این روزها باید رفت کنار مردمانی که به عشق دچارند. به آمدن ، به سلام های دست بر سینه ای که مجنون می کنند.
باید این روزهای خوب را نوشت. مهربانی ها و لبخندهایی را که انگار باهم ادغام می شوند تا رنج ها و یاس ها را بردارند و هوای شهر را عطرآگین تر کنند.
از شعف کلمات و روشنایی چلچراغ ها نباید گذشت. از خدامی که جارو می کشند ، هادی می شوند و کفش میهمانان امام شان را جفت جفت می کنند.
باید این روزها از هق هق نقاره ها نوشت و از نقاره زنانی که بغض کرده اند. کبوترهای خوشبخت صحن را باید نوشت و نبات های تبرکی را که شفا می دهند.
اصلا درب این خانه را باید این روزها زیاد کوبید و از هوای روحانی این حرم ، لحظه به لحظه استشمام کرد. به دیدار قلب هایی رفت که زیارت جامعه کبیره و زیارت امین الله می خوانند و دعای فرج حجت شان را سر می دهند.
رفت به دقایق آرام مسافران خسته ای که دارند سفره های دلشان را باز می کنند ، پیش زائرانی که از طلبیده شدن شان شکرگذارند و شانه هایشان دم به دم از شادی و شور می لرزد.
این روزهای حرم را باید نوشت. این روزها که توس ، غرق گل و میهمان و ماهی ست که ذی القعده اش می نامند.
نظر شما