گروه هنر /خدیجه زمانیان -گفت‌وگو با سعید تشکری در عین جذابیت، من را با مشکل اساسی روبه‌رو کرد! ...

 نهادها به نویسندگان گلخانه‌ای اعتماد بیشتری دارند

 او به دلیل بیماری‌ ام اس، نمی‌تواند ساعت‌های زیادی از روز را راحت حرف بزند و همین مسأله شرایط گفت‌وگو را برای او سخت می‌کرد. مردی که به قول دوستانش تنها و تنها می‌نویسد و می‌خواند و از راه نوشتن روزگار می‌گذراند. آثاری که از او منتشر شده اند، جدای از تجربه‌های هنری در نمایشنامه نویسی و فیلمنامه نویسی و عضویت در کانون جهانی منتقدان دنیا ITCI، با استقبال و دریافت جوایز ملی و بین المللی همراه شده است. کتاب‌هایی چون «وصل هزار مجنون» ، «وقتی زمین دروغ می‌گوید » «بار باران» «ولادت» «پاریس پاریس» ، «مفتون و فیروزه در دو جلد» ، «رژیسور در دو جلد» و ... از جمله کارهای اوست که از سوی انتشارات نیستان در تهران منتشر شده و اکنون رمان «غریب قریب» او که توسط انتشارات آستان قدس رضوی منتشر شده، آماده رونمایی است .

 

   چه شد که به فکر نوشتن کتاب «غریب قریب» افتادید و خواستید سیر تاریخی ساخت و ساز  بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) را در یک رمان دو جلدی روایت کنید.

-  من همیشه در فضاهای خالی ادبیات نوشته‌ام و نفس کشیده ام. فضاهای خالی فضاهایی است که معمولاً نویسندگان ما یا آنها را نمی‌بینند و یا میل به ورودشان به آن فضاها کم است. مثلاً در رمان‌های بزرگی چون « مرشد و مارگریتا»، «گوژپشت نوتردام» و یا «جست‌وجوی زمان از دست رفته» مکان دارای هویت شده و رمان در ماندگاری مکان تأثیر زیادی داشته است.  اما قدسی ترین و شریف ترین مکان کشور ما هنوز به ادبیات ورود پیدا نکرده بود. با این پیش زمینه «غریب قریب» را نوشتم و نوشتن این اثر کار بسیار سختی بود. گاهی از من پرسیده می‌شود، این بنا چه چیزی برای گفتن دارد و آیا این بنا می‌تواند بستر روایت داستانی قرار بگیرد؟ همین پرسشها باعث می‌شد، من بیشتر به این خلأ پی ببرم . حرم مطهر رضوی بنایی است که در طول تاریخ، هر صد یا دویست سال ویران شده و دوباره بازسازی شده و اکنون که این رمان درباره این بنای مقدس نوشته شده، همه دوستان نویسنده می‌گویند ، «غریب قریب»  تنها اثری است که در حوزه رمان نویسی  معماری مضجع شریف نوشته شده است. حالا متوجه آن فضای خالی می‌شوید. حرم مطهر بنایی  است که هزار و چند سال قدمت دارد  و چندین سلسله و چندین حوزه زبانی را در این رمان در بر می‌گیرد. من سعی کردم  از ظرفیت‌های هنری و داستانی برای پرداخت این موضوع قدسی استفاده کنم و رمانی مدرن بنویسم. فراموش نکنیم مخاطب امروز در هر گرایش فکری که باشد، وقتی می‌خواهد رمان بخواند نمی‌توان او را از رقابت در خوانش رمان‌های مدرن دیگر بازداشت، پس باید من اثرم را با ساخت و ساز ادبی هنری به جایگاهی برسانم که ایجاد انگیزه و علاقه در خوانندگانم بکنم.

