قدرتش در صحنه تئاتر تکیه می‌کرد و کارهای درستی ارایه می‌داد؛ اینکه به طور فرض من بیایم در فیلمی‌ادای لهجه ای را دربیاورم، کار توهین آمیزی به حساب می‌آید.

     آیا در کارهای مرحوم علی حاتمی‌هم رگ‌ و‌ریشه طنز دیده می‌شد؟

مرحوم حاتمی‌یکی دو تا فیلم مثل حسن کچل را در ژانر کمدی با تکیه بر فرهنگ و بوم ایرانی که در مثلهای قدیمی‌ایرانی وجود دارد، ساخت که فیلمهای ارزشمندی بودند.

     آیا قبول دارید که کمدی یک ریشه فطری دارد و چندان با تحصیلات آکادمیک ارتباطی ندارد ؟

به نکته درستی اشاره کردید. کمتر پیش می‌آید جوانی برود در دانشگاه ادبیات تحصیل کند و شاعر شود، ممکن است یک شعر شناس خوبی بشود.یک شاعر، شاعر به دنیا می‌آید. شما ممکن است یک روستا زاده ای را ببینید که سواد ندارد، اما شعرهای او عالی است.

     کمدی و طنزی را که در کارهای داریوش مهرجویی وجود دارد، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مهرجویی در هر ژانری که فیلمسازی می‌کند، چون در کارش شناخت وجود دارد، کارش عالی است. کمدی‌هایش مثل آقای هالو یا اجاره نشینها در تاریخ سینمای ایران آثار ماندگاری هستند. یادم می‌آید با مهرجویی تجربه به یاد ماندنی فیلم گاو را در سال 1347 داشتم. فيلمنامه «فيلم گاو» را دکترغلامحسين ساعدي نوشته بود و در اين فيلم همه بازيگران اداره تئاتر مانند جعفر والي، عزت ا... انتظامي، علي نصيريان، پرويز فني زاده، محمود دولت آبادي و فيروز بهجت محمدي بازي کردند. يک ماه مانده به شروع فیلمبرداری، مهرجویی دقیقاً فضای مورد نظرش را به ما توضیح داد و سفری هم به روستایی که قرار بود فیلمبرداری در آن انجام شود، داشتیم، روستایی که در حوالی بوئین زهرا بود و به این ترتیب ما در فضای کلی کار قرار گرفتیم.

     با تقوایی هم دو تجربه موفق و ماندگار در دو فیلم شاخص تاریخ سینمای ایران داشتید ؟

 بله، «صادق کرده» از فیلمهای خوب اجتماعی دهه پنجاه بود که در این فیلم با سعید راد و محمد علی کشاورز همبازی بودم و تقوایی در عین جوانی، در اوج پختگی و تسلط بود. ناصر تقوايي از کارگردانان درجه یک و برجسته ایران است که سوای تسلطش در فیلمسازی، یک نویسنده مبرز و خوب هم هست و به نظرم یک سینماگر مؤلف است. افتخار مي‌کنم که برایش در فيلم «نفرين» و «کاغذ بي خط» بازی کردم. اگر من در فيلمهایش بازي خوبي ارایه دادم، بخشي از موفقيت من، مربوط به قوت کارگردانی و شناختش از بازیگری است، يک کارگردان برجسته، توانايي نهفته در بازيگر را کشف مي‌کند. ناصر تقوايي اين قدرت را داشت و از من بازي خوبي گرفت. همه کارهايي که تاکنون انجام داده است، خوب و ماندگار هستند وحیف که در اوج دوران بلوغ فکری و کاری نزدیک به دو دهه است که خانه نشین شده است.

