ضرب المثلهای ایرانی معرکه‌اند. پشت هر کدامشان دریایی از حکمت و معرفت نهفته است. دقیق شدن در آنها چیزهای بسیاری به آدم یاد می‌دهد. 

اختلاسگران حقیقی را بشناسید!

یکی از بهترین آنها این است که: «یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به مردم» مشابه آن هم بسیار داریم. یادم هست در جبهه بچه‌ها به شوخی، شکل دیگری از این ضرب‌المثل را ساخته بودند که: «شهادت خوبه اما برای پسر همسایه»... بگذریم. اما چرا حرف این ضرب المثل را به میان کشیدم. حتماً شما هم شاهد بوده‌اید در محافل خانوادگی و در مترو و اتوبوس و تاکسی و امثالهم، عده‌ای عنان سخن را به دست می‌گیرند که؛ آقا! بردند و خوردند و اختلاس چند هزار میلیاردی شده و... مگر اینها دین ندارند، خدا از سر تقصیراتشان نگذرد و... خلاصه کلی از این حرفها. اما هیچ کدام از آنها در همان حال به خودش فکر نمی‌کند. به اینکه اگر همان پول بی‌زبان دست خودش بود، چه می‌کرد؟ به اینکه در همان شغلی که هست آیا عمری عملاً سرگرم اختلاس نیست؟ خدا با او باید چه کند؟ طرف کم فروشی می‌کند، راننده است، کرایه اضافی می‌گیرد. معلم است از ساعات کلاسش می‌زند، اگر هم نمی‌زند دل به کارش نمی‌دهد. مکانیک است، پول را کامل می‌گیرد، اما تعمیر اساسی انجام نمی‌دهد. لحافدوز است و کوکهایش ناقص، کارمند است و ارباب رجوع را آدم حساب نمی‌کند، پزشک است و بیشتر از حقش می‌خواهد و... آیا اینها اختلاس نیست؟ فقط فرق اینها آن است که گرفتار نشده‌اند و کارشان به محکمه و زندان نیفتاده و باز براساس همان ضرب المثلهای دلنشین فارسی؛ «دزد نگرفته پادشاه است.» دقت کنید بنا بر قضاوت درباره همگان ندارم. مرادم آدمهای ناسالمی است که در هر صنف و شغلی پیدا می‌شوند و با کمال تأسف کم هم نیستند.

چند روز پیش ماشین همسرم در یک چهارراه شلوغ خاموش شده بود. طبیعی است یک خانم در چنین لحظاتی به شدت نگران و دستپاچه شود. اتصال باتری مشکل داشت. از قبل می‌دانستم و اما فرصت سفت کردن بستها پیش نیامده بود. به مغازه تعمیرکاری در آن نزدیکی مراجعه می‌کند و ایشان 50 هزار تومان می‌گیرد و ماشین را روشن می‌کند و البته بعد که کنترل کردم دیدم فقط با یک پیچ رابط مشکل اتصال را حل کرده. کاری که دستمزدش حداکثر پنج هزار تومان بود! نوروز امسال همان شبهای تعطیلات در خانه دو طبقه ما لوله طبقه اول بند آمد. شبانه زنگ زدیم به یک لوله بازکنی مجاز، کسی آمد. کلی ما را ترساند که باید تمام حیاط و پارکینگ و واحد پایین شکافته شود و بعد تمام اینها گفت: البته مایع جدید لوله بازکنی هست. هر بسته‌اش (حدود چهار لیتر) 25 هزار تومان، با این باز می‌شود. پرسیدم با چند تا. گفت: معلوم نیست، شاید دو سه تا و گاهی هم پانزده تا ریختیم و شانزدهمی باز کرده!