 

  حتی دیدن خلأها و فضاهای خالی و پرداختن به آنها نیازمند خلاقیت و مهارت است. پیدا کردن و دیدن سوژه درخلق یک اثر هنری ناب و بویژه داستان اهمیت دارد. چطور توجه شما به معماری حرم و اتفاقاتی که در طول تاریخ برایش رخ داده است، جلب شد و این خلأ را چگونه کشف کردید؟

-  من پیش از این راجع به انقلاب اسلامی در مشهد، رمانی به نام «مفتون و فیروزه» نوشتم و قبل از آن رمانی به نام «پاریس پاریس» که هردوی اینها توسط انتشارات نیستان منتشر شد.  «پاریس پاریس» بازخوانی فجایع کشف حجاب در دوره پهلوی اول است ، یعنی همان فضای خالی در ادبیات معاصر. من با خواندن‌های مکرر در ادبیات داستانی به کشف این فضاها می‌رسم. من نویسنده‌ای هستم که به موازات نوشتن، می‌خوانم . از 9 سالگی همه کتاب‌های حوزه ادبیات داستانی را می‌خوانم. به نظر من  کتاب برای سه گروه نوشته می‌شود. مخاطب عام، نویسندگان و مسؤولان، که از این میان مسؤولان و نویسندگان کتاب نمی‌خوانند و جالب است این دو گروه در خصوص بحران کتاب، مداوم صحبت می‌کنند. وقتی نویسنده و یا مسؤولی در خصوص بحران کتاب صحبت می‌کند خودش باید مبرا از آن بحران باشد. من سعی کرده‌ام خودم در بحران کتاب قرار نداشته باشم. از نان شبم زده‌ام اما از کتاب نزده ام. کتاب مقوله‌ای از زندگی من است و همین خواندن باعث شده خلأها و فضاهای خالی را ببینم. چندین و چند بار در حرم امام رضا(ع)  شاهد بوده‌ام که زائران خواسته اند، زندگینامه حضرت رضا(ع)   را بخوانند تا من تصمیم گرفتم رمان «ولادت»  را که درباره زندگی حضرت رضا (ع) و حضرت معصومه (س) است ، بنویسیم . 

« ولادت» یک رمان فاخر است، اما بسیار مدرن و نه یک رمان بدنه. اما همین رمان مدرن و فاخر در طول دو طول سال، دوبار چاپ شده است. به هر حال خوب دیدن مهم است. پدر هنر مدرن، انیشتین است. انیشتین شاید رابطه‌ای مستقیم با هنر نداشته باشد  اما او خوب دیدن را به جهان پیشنهاد کرد. این خوب دیدن باعث می‌شود، فضاهای خالی کشف شوند و کشف‌ها تمام نمی‌شوند.

 

  شما معمولاً آثاری را می‌نویسید که نیاز به پژوهش دارند . منابع لازم در اختیار شما هست و چطور این مستندات را بستر روایت داستان قرار می‌دهید؟ 

-  میزان پژوهش‌های تاریخی و منابع دست اول چند منبع بیشتر نیستند. بقیه آثار تکراری هستند و تهیه کردن چند کتاب طبیعتاً سخت نیست. برای من کشف تیتر تاریخ مهم است. مثلاً ازبک‌ها حرم مطهر را ویران کردند. یک قبل و بعد هم وجود دارد که کارِ منِ کاشفِ ادبیات است. نویسنده به دنبال قبل و بعد است که این قبل و بعد را تاریخ به ما نمی‌دهد، بلکه با عنصری به نام تخیل مقدس به دست می‌آیند.

متأسفانه وقتی ما در مورد ادبیات و بویژه ادبیات دینی صحبت می‌کنیم عده‌ای فکر می‌کنند، این ادبیات خارج از حوزه علمی عمل می‌کند، در حالی که ادبیات دینی جلوتر از ادبیات اجتماعی و سیاسی و با دو مقوله درگیر است: دین پژوهی و انسان پژوهی. ما فکر می‌کنیم ادبیات دینی یعنی نویسنده زندگینامه نویس، در حالی‌که این طور نیست. همیشه باید به یاد داشته باشیم که مخاطب در حال خواندن داستان است و نه یک کتاب پندآموز.