     با راه اندازی تلویزیون در دهه چهل وحضور نسل جدیدی ازهنرمندان کمدی، این آثار بخصوص در بحث نمایشهای زنده روی کار آمدند. این کارهای تئاترتلویزیونی چه کیفیتی داشتند ؟

بسیاری از این هنرمندان دانش آموخته دانشکده هنرهای دراماتیک بودند که بعدها به اداره تئاتر رفتند و سالهای بعد با شروع فعالیت تلویزیون خصوصی جذب اجرا وبازی در تئاترهای زنده شدند. بزرگی مثل حمید سمندریان موقعی که بعد از سالها اقامت در کشور آلمان به ایران برگشت، جذب اداره تئاتر شد و من خودم را شاگرد ایشان می‌دانم.سمندریان با دانش کامل، کارهای کمدی و طنز ماندگاری را به وجود آورد. یادم می‌آید سمندریان یکی از نمایشنامه های مولیر با عنوان «طبیب اجباری» را برای یک کار تلویزیونی کمدی انتخاب کرد كه فوق‌العاده موفق بود و مرحوم پرویز فنی زاده واقعاً استادانه در این کار بازی کرد.

     این شناخت و ارایه درست کمدی آیا با تمرین به وجود نمی‌آید؟

سمندریان، نبوغ عالی داشت که آن را توأم با تحصیلات عالیه کرده بود و به ایشان استاد نمی‌گویم، زیرا کسی که کار خلاقه می‌کند، مقامش از استادی بالاتر است. همان طوری که در گفته هایمان نمی‌گوییم استاد سعدی و حافظ.

     حمید سمندریان بعد از یک تجربه ناموفق در سینما که در«تمام وسوسه های زمین» داشت   دیگر نتوانست به فیلمسازی ادامه بدهد. این مسأله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فیلمسازی برای حمید سمندریان در حکم یک تمرین و آزمودن بود، اما توانایی ایشان در صحنه تئاتر بی بدیل است.

     به چه دلیل حمید سمندریان در بعد از انقلاب کار کمدی انجام نداد؟

بسته به شرایط روحی و حسی هنرمند دارد و نمی‌شود برای آن دنبال دلیل خاصی رفت. یادم می‌آید در آن سالها حمید سمندریان بشدت مایل بود نمایش «گالیله» برتولت برشت را روی صحنه بیاورد که متاسفانه شرایطش فراهم نشد.

      آیا آدمهای جدی می‌توانند کمدینهای خوبی بشوند؟

کار سختی است و اگر کمدین توانایی، آدم جدی داشته  باشد، در کارش تفاوتهایی وجود دارد. باستر کیتون و چاپلین در زندگی واقعی آدمهای طنازی به نظر نمی‌رسیدند، اما نبوغ ذاتی داشتند.

     چه ارزیابی از کار بزرگانی مثل علی نصیریان دارید ؟

علی نصیریان در حوزه بازیگری شاخص و مثال‌زدنی کار می‌کرد و هیچ وقت تلاش نمی‌کرد ادا در بیاورد.

     کارهای نسل اول دوران بازیگری را چگونه ارزیابی می‌کنید ؟

یادم می‌آید در دوران کودکی به همراه خانواده به لاله زار برای دیدن تئاتر می‌رفتیم و بازیگران کمدی بی نظیر عمل می‌کردند. حتی یک بله گفتن آنها در روی صحنه آنقدر درست بود که مردم در روی صندلی‌ها از خنده غش می‌کردند.

     شرایط جامعه چقدر در کار کمدی تأثیر دارد؟

مؤثر است. در غایله آذربایجان و توطنه پیشه‌وری هنرمندان تئاتر تحت این اقدام کارهایی را روی صحنه می‌بردند و بازیگران دوره گرد در قالب کمدی در کوی و برزن این آدمهای خائن به وطن را مسخره می‌کردند. در رادیو هم برنامه های کمدی توسط هنرمندانی مثل مرتضی احمدی درباره شرایط آن روزگار اجرا می‌شد.