از شانس بد آن بنده خدا من کمی در این مورد می‌دانستم. قبلاً هم این مشکل پیش آمده و کسی آمده بود و با فنر و 15 هزار تومان دستمزد آن را حل کرده بود. گفتم چرا فنر نمی‌زنید؟ گفت: حتماً باید اول این مایع را بریزیم تا روزنه‌ای باز شود، بعد فنر بزنیم. گفتم وقتی روزنه‌ای باز شود دیگر مشکل حل شده است، اما ایشان جواب درستی نمی‌داد. مهمتر از همه این بود که تشخیص این آقا دانسته یا ندانسته غلط بود. واضح بود ایراد از داخل پارکینگ است و او اصرار داشت از حیاط است و باید ده‌ها متر شکافته شود. اگر دانسته آدرس غلط می‌داد که رسماً دزدی بود و اگر ندانسته، باز هم دزدی بود، زیرا ایشان پول کارشناسی و استادی‌اش را در این کار می‌گرفت و اما تشخیص من که هیچکاره بودم از او دقیقتر بود و آخر هم همان تشخیص من شد!

اصرار من برای فنر زدن نتیجه‌ای نداشت و ایشان اصرار داشت از آن مایع قوطی 25 هزار تومانی ده- پانزده تایی بریزد، آن هم از حیاط. دردسرتان ندهم. در پایان کار بیشتر از 200 هزار تومان صورتحساب به ما داد. حال آنکه با زیر 50 هزار تومان کل غایله ختم می‌شد. جالب آنکه در تمام طول کار هم از اختلاسها و گرانفروشی‌ها گلایه می‌کرد. مثل آب خوردن هم قسم می‌خورد. بعد پایان کار گفتم: حقوق یک‌هفته کار من برای یکساعت کار شما صرف شد. چرا بیخودی آن مایع‌ها را ریختی و اگر من مانع نمی‌شدم شاید تا 20 تا هم می‌ریختی و صورتحساب پانصد هزار تومانی به من می‌دادی؟ چرا وقتی مشکل از حمام بود و هر کسی می‌توانست بفهمد، گفتی از حیاط باید همه را بشکافیم؟ چطوری این پولها را سر سفره زن و بچه‌ات می‌بری؟ در جواب من می‌گوید: اگر راضی نبودی نمی‌گذاشتی؟ گفتم: مگر نصف شب چاره‌ای هم داشتم؟ سر گردنه یعنی همین. شما امین مردمی، کاری که با 50 هزار تومان قابل انجام است برای سود بردن خودت چرا با 200 هزار تومان تمامش می‌کنی و اگر من مراقب نبودم شاید به یک میلیون هم می‌رساندی و... (بعد که تحقیق کردم دیدم موارد مشابه بوده) جالب است در اینجا با قیافه حق به جانبی مدعی شد، همه از راننده تاکسی تا بقال و نانوا و غیره پول بیشتر از شما می‌گیرند صدایتان درنمی‌آید، به ما که می‌رسد، با این شغل سختمان، مدعی می‌شوید! و اینکه کسی یک پراید به برادرش فروخته که بعداً معلوم شده تصادفی بوده و برادرش چند صد هزار تومان ضرر کرده و...

جالب است. اینها دزدی دیگران را دلیل دزدی خود می‌شمارند و لابد من هم به دلیل دزدی او باید از دیگران دزدی کنم! بعد مدعی هم هستند که اختلاسگران فلانند و بهمانند.

شما در یک لوله بازکنی ساده، کار 50 هزار تومانی را اگر جلویت را نگیرند تا ده و بلکه 20 برابر هم گرانتر تمام می‌کنی، از یک کار باتری 5 هزار تومانی ده برابر به جیب می‌زنی، خدا می‌داند اگر بودجه‌ای در حد بابک زنجانی و امیر خسروی و امثالهم دستت بود، چه می‌کردی؟ شما که از جیب مردم نمی‌گذری، خدا می‌داند بیت المال که به دستت بیفتد چه خواهی کرد! براستی لحظه‌ای با خودمان فکر کنیم، یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوالدوز به مردم. ببینیم خودمان چند مرده حلاجیم. اگر هزار و یک بلا سرمان می‌آید، این را هم ببینیم که چه نانی سر سفره می‌بریم که نتیجه‌اش می‌شود این.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سالار IR ۱۷:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۴
    0 0
    سلام.آقا چقدر زیبا و درست نوشته بودید دستتان درد نکند