 

  اما با نگاهی آسیب شناسانه باید بگوییم که اتفاقاً یکی از مشکلات  داستان‌نویسی جریان متعهد و مذهبی این است که نویسندگان طیف مذهبی و متعهد به انقلاب، ظرافت‌های هنری را اغلب نادیده می‌گیرند و اصرار دارند به جای پرداخت به جنبه‌های زیبا‌شناسی و قالب هنری اثر، محتوای پرباری داشته باشند و داستانشان از نظر محتوای مذهبی (متناسب با ایده‌ای که انتخاب کرده‌اند) حرف بیشتر و کامل‌تری برای گفتن داشته باشد... 

-   بله اما من از این مسأله مبرا هستم، چون نویسنده گلخانه‌ای و جزیره‌ای نیستم. امروزه باید باور کنیم کارکرد نویسندگان گلخانه‌ای در جزیره امن با خدمات مدیریتی تمام شده اما ضربه‌ای که به مخاطب زده اند، هنوز پایدار و تا سال‌ها ماندنی است.

اگر نویسنده‌ای بخواهد نویسنده دینی قلمداد شود و با دین پژوهی اثری بنویسد، باید از خیلی از آثار جلو بزند. متأسفانه خوانندگان معمولاً این نویسندگان گلخانه‌ای را با ما اشتباه می‌گیرند، چون آنها برای نهادها و ادارات و سفارش‌هایی که داده می‌شوند، می‌نویسند، اما نویسنده واقعی ادبیات با رویکرد دینی، نویسنده‌ای است که دین را با مفهوم ژرف ساخت و فضیلت مند آن، مورد انتخابش قرار داده است . انتخابی که در آن ادبیت ادبیات را مورد توجه قرار می‌دهد.  در آن به رازناکی و بضاعت داستان نویسی روز دنیا همراه استانداردهای داستان نویسی با رویکرد دینی توجه می‌کند. حتماً این نوع نوشتن، مشکل است اما اثری که تولید می‌شود اثری ناب و فاخر خواهد بود.

بسیاری از نویسندگان دینی سفارش نویسانی هستند که بر مبنای رو نویسی تاریخی جلو می‌روند. تاریخ نویسی می‌کنند و نه ادبیات نویسی.

 به خاطر همین بضاعت داستانی در آثار اینها بسیار کم است. مثلاً داستان یونس نبی در شکم نهنگ دو قهرمان بیشتر ندارد. خداوند و یونس  و تنها یک لوکیشن دارد شکم نهنگ.

کشف و شهود ادبی در این داستان باید صورت بگیرد که سورسکو ایتالیایی در یک اثر شگفت انگیز آن را به بهترین نحو نوشته است. چون او ادبیات را می‌شناسد و با شناخت ادبیات به حوزه‌های دینی نگاهی ویژه می‌کند. یک نویسنده ادبیات در هر موضعی باید یک ویژگی داشته باشد و آن این است که هرآنچه نویسنده آن می‌نویسد به  ذات او تعلق داشته باشد و به نام او تبدیل به یک اثر ادبی شود.

 

  البته سفارش نویسی اگر با زیبایی‌های هنری همراه باشد به نفع نویسنده و ادبیات است.

-  اگر سفارش‌نویسی به نفع ادبیات و مخاطب ادبیات باشد، اشکال ندارد و حرفه‌ای است. اما اگر سفارش نویسی به نفع مدیر یک مجموعه  باشد یک مسأله شخصی است و تنها به درد ویترین نمایشگاهی می‌خورد. وقتی مسؤولان کاری را به نویسنده‌ای غیرحرفه‌ای  سفارش می‌دهند، اشکال پدید می‌آید. کتاب ناکار آمدی نوشته می‌شود و در جامعه ادبی توزیع می‌شود و به دلیل سفارش نویسی غیرحرفه‌ای و جلدهای زیبا و ویترینی به دست مخاطب می‌رسد و مخاطب با خوانش یک اثر غیرحرفه‌ای و غیر داستانی اعتماد خودش را به موضوعات دینی از دست می‌دهد.  باید بپذیریم رمان را فقط رمان‌نویس می‌تواند بنویسد.