     چرا ایرانی‌ها بیشتر به طنز کلامی‌علاقه دارند؟

خب ذایقه مردم را به این سمت کشانده‌اند و موقعی که کلی کار بی‌ارزش با تکیه بر کمدی کلامی‌به مردم عرضه شود، این کارها برایشان جذاب می‌شود. در حالی که وظیفه هنرمند است که چند قدم از جامعه‌اش جلوتر باشد و مردم را به دیدن کارهای فاخر و ارزشمند عادت بدهد.

     کارنامه کاری کمدینهایی مثل علیرضا خمسه و اکبر عبدی را که بعد از انقلاب وارد کار کمدی شدند، چگونه ارزیابی می‌کنید؟

علیرضا خمسه هنرمند تحصیلکرده و باشعوری است و کمدیش خاص وویژه خودش است. اکبر عبدی هم یک هنرمند دارای نبوغ است که این نبوغش ذاتی است و غریزی کار می‌کند.

      در فیلم چک تجربه کار کمدی داشتید ؟

بله و به نقشم که یک پیرمرد تنها، مهربان و پولدار بود، علاقه خاصی دارم و کارگردانی راست گفتار هم درست و سنجیده بود و یک حرفه‌ای به تمام معناست و مایل هستم که دوباره با اوهمکاری داشته باشم و در طول مدت فیلمبرداری در یک فضای دوستانه و بدون تنش کار کردیم.

     آیا باز هم در فیلم کمدی بازی می‌کنید ؟

بازیگر کمدینی نیستم، بنابراین اگر کمدی‌های موقعیت با اسلوب و ساختار درست پیشنهاد شود، بازی می‌کنم.

 

 

     سال قبل که تحت عمل جراحی قرار گرفتید. چه حس و حالی داشتید؟

در بیمارستان آتیه مورد عمل جراحی قرار گرفتم. قبل ازعمل، تیم پزشکی به بستگانم گفته بودند که عمل سخت و پر مخاطره ای است و پسرم به دکترمعالجم می‌گوید، برای عمل کردن، شما هر چه صلاح می‌دانید انجام بدهید.خوشبختانه عمل موفقیت آمیز بود. معتقدم دکترهای ایران در دنیا بی نظیر هستند.

    الان روند در مان بیماریتان در چه وضعیتی قرار دارد ؟

خدا را شکر حالم بهتر است .

     بردن جایزه برایتان چه اهمیتی دارد ؟

 جوایز زیادی از جشنواره های داخلی و خارجی به دست آورده ام و جایزه گرفتن یک بازیگر در یک فیلم محصول کار گروهی است ونمي توان گفت، در يک فيلم تنها يک نفر خوب بازي کرده است و بقيه بد بازي کرده اند. اگر بازيگري خوب بازي کرده است، بدانيد ديگران هم به خوبي نقش آفريني کرده اند که بازی او در کلیت فیلم دیده شده و مستحق دریافت جایزه بوده است .

     راز محبوبیت شما در بین مردم چیست ؟

هیچ وقت به دنبال ریا کاری و فریب دادن کسی نبودم و همیشه صادقانه برخورد کرده ام، .گذشت زمان است که مانایی و مردمی بودن یک هنرمند را تعیین می‌کند و مردم هستند که تشخیص می‌دهند چه کسی ماندگارتراست، ضمن اینکه معتقدم ماندگاری یک آدم به هنرو برخورد و اخلاقش است. هنرمندی که اخلاق مدار نباشد، جایگاهی بین مردم ندارد و خیلی سریع نامش فراموش می‌شود. من هیچ‌وقت به تحسینهایی که از من می‌شد، مغرور نشدم، چرا که روزگار خیلی زود همه را به فراموشی می‌سپارد و همیشه یک جور با مردم برخورد کرده ام .همیشه تلاشم این بوده که به مردم دروغ نگویم. اگر من و سایرهمکارانم در کارمان کم فروشی کنیم، به میلیونها نفر خیانت کرده‌ایم و مردم ما باهوش هستند وفرق هنرمندی را که برای کارش ارزش و حرمت قایل است، نسبت به هنرمندی که چنین کاری را انجام نمی‌دهد، سریع می‌فهمند .

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.