در حالی که مسؤولان فرهنگی باید پروسه تولید یک اثر هنری را با استخدام نویسندگان در همه حوزه‌ها حل کنند، اما این اتفاق رخ نمی‌دهد، چون جامعه به نویسنده اعتماد ندارد. چرا ندارد؟ چون به تعداد ناشران و خواننده، نویسنده هم تکثیر شده است و با این نگاه که هر کسی می‌تواند بنویسد، این اعتماد کاملاً سلب شده است. 

 

  با توجه به اینکه شما نویسنده‌ای هستید که با مضامین دینی داستان می‌نویسید چقدر ارگان‌ها و نهادهای مربوط برای خلق یک اثر داستانی فاخر به شما مراجعه کردند؟

-  هیچ کدام از آثاری که تا به حال من نوشته‌ام به پیشنهاد ارگان یا سازمانی نبوده است و تنها رابطه حرفه‌ای من به شکل تبادل نظر با انتشارات نیستان و جناب آقای شجاعی بوده است و در بقیه جاها آثاری که من نوشته ام، پیشنهاد خود من به ناشرانم بوده است، اما معتقدم اگر یک اداره بنا بر تعاریفی که دارد سراغ نویسنده حرفه‌ای برود، اتفاق خوبی است که من هنوز این خوبی را تجربه نکرده‌ام!

  در شرایط فعلی آنها برای سفارش نوشته هایشان به امثال من مراجعه نمی‌کنند و به نویسندگان گلخانه‌ای خودشان اعتماد بیشتری دارند. اکثر  شوراها که در بعضی از این ادارات تشکیل شده است، مثل بسیاری از ناشرین که برای خود شورایی دارند، متشکل از افرادی هستند که بسیاری از نویسندگان را نمی‌شناسند. 

من آثارم را نشر نیستان در تهران چاپ می‌کند و «غریب قریب» اولین کتابی است که از من در مشهد توسط مؤسسه آفرینش‌های هنری آستان قدس رضوی به چاپ می‌رسد. اتفاقی است که اگر دیر... اما شاکرم که سرانجام افتاده است.

 

  جشنواره‌های موضوعی که در کشور ما معمولاً با موضوعات دینی بیشتر فعالیت می‌کنند، چقدر در تولید ادبیات و داستان دینی ناب و فاخر موثر بوده اند؟ 

-  در همه جای دنیا جشنواره برای کشف استعداد به وجود نمی‌آید، بلکه برای گسترش هنر در بین مردم به وجود می‌آیند. در هیچ جای دنیا جوان‌ها وارد جشنواره نمی‌شوند. جشنواره‌ها رده سنی دارند؛ دانش آموزی و دانشجویی و از این منظر جشنواره‌ها در ایران یک مشکل اساسی دارند و آن کشف به قول خودشان استعداد است.

هر جشنواره‌ای اعلام حضور می‌کند، اول حرفه ای‌ها وارد می‌شوند، اما مسؤولان دوست ندارند  حرفه‌ای‌ها وارد شوند و آنها را حذف می‌کنند. به این صورت جشنواره به سمت هنر آماتوری حرکت می‌کند و اثبات شده که هنرمند آماتوری که میل به حرفه‌ای شدن پیدا می‌کند، از گردونه جشنواره‌ها حذف می‌شود. در حالی که کارکرد یک جشنواره به این صورت است که با تولیدات خودش قرار است، جریان بسازد، یک جریان هنری را به جامعه پیشنهاد بدهد و راهبری کند و اگر قرار باشد جشنواره‌ها به سمت آماتوری شدن حرکت کنند، ما باید جشنواره‌ها را تکثر بدهیم. سؤال من این است آیا مسؤولان ما برای حرکت آماتوری جشنواره‌ها را برگزار می‌کنند؟  طی این طریق که نیازی به برگزاری جشنواره ندارد. 

جشنواره باید جریان ساز باشد و نه کاشف. کشف در دانشگاه و محیط‌های هنری باید ساز و کار خودش را پیدا کند. حضور در جشنواره ، جریان سازی آثار فاخر است. مثلاً اگر جشنواره امام رضا(ع) - که در این ده روز اختتامیه هایش در حال برگزاری است-  بر جریان‌سازی تولیداتی که در مورد 
حضرت رضا(ع) وجود دارد تأکید نکند و این را بین لایه‌های مردم نبرد، پس باید چه کند؟

  همینطور جشنواره‌هایی نظیر جشنواره دفاع مقدس، جشنواره فجر و....این تولیدات باید در بین لایه‌های مردم برود و به عنوان الگو در دسترس آنها قرار بگیرد تا از خواندن تولیدات هنری جشنواره‌ها میل عامه به سمت فاخر بودن حرکت کند.

اما کارکرد جشنواره در ایران شده است، توریسم گردی. می‌بینیم که یک شرکت کننده در همه رشته‌های جشنواره حضور دارد! مگر شرکت کننده چه کارگاه تولیدی ذهنی دارد؟

 

  اما در خصوص «مفتون و فیروزه» صحبت کنید. رمانی که امسال جایزه قلم زرین را از آن خود کرد. 

-  نوشتن رمان مفتون و فیروزه 6 سال طول کشید. یازده بار بازنویسی شد. اما شجاعی صبوری کرد و به من زمان داد و وقتی در آمد با اقبال روبه رو شد.

در روز رونمایی کتاب هم در خانه هنرمندان تهران، به مسایلی توجه شد تا مخاطب کتاب، کلیدهای لازم را به دست بیاورد و مجموعه اتفاقات باعث شد، جامعه روشنفکری و کتابخوان تا توده فرهیخته به سوی داشتن این کتاب علاقه‌مند شوند. تکنیکی بودن اثر  بر جذابیت رمان افزوده است.

رمان «مفتون و فیروزه» ساختارش بشدت  تکنیکی است و این تکنیک به جای آنکه سخت فهم شود، باعث می‌شود این رمان مفصل و پیچیده برعکس زودتر و بهتر خوانده شود، چون تکنیک باعث می‌شود ریتم رمان تند شود. تکنیک استفاده شده در «مفتون و فیروزه» تکنیک ادبیات سینما بود  که در ادبیات ایران تاکنون مورد استفاده زیادی قرار نگرفته است ، به گونه‌ای که خوانش رمان برای مخاطب درست مثل دیدن فیلمی را می‌ماند.

 

  شما پیش از این هم رمان هایتان جوایز دیگری را به خود اختصاص داده است؟

-  «بار باران» به فاصله سالهای 84 تا 88 سه بار جایزه کتاب سال رضوی را از آن خود کرده است و رمان «ولادت» توسط اصحاب فرهیخته و مخاطب کتابخوان دوبار چاپ شد و « زمین دروغ می‌گوید » جایزه کتاب فصل سال را از آن خود کرد که همه اینها توسط انتشارات نیستان به چاپ رسیده است.

من در بازنویسی بارها و بارهای کتاب هایم به دقت میلیمتری از جراحی کلمات نمی‌گذرم. برای من ریتم اثر و شناور شدن مخاطب در مفهوم و تکنیک اثرم بسیار مهم است. روزی آرزو کردم جز برای حضرت رضا (ع) برای کس دیگر ننویسم و امروز خاشعانه در خضوع کامل، از ایشان سپاسگزارم که این فرصت را به من دادند. 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.